علائم اتیسم در نوجوانی تفاوت چندانی با کودکی ندارد و در عین حال با بیشتر شدن سن و پیشرفت شرایط بیماری، جنبه‌های گسترده‌تری از زندگی فرد تحت تاثیر قرار می‌گیرد. همانند کودکی مهمترین مشکلی که نوجوانان مبتلا به اتیسم با آن دست و پنجه نرم می‌کنند، مشکل در تعاملات و ارتباط اجتماعی می‌باشد. داشتن علایق محدود و کلیشه‌های حسی_حرکتی از جمله بال بال زدن، شکاندن غولنج، چرخیدن، آواهای غیر طبیعی تولید کردن و … از دیگر نشانه‌های اتیسم در نوجوانان می‌باشد.

همانگونه که در مطلب تعریف اتیسم گفته شد، اتیسم مجموعه‌ای از علائمی است که در اثر ناهنجاری‌های ذهنی فرد مبتلا به وجود می‌آید و البته تحت عنوان اختلال طیف اتیسم نامگذاری می‌شوند. فرد مبتلا به اتیسم در دو حیطه تعاملات اجتماعی و علایق محدودیت‌ها و مشکلات جدی از خود بروز می‌دهد و در صورتی که نسبت به توانبخشی این افراد اقدامی صورت نگیرد، در آینده درگیر مشکلات و محدودیت‌های بیشتری خواهند شد.

اتیسم در نوجوانی

اما شاید یکی از مهمترین چالشهای این نوجوانان زمانی بروز کند که این افراد نیازمند برنامه‌ریزی برای فعالیت‌های خود باشند. در این شرایط کوچکترین تغییر و بی نظمی در برنامه‌های از قبل تعیین شده و حتی بی نظمی در مساله‌ای مانند چینش اتاق، خانه و … می‌تواند شرایط این افراد را به هم ریخته و اضطراب زیادی برایشان ایجاد کند. همچنین چالش‌ها و درگیری‌های فراوانی نیز با محیط کار، اجتماع و … خواهند داشت که این نیز مشکلات این افراد را دو چندان خواهد کرد.

از دیگر مشکلات این نوجوانان مشکلات مربوط به زیر و بمی صدایشان می‌باشد. در واقع نوجوانان مبتلا به اتیسم در تغییر زیروبمی صدایشان مشکلات فراوانی دارند و به همین دلیل نمی‌توانند لحن صدایشان را با محیط کلامی خود منطبق کنند و معمولا در همه جا از یک لحن صدا که غالبا یا بسیار بلند است و یا بسیار کوتاه، استفاده می‌کنند.

دوست یابی در نوجوانان مبتلا به اتیسم

در دنیای امروز یکی از الزامات اصلی هر نوجوانی دوست یابی و ایجاد ارتباط موثر با مجموعه‌ای از اطرافیان است که با فرد نقاط مشترک زیادی دارند. اما نوجوانان دارای اتیسم به دلیل شرایطی که دارند در این مورد مشکلات و چالش‌های فراوانی دارند و معمولا فرم‌های ناقص و نادرستی از دوست یابی را نشان می‌دهند.

اتیسم و چالش‌های آن باعث می‌شود که این افراد به دوست‌یابی و ارتباطات مجازی بسیار بیشتر از دنیای واقعی تمایل نشان دهند. چرا که در دنیای واقعی ترجیح می‌دهند در دنیای خودشان بمانند و از محدوده خود خیلی خارج نشوند.

دیگر مشکلات

چالش‌های زندگی نوجوانان مبتلا به اتیسم بسیار زیاد است. این افراد به دلیل شرایطی که دارند پس از مدتی به سمت تضعیف روحیه و کاهش اعتماد بنفس حرکت می‌کنند و حتی ممکن است اختلالات اضطرابی را نیز تجربه کنند. خوب است والدین و اطرافیان نوجوان مبتلا به اتیسم شرایط خاص او را درک کرده و سعی کنند در جهت انطباق هرچه بیشتر محیط با نوجوان مبتلا به اتیسم قدم بردارند.

همچنین اتیسم در نوجوانان باعث می‌شود این افراد به خوبی نتوانند احساسات دیگران را درک کنند. به بیان بهتر این افراد تفاوت میان عشق، نفرت، عصبانیت، رضایت و … را درک نخواهند کرد و به این ترتیب یکی دیگر از الزامات اصلی سن نوجوانی دچار اشکال جدی می‌شود.

در حالت شدید اتیسم این نوجوانان مشکلات جدی‌تری را تجربه خواهند که می‌تواند به پیشبرد زندگی این افراد لطمه جدی وارد کند. از جمله این که در انجام دادن کارهای روزمره دچار مشکل می‌شوند و البته بخش زیادی از این مشکلات ناشی از عدم انعطافی است که این نوجوانان دارند. همچنین نوجوان دارای اتیسم ممکن است حتی کلام نداشته باشد و ارتباطش با دیگران از طریق سایر راه‌های ارتباطی و به صورت بسیار محدود باشد.

کمک به نوجوانان دارای اتیسم

مهمترین نکته‌ای که باید برای کمک به این نوجوانان در نظر گرفت، این است که شرایط محیط به گونه‌ای تغییر یابد که حداکثر انطباق را با اتیسم و ویژگی‌های این افراد داشته باشد. همچنین باید تلاش کرد شرایطی ایجاد شود که نوجوان دارای اتیسم به سمت دوستی‌های واقعی تمایل پیدا کند  و در حد امکان از فضاهای مجازی و دیجیتال دوری کند. البته این به معنای حذف کامل فضای مجازی از دایره زندگی نوجوان اتیستیک نمی‌باشد، ولی در حد امکان باید تلاش شود از این فضا صرفا برای اهداف مفید آموزشی استفاده شود.

از سوی دیگر این نوجوان با وجود ابتلا به اتیسم ممکن است از شرایط خود و چالش‌هایی که پیش رویش قرار دارد آگاهی داشته باشد. در این شرایط لازم است نسبت به تزریق اعتماد بنفس و شرایط مناسب به این نوجوانان تلاش کافی صورت گیرد و خانواده و اطرافیان نسبت به این مساله غفلت نکنند.

یکی از مهمترین راه‌کارهایی که می‌توان برای این نوجوانان به کار برد، شناسایی و کشف نقاط قوت این افراد و تلاش برای تقویت هرچه بیشتر آن است. این مساله موجب تقویت اعتماد بنفس در این نوجوانان می‌شود و تاثیرات اتیسم و چالش‌های آن را بر زندگی این افراد کم می‌کند.

در کنار این موارد خانواده و اطرافیان می‌توانند با درک هرچه بیشتر شرایط نوجوان دارای اتیسم، شرایط خانه و محیط را به گونه‌ای تنظیم کنند که کمترین چالش برای نوجوان ایجاد کند و به او در راستای بهبودی علائم اتیسم و پیشرفت شرایطش کمک نماید.

توانبخشی چیست ؟ به صورت کلی توانبخشی شاخه‌ای از علوم پزشکی است که هدف اصلی آن تلاش برای بازگشت توانایی‌های جسمی، روحی و اجتماعی از دست رفته فرد پس از جراحی، سکته مغزی، تصادف و یا شرایط مادرزادی … می‌باشد. در واقع تیم توانبخشی می‌کوشد شرایط فرد را پس از اتفاق رخ داده بهبود ببخشد و کیفیت زندگی او را بازگرداند.

فردی که نیازمند خدمات توانبخشی است ممکن است در هرکدام از موقعیت‌های کاری، فردی، اجتماعی و … نیاز به بهبود هرچه بیشتر و کسب مجدد استقلال در زندگی خود باشد و تیم توانبخشی می‌کوشد در این مسیر یاریگر فرد باشد.

انواع توانبخشی چیست

توانبخشی گسترده‌تر از آن است که بتوان آن را در چند دسته تقسیم بندی کرد، اما از منظر نیاز حانواده‌ها و مراجعین و همچنین تقسیم بندی‌های موجود در منابع علمی می‌توان چند شاخه کلی برای این علم متصور شد. فیزوتراپی، کاردرمانی، گفتاردرمانی و توانبخشی شناختی ۴ نوع اصلی علوم توانبخشی می‌باشند و در کنار این موارد درمانگران دیگری نیز به عنوان یاریگران تیم توانبخشی فعالبت می‌کنند.

در ادامه به بررسی هرکدام از زیرشاخه‌های علم توانبخشی می‌پردازیم.

فیزیوتراپی

یکی از مهمترین اشکال برنامه‌های درمانی در علم توانبخشی را درمانگران و متخصصان فیزیوتراپی بر عهده دارند. اهداف اصلی درمانگران فیزیوتراپی شامل موارد متنوعی هستند که از مهمترین آن‌ها می‌توان بازگرداندن توان حرکتی بیمار، کاهش دردهای عضلانی، تلاش برای از بین بردن معلولیت‌ها و بصورت کلی بهبود شرایط زندگی فرد و افزایش کیفیت زندگی پس از سکته‌ مغزی، جراحی، تصادف، آسیب‌های ورزشی، زایمان، شکستگی، کمر درد، سوختگی، انحراف ستون فقرات و … را نام برد. در این راستا فیزیوتراپ ممکن است به بیمار آموزش استفاده از مواردی نظیر واکر، عصا و همچنین استفاده از تمرین‌های ورزشی، تعادلی، تمرین‌های تقویتی قلب و عروق… را ارائه دهد.

این شاخه از توانبخشی خود در اقسام و اشکال متنوعی انجام می‌گیرد که استفاده از ۳ روش اصلی در آن مرسوم است:

  • الکتروتراپی: با استفاده از دستگاه‌های تولید کننده امواجی مانند فرابنفش، فروسرخ، لیزرترایی و همچنین الکتریسیته
  • تمرین درمانی: با استفاده از برنامه‌های درمانی که درمانگر به مراجع ارائه می‌دهد.
  • منوال تراپی (دست ورزی): اجرای برنامه‌های درمانی با استفاده از دست ورزی جسمی بیمار توسط درمانگر

کاردرمانی

همانطور که در مطلب انواع کاردرمانی اشاره شد، هدف اصلی این نوع از توانبخشی بازگشت استقلال فرد در کارهای روزمره مانند غذا خوردن، دستشویی رفتن، حمام، رانندگی و همچنین فعالیت‌های شغلی و اجتماعی است. کاردرمانگران برنامه‌های درمانی را برای بیمارانی که در اثر سکته مغزی، اختلالات مخچه‌ای، اختلالات نخاعی، اختلالات روانی، سندرم‌های مادرزادی، اختلالات پیش رونده مغزی و … دچار نقص می‌شوند، ارائه می‌دهند. از این منظر کاردرمانی و فیزیوتراپی شباهت‌های بسیاری دارند اما تفاوت اصلی این دو در نوع رویکرد و اهداف درمانی است که ارائه می‌دهند. در واقع اساسی ترین تفاوت این دو در این است که هدف اصلی فیزیوتراپی بهبود توانایی‌های حرکتی فرد است و اما هدف اصلی کاردرمانی افزایش استقلال و توانایی بیمار در انجام کارهای روزمره‌ می‌باشد.

گفتاردرمانی

یکی دیگر از اقسام اصلی علوم توانبخشی، آسیب شناسی گفتار، زبان و بلع یا به اختصار گفتاردرمانی می‌باشد که توسط متخصصان این رشته انجام می‌شود. متخصصان این حیطه با استفاده از متدهای درمانی که برای کودکان و بزرگسالان اختصاصی سازی شده‌اند به حل مشکلات و بهبود کیفیت ارتباطی و گفتار و زبان این بیماران می‌پردازند.

بیمارانی که در اثر لکنت، اتیسم، مشکلات بلع، ناهنجاریهای صوتی، مشکلات ناشی از شکاف کام، اختلالات حاصله از سکته مغزی نظیر زبان پریشی و … دچار نقص در گفتار، زبان، بلع و ارتباط می‌شوند زیر چتر حمایتی این قسم از توانبخشی قرار می‌گیرند.

گفتاردرمانگران یکی از اعضای اصلی تیم توانبخشی می‌باشند که بخصوص در کنار متخصصان کاردرمانی و با استفاده از رویکردهای تیمی، به حل مشکلات ارتباطی کودکان می‌پردازند. همچنین مداخله و درمان مشکلات ارتباطی در سنین بزرگسالی، بخصوص برای بیماران مبتلا به لکنت و نقایص مغزی از وظایف اصلی گفتاردرمانگران می‌باشد.

توانبخشی شناختی چیست

توانبخشی شناختی چیست ؟ همانطور که از اسمش پیداست، نوعی از برنامه‌های درمانی است که با استفاده از ترکیب علوم توانبخشی و علوم شناختی به حل مشکلات بیماران می‌پردازد. هدف اصلی متخصصان این زمینه، مداخله، بهبود و تقویت توانایی‌های شناختی فرد می‌باشد و در این مسیر از دو رویکرد کلی استفاده می‌کنند:

  • درمان جبرانی: که هدف آن ارائه راه‌حل‌های جبرانی برای حل مشکلات بیماران می‌باشد
  • درمان ترمیمی: متخصصان علوم شناختی با استفاده از این رویکرد برای بهبود و ترمیم سیستم‌های شناختی و مهارت‌های از دست رفته فرد تلاش‌ می‌کنند.

سایر

همانطور که در ابتدا گفته شد علوم توانبخشی گسترده‌تر از آن هستند که در چند شاخه تقسیم بندی شوند، اما مواردی که گفته شد تقریبا شاکله اصلی این علوم را تشکیل می‌دهند. در کنار این‌ها درمانگران دیگری نیز فعالیت دارند که مهم‌ترین آنها شنوایی شناس، روانشناس، ارتوپدفنی و مددکار اجتماعی می‌باشند. این ۴ گروه بعنوان یاریگران اصلی تیم توانبخشی عمل می‌کنند و به شناسایی و بهبود مشکلات بیمار می‌پردازند.

روش‌های درمانی

از گذشته تاکنون برنامه‌های درمانی در حوزه توانبخشی به دو شکل اصلی تمرینات کلینیکی و درمان در منزل انجام می‌شد. امروزه نیز با گسترش تکنولوژی‌های دیجیتال و همچنین شرایط و مشکلات ناشی از پاندمی‌هایی مانند کرونا، مشکلات رفت و آمد، عدم دسترسی به درمانگر مناسب و … درمان آنلاین نیز رو به گسترش است و مورد اقبال خانواده‌ها قرار گرفته است. البته انتخاب نوع ارائه برنامه‌های درمانی به شرایط مراجع، خانواده و نیز درمانگر بستگی دارد اما در هر سه روش اصول و اهداف اصلی بر پایه بهبود شرایط و کیفیت زندگی بیمار پایه‌ریزی می‌شود.

در تعریف کاردرمانی اشتباه نکنید! کاردرمانی به حل مشکلات کاری و شغلی افراد نمی‌پردازد، بلکه رشته‌ایست در حیطه سلامت که با یک نگاه کلی به حل مشکلات روحی، روانی و جسمی ناشی از یک اختلال می‌پردازد. در واقع متخصص کاردرمانی، با استفاده از کارها و فعالیتهای روزمره خود فرد، به حل مشکلات ناشی از اختلال می‌پردازد.

به صورت کلی، ارائه تعریف‌ دقیقی از رشته کاردرمانی خود نیاز به مطلب جداگانه‌ای دارد، چرا که این شاخه یکی از گسترده‌ترین حیطه‌های مربوط به حوزه توانبخشی می‌باشد. با این وجود هدف کلی کاردرمانی، تلاش برای به استقلال رساندن فرد در فعالیت‌های شغلی و روزمره و کم کردن هرچه بیشتر وابستگی‌اش به اطرافیان می‌باشد. در راستای نیل به این هدف تمامی ابعاد ذهنی، جسمی و روانی اختلال فرد توسط متخصص زیر نظر گرفته شده و در راستای بهبودی آنها قدم برداشته می‌شود.

شرایط سنی

بصورت کلی نمی‌توان شرایط سنی خاصی را برای افرادی که نیازمند خدمات کاردرمانی هستند، متصور شد. چرا که گستردگی اختلالاتی که استقلال افراد را در زندگی کاهش می‌دهند، می‌توانند از کودکی تا کهن سالی افراد را شامل ‌شوند.

درمانگران و متخصصان کاردرمانی بر حسب شرایط و علاقه کاری ممکن است در زمینه کاری با کودکان و یا بزرگسالان تخصص بیشتری ازخود نشان دهند.

حیطه های کلی

گستردگی خدمات و انواع برنامه‌های درمانی در رشته کاردرمانی بسیار گسترده است و فعالیت‌های بسیاری را می‌تواند زیر چتر حمایتی خود قرار دهد. از فعالیت‌های روزمره مانند غذا درست کردن، دوش گرفتن، دستشویی رفتن و … را شامل می‌شود تا فعالیت‌های شغلی، اجتماعی، تفریحی و ورزشی. با وجود گستردگی خدمات کاردرمانی، متخصصان کاردرمانی بر سه حیطه کلی ذهن، جسم و روان متمرکز شده‌اند. در ادامه به بررسی این سه حیطه می‌پردازیم.

تعریف کاردرمانی ذهنی

تلاش اصلی متخصصان کاردرمانی در حیطه ذهنی، برداشتن و یا تغییر دادن هرمانعی است که عملکرد طبیعی روزمره فرد (به ویژه در مورد کودکان) را مختل می‌کند. بنابراین حل کردن نقاط ضعف کودک در فعالیت‌ها و مهارت‌های روزانه‌اش از نقاط کلیدی فعالیت کاردرمانگران ذهنی است. قابل ذکر است که مهارت‌های ذهنی کودک در ارتباط با شرایط جسمی او رشد می‌کند و یک کاردرمانگر ذهنی به خوبی به این مساله اشراف دارد.

یکی از مسائلی که در پی‌ریزی طرح‌های حرکتی و ذهنی کودکان بسیار مهم و تعیین کننده است، مساله یگپارچگی حسی می‌باشد. نقص و اختلال در یکپارچگی حسی کودک می‌تواند زمینه ساز بروز مشکلات دیگری شود و در نهایت نیازمند مداخله ذهنی کاردرمانگران شود .

یک کاردرمانگر ذهنی بسته به سطح درک، هوش و استدلال کودک مراحل درمانی را پی‌ریزی می‌کند. به دنبال آن تقویت مهارت‌هایی مثل حل مساله، دستور پذیری، تصمیم گیری، تفکر انتزاعی، تحمل، توجه، درک، حافظه و … در دستور کار قرار می‌گیرد.

به صورت کلی مهمترین اختلالاتی که زیر چتر درمانی کاردرمانی ذهنی قرار می‌گیرند شامل این موارد می‌باشد: اختلالات يادگيری‌، کم توانی ذهنی، اختلالات توجه و تمرکز، اختلالات رفتاری مانند ناخن جویدن، پرخاشگری، جیغ و داد، گریه‌های طولانی مدت، انزوا طلبی و …، اختلال بیش فعالی و نقص توجه و تمرکز (adhd)، اختلالات طیف اتیسم، سندرم‌های پزشکی همانند سندرم داون و … ، فلج مغزی، اختلالات مخچه، مشکلات حافظه، مشکلات نوشتاری، تاخیر رشدی کودکان، مشکلات درکی شناختی، فوبیا و ترس شدید از یک مورد خاص، مشکلات اضطرابی و افسردگی، اختلال ونقص در ارتباط با دیگران، اختلال وسواس، اسکیزوفرنی و… .

کاردرمانی روان

کاردرمانی در حیطه روان، بر افرادی تمرکز دارد که به دلیل اختلالات روانی، در مهارت‌های عاطفی، اجتماعی و ارتباطی و یا فعالیت‌های روزمره دچار نقص می‌شوند. همچنین همانند سایر حیطه‌های کاردرمانی، این حیطه می‌تواند ازسنین کودکی تا بزرگسالی، مداخله درمانی داشته باشد. بطور مثال کودکانی که در اثر فوبیا و ترس‌های اجتماعی، اسکیزوفرنی مختص کودکان، مشکلات رفتاری و … دچار اختلال می‌شوند، نیازمند دریافت خدمات درمانی از سوی کاردرمانگران روان می‌شوند.

همچنین بزرگسالان مبتلا به اسکیزوفرنی، اختلالات خلقی، شخصیتی و اضطرابی، دمانس، سو مصرف مواد و … تحت پوشش این خدمات قرار می‌گیرند.

مهارت‌هایی که ممکن است در افراد دارای اختلالات روانی دچار نقص شوند و کاردرمانگران می‌توانند آن‌ها را بهبود ببخشند حیطه گسترده‌ای را شامل می‌شوند. مانند روتین و ریتمهای روزمره، مهارت مقابله با چالش‌ها، مدیریت زمان، اوقات فراغت، پیشرفت در مهارت‌های اجتماعی، مدیریت دارو و درمان، مراقبت از فرزندان و خانواده و … .

تعریف کاردرمانی جسمی

هدف کلی کاردرمانگران جسمی، تلاش در جهت جلوگیری از پیشرفت جسمی اختلالات و بازگرداندن استقلال مهارتی و توانایی‌های فرد برای زندگی روزمره است. در راستای این هدف، مهارت‌هایی مانند برنامه‌ریزی و هماهنگی حرکتی مورد مداخله قرار می‌گیرند.

در مورد کودکان، کاردرمانگران جسمی بر کاهش مشکلات ناشی از تاخیرهای حرکتی، ناهماهنگی حرکتی، اختلالات مخچه‌ای، گردن کجی و … متمرکز می‌شوند و استقلال حرکتی کودکان را بالاتر می‌برند. همچنین در بزرگسالان، اختلالات نورولوژیک همانند پارکینسون، اختلالات پیش رونده مغزی مانند ام اس، سکته مغزی و … شرایطی را فراهم می‌کنند که ممکن است فرد را نیازمند خدمات کاردرمانی جسمی کنند.

از دیگر اختلالات مهمی که تحت پوشش خدمات کاردرمانی جسمی قرار می‌گیرند، اختلالات ارتوپدیک بخصوص درمورد اندام‌های قوقانی مانند دست، ضایعات تاندونی، سوختگی‌ها، گرفتگی‌های پوستی، ضعف اندام فوقانی، مشکلات درکی حرکتی، فلج عضلات صورت (بلز) و … می‌باشند.

یک کلینیک کاردرمانی ، محیطی است که بر اساس متدهای علمی مورد توافق، در جهت ارائه خدمات و برنامه‌های درمانی به مراجعین دارای اختلالات مربوطه، طرح‌ریزی و پایه گذاری شده است. در دنیای امروز، و با گسترش اختلالات توانبخشی همچون نواقص ذهنی و حرکتی، نیاز خانواده‌های افراد دارای این اختلالات به دسترسی به کلینیک مناسب در جهت دریافت خدمات درمانی هرچه بهتر، بیش از پیش شده است.

طبیعتا با گسترش این نیاز، حساسیت خانواده‌ها نیز در مورد ویژگی‌های کلینیک مناسب بیشتر می‌شود. البته گستردگی کلینیک‌های کاردرمانی در دنیای امروزه، از یک سو می‌تواند موجب راحت‌تر شدن شرایط برای خانواده‌ها شود و از سوی دیگر می‌تواند زمینه را برای یک درمان غیر علمی و غیر حرفه‌ای فراهم کند. در این مطلب قصد داریم در راستای یاری خانواده‌ها، به بررسی ویژگی‌های یک کلینیک کاردرمانی مناسب بپردازیم.

ویژگی‌های یک کلینیک کاردرمانی مناسب

مجوز داشتن: طبیعتا مهمترین و کلیدی‌ترین پیش شرط لازم در مورد یک کلینیک، دارا بودن مجوز از مراجع علمی و اداری مرتبط می‌باشد. مجوز به منزله تایید این کلینیک می‌باشد و البته نصب مجوز در معرض دید خانواده‌ها و مراجعین، بیش از پیش می‌تواند اعتماد آن‌ها را به کلینیک افزایش دهد.

فضای مناسب کلینیک: فضای مناسب یکی از مهمترین عواملی است که می‌تواند جذابیت کلینیک را برای شروع روند درمانی و ادامه آن بالا ببرد. دارا بودن این فضای مناسب خود در گروی چند عامل است:

بزرگ و جادار بودن: طبیعتا یک کلینیک کاردرمانی به دلیل دارا بودن تجهیزات سایز‌ بزرگ، نیازمند این است که در یک فضای با متراژ بالا تاسیس شود. علاوه بر این، این فضا باید شامل مکانی برای استراحت مراجعین و خانواده‌ها، سرویس بهداشتی، آبخوری، آشپزخانه و … باشد تا بتواند سایر نیازهای مراجع و خانواده را در طول جلسات درمانی پوشش دهد.

نورگیری مناسب

از آنجایی که قشر عمده مراجعین یک کلینک کاردرمانی را کودکان تشکیل می‌دهد، شادابی این فضا می‌تواند تاثیرگذاری برنامه‌های درمانی را افزایش دهد. بنابراین یک فضای کم نور و مرده می‌تواند تمایل کودک را نسبت به انجام پلن‌های درمانی کاهش دهد. بنابراین نور کافی و مناسب یکی از عوامل کلیدی است که نباید مورد غفلت قرار گیرد.

بهداشت مناسب: مراجعین کلینیک کاردرمانی می‎توانند دارای اختلالات همراه از جمله ضعف‌های سیستم ایمنی باشند. بنابراین نبود بهداشت مناسب می‌تواند زمینه ساز درد و رنج بیشتر این افراد شود. بخصوص در شرایط موجود و به دلیل شیوع ویروس کرونا، این مساله بیش از پیش اهمیت خود را نشان می‌دهد. ایجاد فاصله گذاری مناسب، ضد عفونی هر روزه، و تعبیه ملزومات بهداشتی مناسب از ضروریات یک کلینیک کاردرمانی مناسب می‌باشد.

مناسب سازی کلینیک برای مراجعین

یک کلینیک کاردرمانی نیازمند این است که برای تردد مراجعین، فضاسازی مناسبی داشته باشد. تعبیه دستگیره در قسمت‌های مختلف کلینیک از جمله سرویس‌های بهداشتی (برای جلوگیری از سرخوردن افراد و …)، تعبیه رمپ مناسب در کنار پله‌ها، ایجاد فضای مناسب وکودکانه برای کودکان، گذاشتن تاتامی در کف کلینیک و … از جمله مواردی است که حتما باید رعایت شود.

تجهیزات مناسب، ایمن و به روز: نبض تپنده یک کلینیک کاردرمانی برای پیش بردن روند درمانی، تجهیزات کلینیک است. طبیعتا تجهیزات ناایمن و مستهلک می‌تواند درصد پیشرفت کار را پایین آورده و احتمال رسیدن به اهداف درمانی را کاهش دهد. بنابراین لازم است که این تجهیزات ایمن و به روز باشند.

دسترسی مناسب: یکی از دغدغه‌های اساسی‌خانواده‌ها بخصوص در شهرهای پر جمعیت تر، دسترسی مناسب کلینیک می‌باشد. یک کلینیک مناسب کلینیکی است که در فضای مناسب شهر از لحاظ فرهنگی و با دسترسی مناسب از نظر مترو،  اتوبوس و ناوگان عمومی واقع شده باشد. چرا که اکثریت خانواده‌ها توان این را ندارند که در کنار هزینه‌های درمان، هزینه‌ های اضافی برای رفت و آمد و … را تحمل کنند. همچنین مساله دیگری که باید حتما رعایت شود، تاسیس کلینیک در یک نقطه مناسب از نظر فرهنگی در جهت بالا بردن آرامش مراجعین و خانواده ها می‌باشد.

جامع بودن خدمات توانبخشی کلینیک کاردرمانی

‌می‌توان گفت که اکثریت مراجعین یک کلینیک کاردرمانی، درصدی از اختلالات گفتاری، و یا حتی اختلالات روانی که نیازمند مداخله روانشناس و روانپزشک و … می‌باشند را دارا هستند. هرچه حدمات کلینیک جامعتر باشد تمایل خانواده‌ها برای انتخاب این کلینیک بالاتر می‌رود. در این مساله عوامل مهمی از جمله هزینه‌های اقتصادی بخصوص برای رفت و آمد، سهولت رفت وآمد خانواده و همچنین هماهنگی هرچه بیشتر تیم درمان دخیل می‌باشند.

هماهنگی تیم درمان: همانطور که در قسمت قبل گفته شد، یکی از موارد مهمی که می‌تواند نقش کلیدی در پیشبرد روند درمان داشته باشد، هماهنگی تیم درمانی کلینیک است. بطور مثال پیشرفت یک کودک در زمینه‌های حسی می‌تواند بهبود سریعتر گفتار او را به همراه داشته باشد. بنابراین هماهنگی تیم کاردرمانی و گفتاردرمانی در این مورد می‌تواند سرعت پیشرفت کودک را بالاتر ببرد.

موارد گفته شده از مهمتربن مواردی است که می‌تواند تفاوت یک کلینیک خوب و بد را رقم بزند. اما آن‌چه که می‌تواند تاثیرگذارتر از همه اینها باشد، شرایط خانواده و مراجع و اجساس آن‌ها نسبت به مجیط درمانی می‌باسد. درمانگر خبره در یک فصای مناسب کلینیکی، روحیه مراچع و خانواده را بهبود بخشیده و تاثیر برنامه‌های درمانی را بالاتر می‌برد.

اتیسم چیست؟ اتیسم (درخودماندگی)، اصطلاحی است برای اطلاق به کودکانی که از نظر تعاملات اجتماعی و برقراری ارتباط با دنیای اطراف خود دچار مشکلات عدیده‌ای هستند. کودکان مبتلا به اتیسم دوست دارند در دنیای خودشان بمانند، و خارج کردنشان از این دنیا، کاری است بس دشوار.

با توجه به ملاک‌های مشخص شده، اختلالات طیف اتیسم به سه سطح طبقه بندی می‌شوند. کودکانی که در سطوح یک و دو قرار دارند، احتمالا درجاتی از تعامل اجتماعی و حتی کلام را بروز می‌دهند. اما در سطح ۳ مشکلات به حدی زیاد است که بسیاری از این کودکان نیازمند رشد و نگهداری در مراکز نکهداری هستند.

اتیسم سطح ۳ (شدید)

از منظر نسخه پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلال‌های روانی (DSM5)، کودکان مبتلا به اتیسم سطح ۳ در سطحی قرار دارند که زندگیشان شدیدا تحت تاثیر قرار گرفته و نیازمند پشتیبانی فراوان در همه امور روزمره می‌باشند. در واقع اگر بخواهیم به صورت جزیی‌تر بیان کنیم، کودکان مبتلا به اتیسم شدید در هفت روز هفته و بصورت ۲۴ ساعته نیازمند پشتیبانی از سوی دیگران برای پیشبرد امورشان می‌باشند. همچنین این نیاز به پشتیبانی در تمام مکان‌های زندگی کودک از جمله اتاق، خانه، مدرسه، کلینیک، مکان‌های بازی و … احساس می‌شود.

علایم اتیسم چیست؟

بر طبق منابع علمی موجود ( و بخصوص DSM5)، علایم و نشانه‌های این سطح از اتیسم، در دو سطح کلی ارتباطات اجتماعی و رفتارهای کلیشه‌ای و محدود طبقه بندی می‌شود. در ادامه به بررسی هرکدام از این علایم می‌پردازیم.

ارتباطات اجتماعی

کودک دارای اتیسم شدید (سطح ۳) در زمینه ارتباطات اجتماعی مشکلات عدیده‌ای را نشان می‌دهد که عمده‌ترین آنها مواردی است که در ادامه گفته می‌شود.

نقص شدید در مهارت‌های ارتباطی کلامی و غیر کلامی: اکثریت کودکان دارای اتیسم سطح ۳ یا کلام ندارند و یا اگر داشته باشند نهایتا در سطح تک کلمه‌های تکراری می‌باشند. این کودکان در سطوح دیگر تعاملات اجتماعی خود نیز مشکلات شدیدی را بروز می‌دهند و بخصوص در بیان خواسته‌هایشان دچار مشکلات فراوانی می‌شوند. به همین دلیل شایع است که کودکان مبتلا به اتیسم شدید برای تامین خواسته‌هایشان به گریه، جیغ و پرخاشگری روی بیاورند. مجموع این موارد می‌تواند پیشبرد روند آموزشی این کودکان را، بخصوص در جلسات درمانی، مختل کند.

محدودیت شدید در آغازگری و حداقل واکنش به محرکات: در نتیجه مشکلاتی که در مورد قبل (نقص در مهارت‌های ارتباط کلامی و غیر کلامی) ذکر شد، این کودکان در «آغازگری» نیز مشکلات فراوانی پیدا می‌کنند. از جمله این که تمایل چندانی به شروع تعامل با دیگران و همچنین مشارکت در گروه‌ها و جمع‌های دوستانه نشان نمی‌دهند.

همچنین در سطح ۳ اتیسم، کودکان ارتباط چشمی بسیار محدودی از خود نشان می‌دهند که این مساله می‌تواند در مختل کردن روابط آن‌ها تاثیر بسزایی داشته باشد.

رفتارهای کلیشه ای و محدود شونده

در این زمینه می‌توان به مسائل و مشکلات زیر برای کودکان مبتلا به اتیسم شدید اشاره کرد.

محدودیت علایق و رفتارها: این کودکان علایق بسیار محدودی دارند و به سختی نیز آن‌ها را تغییر می‌دهند. در واقع کودکانی که در سطح ۳ اتیسم قرار دارند، از همان ابتدای کودکی به موارد محدودی علاقه نشان می‌دهند و هرچه بزرگتر می‌شوند این مساله پر رنگ‌تر شده و طبیعتا تغییر دادن این علایق نیز سخت‌تر از قبل می‌شود.

عدم انعطاف پذیری رفتاری: کودکان دارای اتیسم شدید در مواجهه با تغییرات و بی نظمی‌های احتمالی در محیطشان رفتار مناسبی نشان نمی‌دهند و توانایی وفق دادن خود با این تغییرات را ندارند. در نتیجه تمایل زیادی به ثبات در محیط اطرافشان نشان می‌دهند. یکی از دلایل این مساله می‌تواند مشکلات شدید در پردازش حسی و بهم‌ریختگی حسی این کودکان باشد که از اولین پیامدهایش همین آشفتگی رفتاری می‌باشد.

مشکلات حسی: یکی از مشکلات عدیده این کودکان که موجبات رنج زیادی برایشان می‌شود، مشکلات مربوط به یگپارچگی حسی است. عدم یکپارچگی حسی در کودک مبتلا به اتیسم شدید، منجر به بروز بیش حسی یا کم حسی می‌شود.

دلیل مشکلات حسی در کودک دارای اتیسم

مثلا گاها دیده شده که این کودکان به دلیل بیش حسی شنیداری نسبت به کوچکترین صداهای محیطی واکنش منفی نشان می‌دهند و یا از نظر لمسی تاب تحمل هر محیط و سطحی را ندارند.

همچنین یکی از مسایلی که به دلیل مشکلات حسی در کودک دارای اتیسم شدید دیده می‌شود، رفتارهای کلیشه‌ای فراوانی است که این کودکان دارند، از جمله بال بال زدن، دست زدن، حرکات فیزیکی، صدا، کلمات، علاقه شدید به وسایل چرخان و … . در وافع یکی از دلایل اصلی وجود این کلیشه‌ها می‌تواند اضاقه بار حسی باشد که این کودکان در نتیجه اتیسم شدید دارند و به این طریق آن را تخلیه می‌کنند.

سایر موارد: این کودکان با مشکلات دیگری نیز دست و پنجه نرم می‌کنند که رنچ‌های جسمی فراوانی برایشان به همراه دارد، از جمله صرع، مشکلات گوارشی، اختلالات شدید خواب و … . همچنین از آن جایی که اکثریت کودکان مبتلا به اتیسم شدید فاقد بیان هستند و نمی‌توانند این مشکلات را به اطرافیان بگویند، این مساله مشکلات اضطرابی فراوانی برایشان به وجود می‌آورد و نیز مخفی‌ماندن این مشکلات می‌تواند مستوجب بروز مشکلات بعدی شود.

درصد بالایی از کودکان دارای اتیسم سطح ۳ هوشبهر بسیار پایینی دارند. همین هوشبهر پایین ‌می‌تواند روند پیشرفتشان در مهارت‌های مختلف را کندتر نماید. البته گاها ممکن است هوشبهر بالا نیز در این کودکان مشاهده شود اما دامنه مشکلات حسی و جسمی به قدری وسیع است که مانع از آن می‌شود که حتی با وجود این هوشبهر بالا، عملکرد مناسب و مثبتی مشاهده شود.

…در ادامه مباحث قبلی، به بررسی دو مرحله بعدی از رشد شناختی پیاژه می‌پردازیم.

مرحله عملیات عینی

حال باید ببینیم که کودک بعد از سن ۷ سال چه مهارت‌هایی را در رشد طبیعی کسب خواهد کرد و چه مراحلی از تئوری رشدی پیاژه را پشت سر می‌گذارد.

  • سومین مرحله از مراحل رشد شناختی پیاژه مرحله عملیات عینی (concrete operational) است.

این دوره زمانی از حدود ۷ سالگی شروع می‌شود و تقریبا تا سن ۱۱ سالگی ادامه دارد و با رشد تفکر منطقی مشخص می‌شود. کودکان دراین مرحله از رشد، بسیار پیچیده‌تر و منطقی‌تر تفکر می‌کنند.

در طی این مرحله کودک توانایی گسترش و اعمال قوانین منطقی و مشخص در مورد اشیا مثل قد، وزن و حجم را کسب می‌کند (اما نه مفاهیم انتزاعی!) . این مرحله یکی از نقاط عطف مهم در رشد شناختی کودک است و طی آن کودک خودمحوری کمتری از خود نشان می‌دهد. همچنین در نگهداری ذهنی مهارت کامل‌تری به دست آورده است.

این دوره بعنوان یک انتقال ارزشمند بین مراحل اولیه رشد و مرحله پیشرو محسوب می‌شود؛ در واقع کودک یاد می‌گیرد چگونه تفکر انتزاعی داشته باشد.

کودکان در این سن نسبت به چیزهای عینی و خاص منطقی‌تر فکر می‌کنند، اما هنوز با ایده‌های انتزاعی کشمکش و جدال دارند.

پایداری شی

درک منطق:

پیاژه تشخیص داد که کودک در مرحله عملیات عینی نسبت به استفاده از منطق استقرایی (inductive) نسبتا خوب عمل می‌کند. منطق یا استدلال استقرایی شامل حرکت از یک تجربه خاص به سمت یک اصل کلی است.

مثالی از منطق استقرایی: مثلا هربار که گربه‌ای اطرافتان باشد، دچار خارش چشم و آبریزش بینی و ورم گلو شوید. بنابرای ممکن است از این تجربه استدلال کنید که به گربه‌ها آلرژی دارید.

{در اینجا باید تصویر مربوطه درج شود}

از طرف دیگر، کودکان در این سن در استفاده از منطق قیاسی (deductive)  که شامل استفاده از یک اصل کلی برای تعیین نتیجه یک رویداد خاص است، مشکل دارند.

به عنوان مثال کودک ممکن است یاد بگیرد که A=B و B=C، اما هنوز در درک اینکه در این شرایط A=C است، ممکن است دچار مشکل شود!

درک برگشت‌ پذیری:

یکی از مهم‌ترین تحولات در این مرحله، درک برگشت ‌پذیری یا همان آگاهی نسبت به اینکه اقدامات برگشت پذیر هستند، می‌باشد. البته این شرایط فقط در موقعیت‌های عینی بروز پیدا می‌کند.

با استفاده از این مساله می‌توان روابط بین دسته‌های ذهنی را معکوس کرد. مثلا تصور کنید که کودک می‌تواند تشخیص دهد که سگ او نژاد لابرادور است، لابرادور یک سگ است و اینکه سگ حیوان است!

کاهش خودمحوری:

علی‌رغم آن که که کودکان در مراحل اولیه خودمحور هستند، در مرحله عملیات عینی بیشتر جامعه محور خواهند شد. به عبارت دیگر می‌توانند درک کنند که دیگران نیز افکار، دیدگاه‌ها و چشم اندازهای خاص خود را دارند. اما آن‌ها هنوز نمی‌توانند دقیقا حدس بزنند که دیگران چگونه و چطور تجربه کسب می‌کنند!

به طور مثال، همانند تمرین ۳ کوه پیاژه که در مطالب قبلی به آن اشاره شده است.

حالا کودک در این سن، می‌تواند چگونگی دید ناظر مستقر در مقابل خودش را توصیف کند. به عبارت دیگر، نه تنها قادر به شروع تفکر در مورد دیدگاه دیگران و تجربیات جهان می‌باشد، بلکه هنگام تصمیم گیری یا حل مشکلات هم شروع به استفاده از این نوع اطلاعات می‌کند.

 

سایر خصوصیات کلیدی:

یکی دیگر از پیشرفت‌های اساسی در این مرحله، درک این مساله است که وقتی شکل و ظاهر چیزی تغییر می‌کند هنوز همان شی است، مفهومی که بعنوان نگهداری شی شناخته می‌شود.

در واقع در این دوره، آن‌ها درک می‌کنند که اگر یک شکلات را به قطعات کوچکتری خرد کنیم، هنوز هم همان شکلات است، مثل زمانی که یک قطعه کامل بود! این همان نقطه مقابل تفکر کودکان با سن پایینتر است که غالبا معتقدند ریختن مقدار مساوی از مایع در دو فنجان به این معنی است که مقدار بیشتری وجود دارد!

در پایان لازم به ذکر است که این مرحله از رشد شناختی، به عنوان یک انتقال مهم بین مراحل پیش عملیاتی و مراحل عملیاتی انتزاعی در نظر گرفته می‌شود.

نتیجه گیری کلی:

پیاژه بر این باور بود که تفکر کودکان در خلال دوره پیش عملیاتی با تفکر کودکان بزرگتر و بزرگسالان بسیار متفاوت است.

مشخصه‌های تفکر پیش عملیاتی شامل خودمحوری، جاندارپنداری، دگرپیروی، نبود طبقه بندی و عدم نگهداری ذهنی می‌باشد. کودکان زمانی خودمحور هستند که در هنگام سخن گفتن، به موضوعات تنها از دریچه نگاه خودشان توجه ‌کنند!

  • جاندارپنداری نیز از خودمحوری آنان نشات می‌گیرد.

کودکان در سنین پایین، قوانین را فقط از یک منظر و به عنوان قواعد بی چون و چرا تلقی می‌کنند و درک نمی‌کنند که قوانین بر مبنای توافق دو یا چند نفر و در تلاش برای هماهنگ کردن اهداف مختلف شکل می‌گیرند.

کودکانی که در سطح عملیات عینی هستند، قادرند به دو جنبه از مشکل بطور همزمان توجه کنند. آن‌ها در تعاملات اجتماعی، نه تنها به آنچه خود می‌گویند بلکه به دیدگاه‌های شنونده هم توجه می‌کنند. همچنین در آزمایش نگهداری ذهنی، نه فقط تغییرات بسیار واضح و برجسته، بلکه تغییرات جزئی را نیز مورد توجه قرار می‌دهند.

مرحله چهارم: عملیات صوری یا انتزاعی

چهارمین و آخرین مرحله از تئوری رشد شناختی پیاژه مرحله عملیات صوری یا انتزاعی (formal operational) است. این مرحله، تقریبا از ۱۲ سالگی شروع می‌شود و تا بزرگسالی ادامه دارد.

در این مرحله از رشد، تفکر بسیار پیچیده‌تر و پیشرفته‌تر می‌شود. کودکان می‌توانند در مورد مفاهیم انتزاعی و نظری فکر کنند و از منطق استفاده کنند تا راه حل‌های خلاقانه‌ای برای حل مشکلات پدید آورند.

مهارت‌هایی مانند تفکر منطقی، استدلال قیاسی و برنامه‌ریزی سیستماتیک نیز در این مرحله پدیدار می‌شوند. در این سطح، تفکر به بالاترین درجه تعادل می‌رسد؛ یعنی علاوه بر موارد دیگر، عملیات مختلف ذهنی به نحو تنگاتنگی با یکدیگر ارتباط درونی دارند.

پیاژه عملیات صوری را به چند روش مختلف مورد آزمون قرار داد:

  • «مفهوم سازی فیزیکال (جسمی) »
  • «انتزاع فکر»
رشد شناختی

حل مسئله

 

 مفهوم تعادل سازی:

یک تمرین معمول در این زمینه به این صورت است که کودکان در سنین مختلف، وزنه‌هایی را که در حالت تعلیق هستند به تعادل در بیاورند. آن‌ها باید درک کنند که هم سنگینی وزنه‌ها و هم فاصله از مرکز نقش دارد. کودکان خردسال در حدود سن سه تاپنج سال، بدلیل عدم درک مفهوم تعادل نمی‌توانند این تمرین را به خوبی تکمیل کنند.

کودکان هفت ساله می‌دانند که می‌توانند با تنظیم وزنه‌ها بر روی هر انتها، تعادل را برقرار کنند اما نمی‌توانند درک کنند که محل قرار دادن وزنه‌ها نیز مهم است!

همچنین کودکان ده ساله موقعیت و اندازه وزنه‌ها را درک می‌کنند، اما برای رسیدن به پاسخ صحیح مجبورند از آزمون و خطا استفاده کنند. آن‌ها می‌توانند از منطق استفاده کنند تا فرضیه‌ای را در مورد محل قرار‌گیری وزنه‌ها برای تعادل مقیاس و تکمیل تمرین استفاده کنند.

انتزاع ایده‌ها:

در آزمایش دیگری در این مرحله، پیاژه از کودکان خواست تا تصور کنند اگر چشم سومی داشتند، آن را کجا قرار می‌دادند. بچه‌های خردسال غالبا چشم سوم فرضی را در وسط پیشانی قرار می‌دادند ولی کودکان بزرگتر قادر به ارائه ایده‌های خلاقانه‌تری در مورد مکان قرار دادن این چشم فرضی و روش‌های استفاده از آن بودند. بعنوان مثال، چشم در وسط دست برای دیدن گوشه و اطراف یا یک چشم در پشت سر، برای دیدن آنچه پشت سر اتفاق می‌افتد. ایده‌های خلاق، بیانگر استفاده از تفکر انتزاعی و فرضی است که هر دو شاخص‌های مهمی در تفکر عملیات صوری می‌باشند.

منطق قیاسی:

پیاژه معتقد بود که این استدلال در طول مرحله عملیات صوری ضروری است. منطق قیاسی، نیازمند استفاده از یک اصل کلی برای تعیین یک نتیجه خاص است. علم و ریاضیات اغلب نیازمند این نوع تفکر در موقعیت‌ها و مفاهیم فرضی می‌باشند.

تفکر انتزاعی:

در حالی که کودکان در مراحل اولیه تمایل دارند تفکری بسیار عینی و مشخص داشته باشند، توانایی تفکر در مورد مفاهیم انتزاعی در طول مرحله عملیات صوری پدیدار می‌شود.

در واقع کودک به جای اینکه تنها به تجربیات قبلی تکیه کند، نتایج و پیامدهای احتمالی اعمال را در نظر می‌گیرد. این نوع تفکر در برنامه ریزی بلند مدت اهمیت فراوانی دارد.

حل مسئله:

در مراحل اولیه، استفاده از آزمون و خطا برای حل مشکلات توسط کودک معمول است، ولی در طول مرحله عملیات صوری، توانایی حل سیستماتیک یک مشکل به روش منطقی و علمی پدیدار می‌شود. کودکان در این مرحله از رشد شناختی معمولا قادر به برنامه ریزی سریع یک رویداد سازمان یافته برای حل یک مشکل هستند.

استدلال فرضی_استقرایی:

پیاژه معتقد بود آنچه که او از آن بعنوان استدلال فرضی – استقرایی یاد می‌کند، در این مرحله از رشد فکری ضروری است. در این مرحله، نوجوانان قدرت تفکر در مورد ایده‌های انتزاعی و فرضی را پیدا می‌کنند.

آن‌ها غالبا در مورد موقعیت‌ها و سوالات «چه-اگر» می‌اندیشند و می‌توانند در مورد چندین راه حل یا نتیجه احتمالی به فکر فرو بروند. در حالی که در مرحله قبلی (عملیات عینی) تفکرات بسیار انحصاری داشتند، ولی در مرحله عملیات صوری در تفکر خود بصورت فزاینده‌ای انتزاعی‌تر می‌شوند.

انتقاد به تئوری پیاژه:

  • پیاژه استعدادهای کودکان را کمتر از میزان واقعی برآورد می‌کرد.

ممکن است کودک از توانایی‌های مورد نیاز برخوردار باشد ولی به علت نداشتن مهارت در انجام تکلیف ناتوان باشد. او نه فقط توانایی کودکان پیش دبستانی بلکه توانایی کودکان دبستانی را نیز کمتر از آنچه بود برآورد می‌کرد.

برخلاف نظر پیاژه، ۴۰ تا ۶۰ درصد بزرگسالان بطور کامل قادر به تفکر برحسب عملیات صوری نیستند و دستیابی به تفکر منطقی تا حدود زیادی حاصل یادگیری تجارب زمینه‌ای در هر یک از مراحل پیاژه می‌باشد.

               مرحله

 

         سن               اطلاعات کلیدی
      حسی حرکتی     ۰ – ۲ سالگی  

درک جهان از طریق لمس کردن، چنگ زدن، نگاه کردن و گوش کردن و پایداری شی رشد می‌یابد.

 

        پیش عملیاتی      ۲ – ۷ سالگی  

کودکان زبان و تفکر را پرورش می‌دهند و شروع به بازی نمادین (تظاهرکردن) ، ترسیم تصاویر و صحبت درمورد اتفاقات گذشته می‌کنند.

 

       عملیات عینی      ۷ – ۱۱ سالگی  

کودکان قوانین منطقی (فیزیکی) درباره اشیا مانند وزن، قد و حجم را یاد می‌گیرند.

همچنین حفاظت را یاد می‌گیرند. این عقیده که آب یا یک شی مانند مدل ساخته شده با خاک رس، حتی وقتی تغییر ظاهر می‌دهند، یکسان می‌ماند.

 

   عملیات صوری     ۱۱ سال به بالا  

کودکان برای درک مفاهیم انتزاعی، حل مشکلات و … قوانین منطقی را فرا می‌گیرند. آن‌ها می‌توانند به مسائل فرضی، آینده و جهان بینی بپردازند.

 

 

مباحثی که مورد بررسی قرار گرفتند، شرح مختصری از دیدگاه‌ها و نظریات ژان پیاژه در باب تحول شناختی و در قالب نظریه‌ای به نام تئوری رشد شناختی پیاژه می‌باشند. امید است مورد توجه واقع شود.

 

میترا تاجیک

تئوری ذهن

تئوری ذهن یک مهارت مهم شناختی-اجتماعی است که نه تنها به تفکر در مورد حالات ذهنی، اهداف، احساسات و دانش شخصی اشاره دارد، بلکه به توانایی درک اینکه افکار، عقاید و حالات روحی دیگران چگونه است و ممکن است با افکار ما متفاوت باشند نیز اطلاق می‌شود.

مثالی برای درک بهتر این مساله:

پسر کوچک ۳ ساله‌ای دارم که هر وقت همسرم از سرکارش با من تماس می‌گیرد، دوست دارد که او هم با پدرش صحبت کند. یک روز که همسرم از او پرسید: «داری چکار می‌کنی؟»  او گفت: «دارم با این بازی می‌کنم.» او هنوز خیلی کوچک‌تر از آن است که متوجه شود پدرش نمی‌تواند وسیله‌ای را که دارد با آن بازی می‌کند ببیند. او فکر می‌کرد همانگونه که خودش به اسباب بازی‌اش نگاه می‌کند، پدرش هم آن را می‌بیند!

نظریات

 

نظریه تئوری

این تئوری، نظریه‌ای است که در گذشته غالب بوده است. این نظریه بیان می‌کند که درک ما از ذهن مبتنی بر نظریه روان شناختی عامیانه می‌باشد که شامل چارچوبی از مفاهیم است که تقریبا مطابق خواسته‌های زندگی روزمره است.

همچنین ادعا می‌کند که افراد، یک نظریه روان شناختی ساده برای استنباط حالات ذهنی دیگران همانند اعتقادات، افکار، خواسته‌ها یا احساسات خود دارند. از این اطلاعات، برای درک هدف شخص دیگر یا پیش‌بینی رفتارهای آینده استفاده می‌شود.

نظریه شبیه سازی

در سال‌های اخیر، افزایش توجهات به این مساله موجب پیدایش معادل‌های دیگری از جمله تئوری شبیه سازی برای ذهن‌خوانی شده است.

در این مورد برخلاف نظریه تئوری، ما از نظریه روان شناختی عامیانه برای درک افکار و احساسات دیگران استفاده نمی‌کنیم، بلکه خودمان را به جای آن‌ها قرار داده و ذهنشان را پیش‌بینی می‌کنیم.

ارزیابی

روانشناسان غالبا با انجام تست باورهای کاذب (false-believe test)، رشد تئوری ذهن را ارزیابی می‌کنند.

در واقع این تست نشان می‌دهد که ممکن است اعتقادات و بازنمایی فرد نسبت به وقایع اطرافش، با واقعیت در تضاد باشد.

یکی از متداول‌ترین تست‌ها، تست آن-سالی (Sally-Anne) است.

 

برای شروع:

  • دو عروسک به نام‌های آن و سالی (Sally-Anne) به کودک نشان می‌دهیم. (عکس ۳)
  • به کودک می‌گوییم: ببین اینجارو، سالی یه سبد رنگی داره و آن هم برای خودش یه جعبه خوشگل داره. (عکس ۴)
  • بعدش سالی از اتاق می‌ره بیرون. انقدر دور میره تا دیگه نتونه سبدشو ببینه. (عکس ۵)
  • وقتی سالی رفت، آن توپ رو از تو سبد سالی برمی‌داره و میذاره توی جعبه خودش (عکس ۶)
  • بعدش سالی برمی‌گرده تو اتاق

برای اینکه متوجه شویم کودک داستان را متوجه شده است یا نه، سوالات (اولیه) ذیل را می‌پرسیم:

  • سالی کدومشونه؟
  • آن کدومه؟
  • حالا توپ کجاست؟
  • توپ اولِ اول کجا بود؟
یک سوال اساسی:

بر اساس تئوری ذهن از کودک می‌پرسیم: «سالی تو جعبه دنبال توپش می‌گرده یا توی سبد؟»

اگر کودک متوجه شود که سالی در سبد خودش به دنبال توپ می‌گردد و نه در جعبه، آن وقت می‌گوییم کودک دیدگاه سالی را درک کرده و دارای تئوری ذهن می‌باشد. اما اگر بگوید سالی در جعبه آن به دنبال توپ خواهد گشت، در این صورت می‌توان در نظر گرفت که او تئوری ذهن ندارد.

در این حالت، به نظر می‌رسد که کودک دیدگاه سالی را درک نکرده باشد (اینکه سالی ندیده است که آن توپ را برداشته و درون جعبه قرار داده است) .

نتایج زیر از یک مطالعه مکرر در سال ۱۹۸۵ توسط سایمون بارون-کوهن، آلن لسلی و اوتا فریت استناد شده است که این تست از کودکان مبتلا به اتیسم، سندرم داون، و به طور معمول کودکان در حال رشد گرفته شده است.

همه‌ کودکان سوالات اولیه را به طور صحیح پاسخ دادند.

اما سوال تئوری ذهن چطور؟

  • فقط ۴ نفر از ۲۰ کودک مبتلا به اتیسم این سوال را به درستی پاسخ داده‌اند.
  • از بین کودکان مبتلا به سندرم داون ۱۲ نفر از ۱۴ نفر پاسخ صحیح را ارائه داده‌اند
  • و از بین کودکان در حال رشد تنها ۲۳ نفر از ۲۷ نفر توانستند به این سوال پاسخ صحیح بدهند.

نتایج حاصل از مطالعات مشابه نشان می‌دهد که کودکان مبتلا به اتیسم مکررا تئوری ذهن را نادرست جواب می‌دهند. ممکن است مشکلات ارتباطاتی و مهارت‌های اجتماعی این کودکان در نتیجه عملکرد نادرست تئوری ذهنشان باشد.

انواع تئوری بازنمایی ذهن

 

تئوری ذهن عاطفی:

در مورد احساسات دیگران

 تئوری ذهن شناختی: 

در مورد حالات ذهنی، اعتقادات، افکار و اهداف دیگران

باورهای کاذب مرحله اول:

این اعتقاد که می‌توان باورهای کاذبی در رابطه با وقایع جهان اطراف داشت (من فکر می‌کنم که او فکر می‌کند...)

باورهای کاذب مرحله دوم:

این اعتقاد که می‌توان باورهای کاذبی در رابطه با اعتقاد شخص دیگری داشت (او فکر می‌کند که دیگری فکر می‌کند…)

رشد تئوری ذهن

مهم ترین پیشرفت در شناخت اجتماعی در اوایل کودکی، رشد تئوری ذهن است.

در یک متاآنالیز، محققان دریافتند که:

  • کودکان زیر ۳ سال معمولا به سوالات باورهای کاذب پاسخ غلط می‌دهند.
  • کودکان ۳٫۵ سال به طور تقریبی به ۵۰% سوالات به درستی پاسخ می‌دهند.
  • و کودکان ۴ ساله تقریبا به تمام سوالات پاسخ صحیح می‌دهند.
با این حال رشد این مهارت‌ها تا ۸ سالگی ادامه دارد.

محققان بر این باورند که عوامل مختلفی در رشد تئوری ذهن تاثیر دارند:

  • جنسیت
  • تعداد خواهر و برادر
  • تعاملات اجتماعی
  • بازی‌ها و وانمود کردن
  • داستان‌ها
  • روابط با والدین و همسالان

در ادامه با جدول رشدی تئوری ذهن با شما خواهیم بود.

 

ساناز ارزنلی

توجه اشتراکی

  • آیا تا به حال این کلمه را شنیده‌اید؟
  • آیا با معنی آن آشنایی دارید؟
  • آیا در روند رشد کودکان نقشی ایفا می‌کند؟
  • متخصصان چه سطوحی را برای آن در نظر می‌گیرند؟
  •  و در نهایت چه لزومی دارد که به آن پرداخته شود؟

این‌ها سوالاتی است که در این قسمت مورد بررسی قرار خواهند گرفت.

 

توجه و انواع آن + پوستر های رشدی

 

کودک در مسیر رشد و تکامل برای یادگیری مهارت‌های مختلف از قبیل زبان و گفتار، بازی و تعامل با همسن و سالان و بزرگسالان، روش‌های مختلفی را تجربه خواهد کرد. یکی از روش‌های معمول در این مورد توجه مشترک (joint attention) می‌باشد. به‌صورت خاص، توجه مشترک یک پایه و بنیاد اساسی در مسیر یادگیری زبان توسط کودک محسوب می‌شود.

توجه مشترک به توانایی تمرکز و توجه بر روی یک وسیله، حادثه و … همراه با یک یا چند نفر دیگر که بصورت آگاهانه یا غیر آگاهانه (معمولا توسط والد و کودک) انجام شود، اطلاق می‌شود.

توجه اشتراکی

در توجه مشترک توجه اطرافیان از طریق روش‌هایی مانند خیره شدن، صداسازی، اشاره و یا صحبت کردن جلب می‌شود. پس می‌توان سه وجه اصلی آن را

  1. کودک
  2. هدف تمرکز
  3. شخص دیگر (والد)

در نظر گرفت.

بدین ترتیب بصورت طبیعی کودک باید بتواند توجه دیگران را به خود جلب کند، در صورت نیاز آن را حفظ کند و یا جابه جا کند.

تصور کنید، کودک ۶ تا ۱۲ ماهه‌ای دارید که در حال بازی کردن با شی مورد علاقه‌اش (مثلا یک اسباب بازی) است. این کودک به اسباب بازی نگاه می‌کند، سپس به مادر نگاه می‌کند و توجه او را به سمت خود جلب می‌کند. دوباره به اسباب بازی نگاه می‌کند و از دانستن اینکه مادر همزمان با او به اسباب بازی نگاه می‌کند، لذت می‌برد. این کودک ابتدای راه رشدِ

توجه مشترک

را به خوبی طی کرده است، چرا که بصورت معمول این مهارت در حدود سن ۶ تا ۱۲ ماهگی (معمولا ۹ ماهگی) و با هماهنگ کردن توجه خود با والدین توسط کودک نسبت به اشیا یا وقایع مورد علاقه کودک ایجاد می‌شود. همچنین معمولا تا ۱۸ ماهگی به تثبیت کامل می‌رسد. در واقع توجه مشترک به کودک این اجازه را می‌دهد که از دیگران یاد بگیرد و لذت هایش را با دیگران به اشتراک بگذارد.

بصورت طبیعی کودک باید در مورد این مهارت مهم به دو توانایی دست یابد:

  • ایجاد
  • پیروی

ایجاد:

  • یعنی اینکه کودک شروع‌کننده توجه مشترک باشد.

تصور کنید کودک با مادرش در پارک بازی می‌کند. هواپیمایی بالای سر آنها درحال پرواز است. کودک با هیجان به بالا نگاه کرده سپس نگاهش را به سمت مادر برمی‌گرداند و به هواپیما اشاره می‌کند و می‌گوید: مامان! اونو ببین. و مادرش در پاسخ می‌گوید: آره؛ اون یک هواپیماست!

کودک بدون اینکه چیزی از مادرش بخواهد توجه او را به هواپیما جلب کرده است و می‌خواهد تجربه‌اش از دیدن هواپیما را با مادرش به اشتراک بگذارد.
در واقع او مادرش را در یک موقعیت اجتماعی سهیم کرده است.
کودک از مواردی همچون اشاره کردن یا صداسازی و یا نگاه‌های متناوب بین شیء و مخاطب خود برای جلب توجه شخص دیگر استفاده می‌کند.

پیروی:

  • به این صورت که شخص دیگری (مثلا والد) شروع‌کننده توجه مشترک باشد و کودک از او پیروی کند.

مثلا کودکی که با مادرش در حال قدم زدن است و مادرش به یک گل اشاره می‌کند و می‌گوید “چه گل زیبایی” و سپس کودک نیز توجهش به سمت گل جلب می‌شود. در این سطح از توجه مشترک، کودک برای پیروی از شخص و جلب توجه نیاز به یک انگیزه و محرک دارد که البته معمولا اشیا و اتفاقات مورد علاقه کودک می‌توانند تامین کننده این انگیزه باشند! این شکل از توجه مشترک معمولا در سطوح پایین تر رشد و در سنین پایین تر اتفاق می‌افتد.

همچنین زمانی که کودک با شخص دیگری در مورد یک موضوع احساسات مشترک دارند و یا قصد مشترک برای انجام یک موضوع خاص دارند، در واقع درگیر توجه مشترک شده است!

تقسیم بندی سطوح

بصورت معمول سه سطح برای دسته‌بندی این مهارت در نظر گرفته می‌شود:

سطح سه گانه

  • بالاترین سطح این مهارت است و بصورتی است که دو فرد همزمان به یک شی یا حادثه نگاه می‌کنند و البته نسبت به این اشتراک آگاهی دارند. در واقع همین داشتن آگاهی است که این سطح از توجه مشترک را در درجات بالاتری قرار می‌دهد.

سطح دو گانه

  • همانند یک رفتار مکالمه مانند بین دو نفر (مثلا والد و کودک است) . در واقع بزرگسال و کودک به نوبت به تبادل ژست‌ها، صداها، گفتار و… می‌پردازند.

نگاه مشترک

  • پایین‌ترین و ابتدایی‌ترین سطح این مهارت است که در آن دو فرد به سادگی و بدون داشتن آگاهی از نگاه فرد دیگر به یک شی یا اتفاق یا … نگاه یا توجه می‌کنند.

 

رشد توجه اشتراکی

آغاز حساسیت به تماس مستقیم چشمی (هفته ۴ تا ۸) در نوزادان، یک نقطه مهم در مسیر رشد این مهارت خواهد بود. در واقع کودکان در ابتدا قادر خواهند بود که جهت نگاه دیگران را تشخیص دهند، سپس در چند ماه اول پس از تولد توجه خود را نسبت به محرک‌های مربوطه در محیط نشان داده و از شروع توجه مشترک توسط دیگران پیروی کنند.

با پایان سال اول، کودک به این توانایی می‌رسد که توجه دیگران را به سمت اشیاء و رویدادها جلب کرده و بدین ترتیب می‌تواند آغاز کننده توجه مشترک با دیگران باشد.

سایر نکات مهم :

۳ ماهگی: به صدا یا خنده‌های والدین پاسخ می‌دهند، لبخند می‌زنند و یا صداسازی می‌کنند.
۶-۸ ماهگی: نگاه والدین را دنبال می‌کنند.
۹ ماهگی: متوجه ژست‌های والدین می‌شوند و نگاه اجتماعی دارند.
۱۰-۱۲ ماهگی: اشاره را دنبال می‌کنند و سپس به والدین نگاه می‌کنند. در این مرحله همچنین می‌توانند از والدین تقلید کنند.
۱۲-۱۴ ماهگی: اشاره کردن را آغاز می‌کنند.
۱۵-۱۶ ماهگی: با صداسازی، اشاره و یا نگاه کردن به شی مورد علاقه خود توجه والدین را جلب می‌کنند.

بدین ترتیب توجه اشتراکی به طور معمول از دو ماهگی آغاز و تا حدود هجده ماهگی به تثبیت کامل می‌رسد.

البته ذکر این نکته ضروریست که در کودکانی که دچار اختلالاتی مانند کم‌توانی ذهنی یا اتیسم هستند موارد ذکر شده با تاخیر بیشتری ایجاد می‌شوند و یا حتی ممکن است تا سنین بالاتر دیده نشوند. به طور مثال کودک اتیسم تمایلی به برقراری ارتباط با دیگران ندارد، در بازی‌ها شرکت نمی‌کند و در مورد توجه مشترک مشکلاتی دارد. طبیعتا هرچه این اختلالات سریع‌تر تشخیص داده شوند احتمال پیشرفت کمتری خواهند داشت، که این مساله اهمیت توجه و احتیاط والدین را نمایان می‎کند.

چرا توجه اشتراکی مهم است؟

توجه مشترک یکی از راه‌های اصلی کودکان برای یادگیری زبان و درک و بیان کلمات، از طریق شنیدن صحبت‌های دیگران و مخصوصا والدین در مورد اشیا می‌باشد. در واقع زمانی که کودک به همراه دیگران به یک شی یا حادثه توجه می‌کند و آن فرد شروع به صحبت در مورد شی یا اتفاق مورد نظر می‌کند، به کودک در تطابق کلمه با آن پدیده کمک می‌کند. زمانی که این مساله بارها و بارها تکرار ‌شود تاثیر شگرفی در یادگیری زبان توسط کودک خواهد داشت.

مساله دیگری که این مهارت موجب بهبود آن می‌شود، رشد تعاملات و کنش‌های اجتماعی کودک است. در واقع کودک از این طریق می‌تواند نظرات خود را با دیگران به اشتراک بگذارد و این اشتراک نظرات، او را برای انجام تعاملات سطح بالاتر در سنین بالاتر و در محیط مدرسه، کار، اجتماع و … آماده می‌کند.

سایر مهارت‌ها :

تغییر جهت نگاه بین اشیا و بزرگسالان (فهمیدن تفاوت‌ها)
رشد مهارت تقلید از دیگران
بهبود دستورپذیری و پیروی از دستورالعملهای دیگران
استفاده از حرکات و صداها در حین بازی و هماهنگی این موارد
رشد مهارت چرخش به عقب و جلو (برای ایجاد توجه مشترک)
افزایش تعاملات کودک
شناسایی نیات دیگران و هدایت اهداف آن‌ها به مسیر مورد نظر توسط کودک
رشد اجتماعی و عاطفی کودک و شرکت در تعاملات اجتماعی

در صورت عدم رشد این مهارت :

کودک بیش از حد به اشیای مورد علاقه‌اش توجه نشان ‌می‌دهد اما به اشخاص واکنش خاصی نشان نمی‌دهد. تصور کنید شما شی مورد علاقه کودک را به او نشان می‌دهید اما او صرفا به آن شی نگاه می‌کند و به درخواست‌های شما واکنشی نشان نمی‌دهد. این کودک در زمینه توجه مشترک دچار مشکلاتی است!
همچین در نبود این مهارت رشد زبان و البته تعاملات کودک دچار مشکل می‌شود و در این صورت کودک ممکن است دچار مشکلات عدیده ای ‌شود. مثلا وقتی نام کودک صدا زده می‌شود، او به خوبی توانایی پاسخ‌گویی ندارد و یا در مواقع مورد نیاز (مثلا زمانی که شی مورد علاقه اش در دسترس نباشد) از والدین درخواست نمی‌کند!

به هر صورت رشد توجه مشترک یکی از مهمترین ملزومات پایه‌ریزی رشد زبان و تعاملات اجتماعی کودک می‌باشد و توجه به آن برای بهبود وضعیت کودک در آینده بسیار ضروری است.

در مطالب بعدی به بررسی نکات بیشتری در زمینه روش‌های ایجاد و بهبود و البته کاربردهای توجه مشترک در کودکان خواهیم پرداخت…

 

بهار بحرینیان _کمال بنام

اهمیت تقلید

پس از بررسی رشد تقلید موضوع اهمیت تقلید در روند رشد کودک و بررسی آن بسیار حائز اهمیت است.

ممکن است بعضی از رفتارهای تقلیدی کودک مانند این که تلاش می‌کند مثل بزرگسالان با کفش های پاشنه بلند راه برود، برای دیگران دستمایه خنده و طنز باشد، اما به هرحال تقلید برای کودکان اهمیت بسیاری دارد و یک تلاش جدی برای یادگیری است.

ادامه مطلب …

بازی بی هدف

به دنیا آمدن یک کودک، همراه با شادی والدین و اطرافیانش است و همه سعی می‌کنند به نحوی موجب جلب توجه کودک شوند. یا به صورت معمول با کودک بازی کنند و لبخند یا واکنشی از سمت او دریافت کنند.

در مطلب پیش رو قصد داریم در مورد بازی نوزاد در ۰تا۳ماهگی یا همان دوره “بازی بی هدف” که در
مطالب قبلی به آن اشاره کردیم صحبت کنیم.

از جمله سوالاتی که در این  زمینه پیش می‌آید…

بازی در این سن چه فوایدی برای کودک دارد؟

چه بازی هایی با کودک بکنیم که به رشد او کمک کند؟

و کودک چه بازی‌هایی را دوست دارد؟

تاثیرات بازی در این سن در دو بخش قابل بررسی است: تاثیرات ذهنی و شناختی و تاثیرات فیزیکی و حرکتی.

کودک در این سن در دوره بازی بی هدف قرار دارد، به این صورت که حرکاتی انجام می‌دهد که هدفی از آن ها ندارد. ولی آیا “بازی بی هدف” هیچ فایده ای برای کودک ندارد؟

یقینا پاسخ خیر است.

بازی در این دوره باعث می‌شود نوزاد به شما نزدیک تر شود و شما به او کمک می‌کنید دنیای تازه خود را بهتر بشناسد.

نوزاد و بازی

بهترین وسیله برای بازی نوزاد خود شما هستید و بازی کردنتان با هم می‌تواند خیلی ساده باشد. تمام چیزی که برای شروع بازی نیاز است خود شما و نوزادتان هستید!

  • بازی بین شما و نوزاد در قالب اسباب بازی و بازی های قانون دار نیست بلکه براساس “اثر متقابل” بین شما و نوزاد است و همین اثر متقابل است که بازی را سرگرم کننده و جالب می کند.

چرا بازی با نوزاد اهمیت دارد؟

بازی کردن با نوزاد، به شما و فرزندتان این امکان را می‌دهد که همدیگر را بهتر بشناسید.

والدین عزیز:

وقتی با نوزاد خود بازی می‌کنید او یاد می‌گیرد به شما اعتماد و تکیه کند و طناب ارتباطی بین شما و کودکتان محکم تر می‌­شود و این مساله به نوزاد شما احساس عشق و امنیت می­‌دهد.

بازی به مغز کودک شما در جهت تکامل کمک می‌کند و به رشد همه جانبه، یادگیری و تندرستی او کمک می‌کند. در واقع تجربه های جدید بازی به بخش هایی از مغز کودک کمک می­‌کند که به هم وصل شوند و رشد کنند. از طریق بازی، نوزاد با دنیای خود آشنا می‌­شود و تعامل با آن را یاد می­‌گیرد.

همچنین بازی به کودک کمک می­‌کند که حرف زدن را یاد بگیرد و کلمات را بفهمد.

حتی در شرایطی که شما (والدین) وقت کافی برای بازی با کودکتان نداشته باشید، می­‌توانید با او در مورد اتفاقاتی که برایتان افتاده، صحبت کنید. مثلا در مورد شام پختن یا خرید کردن یا … .

بازی می­‌تواند نکات بسیاری را در مورد شخصیت فرزندتان برای شما مشخص کند.

این که آیا خشن و یک دنده است؟

ساکت و آرام است؟ و …

تاثیر بازی بر تفکر و تخیل

نوزادان تازه متولد شده آماده آموزش و یادگیری‌ هستند.

وقتی با کودک خود بازی می‌­کنید و به درخواست‌های او پاسخ می­‌دهید، این موضوع باعث می‌­شود کودک شما احساس امنیت و عشق را تجربه کند.

این مساله همچنین به شما و کودک کمک می­‌کند که همدیگر را بهتر بشناسید. همچنین این احساس امنیت و عشق به مغز کودک در زمینه توانایی فکرکردن، ارتباط برقرار کردن، حافظه و پیش بینی اتفاقات پیش رو کمک می‌کند.

تعامل گرم و پر از مهر و محبت، کلیدی ترین موضوع در مورد ارتباط با فرزند است.

چه انتظاراتی در این سن از کودک داریم:

  1. در ابتدا کودک نمی‌داند چگونه از خودش مراقبت کند ولی بعدها این را یاد می­‌گیرد.
  2. یاد می­‌گیرد صدای شما را تشخیص دهد و به آن واکنش نشان دهد.

بازی های پیشنهادی در این سن

  1. آوازخواندن، صحبت کردن، قلقلک دادن، شمردن انگشتان پا، پوف کردن. این ها نمونه هایی از بازی های مناسب برای نوزاد است.
  2. نوزادان همچنین شعرهای کودکانه و شعرهای قدیمی و محلی فرهنگ و زبان خود که آهنگ خاصی دارند را دوست دارند.
  3. شکلک در آوردن، لبخند زدن، خندیدن، چرخاندن مردمک چشم و زبان درآوردن از جلمه سرگرمی‌هایی هستند که نوزاد شما دوست دارد و با انجام این کارها از سوی شما به صورتتان نگاه می‌­کند. بهترین زمان برای بازی چهره به چهره، هنگام پوشک عوض کردن است.
  4. وسایل با جنس ها و بافت های مختلف را به کودک خود ارائه بدهید تا آن ها را با دستان خود احساس کند. مثلا اسباب بازی های نرم، وسایل لرزان و کتاب های پارچه ای که صفحه هایشان مطالب متفاوتی دارند برای آن ها جالب است. تجربه احساس موارد متفاوت به فرزندتان کمک می‌­کند دنیای خود را بهتر بشناسد.
  5. وسایل مختلفی را به فرزندتان بدهید تا درون و بیرون آن ها را ببیند. همچنین به او کمک کنید انسانها و مکان‌های مختلف را ببیند.
  6. هر روز زمانی را برای خوابیدن نوزاد روی شکم اختصاص دهید. این کار به نوزادتان این امکان را می­‌دهد که نگه داشتن سرش را تمرین کند و از یک زاویه دیگر به اطرافش نگاه کند. همیشه به کودک خود در این حالت نگاه کنید، اما برای خوابیدن او را به پشت بخوابانید.
  7. همراه کودکتان بخوانید و اصلا به این فکر نکنید که این کار برای کودکتان زود است! نکته مورد توجه این است که کتاب را نزدیک کودکتان بگیرید زیرا آن ها فقط ۲۰-۳۰ سانتیمتری خود را می‌­بینند.

در این سن نوزاد شما ممکن است به رنگ های روشن آویزان شده از تختش برای مدت زیادی نگاه کند. که در ظاهر یک فعالیت ساده به نظر می‌رسد اما در واقع کودک در حال یادگیری حرکت و رنگ ها و … است.

توجه کنید:

کودکان می‌خواهند دنیای خود را بشناسند ولی نمی­‌خواهند به صورت یک جا همه دنیا را بیاموزند. بسیاری از فعالیت ها و صدا ها ممکن است کودک شما را خسته کند. همچنین ارائه بیش از حد بعضی از محرکها ممکن است کودک شما را خسته کند و باعث خواب او شوند. مراقب این نشانه ها باشید!

تاثیر بازی بر حرکت

  1. کودکان متولد می‌شوند و آمادگی این را دارند از طریق حرکت کردن، یاد بگیرند.
  2. آن ها تجربه های زیادی را از طریق حرکت و مهارت های مربوط به آن به دست می‌آورند.
  3. نوزادان از طریق بازی یاد می‌گیرند که واکنش های مناسبی نسبت به محیط خود داشته باشند و همچنین این که چگونه از بدن خود استفاده کنند. مثلا وقتی یک اسباب بازی را نزدیک کودک خود قرار می‌­دهید و کودک شما آن را می‌­گیرد، یاد می­‌گیرد که می­‌تواند از دست خود استفاده کند و اشیا را بگیرد.
  4. بسیاری از حرکاتی که نوزادان از طریق بازی یاد می­‌گیرند زمینه ساز مهارت‌هایی می‌شوند که در آینده می‌­توانند انجام دهند، مثل:چهاردست و پا رفتن، راه رفتن، استفاده از انگشتان دست و …
  5. هرچقدر بیشتر با کودکتان بازی کنید او قوی تر می­‌شود.

زمانی که از نوزادتان حرکتی می­‌بینید او را تشویق کنید، این تشویق باعث می­‌شود او احساس عشق و ارزشمندی کند و انگیزه حرکت های بعدی را به دست آورد.

انتظارات از کودک در هفته های مختلف
هفته اول

  1. صورت شما را نگاه کند و تحرکات را با چشم دنبال کند.
  2. سرش را هنگامی که روی شکم قرار می‌گیرد بالا نگه دارد.

هفته های بعدی

  1. مشت های خود را ‌بتواند باز کند و همچنین اشیا آویزان را بگیرد و بکشد.
  2. پای خود را حرکت دهد، بخصوص وقتی که در حمام و بدون پوشک است. (حدودا ۸ هفتگی)
  3. دست ها و پا های خود را به سمت صورت شما حرکت دهد. (حدود ۱۲هفتگی)

بازی های پیشنهادی در این سن

  1. اسباب بازی را در دست کودکتان قرار داده یا آن را تکان دهید و کودک را تحریک کنید که آن را بگیرد.
  2. اسباب بازی ها را جلوی او قرار دهید و تشویقش کنید که آن ها را بگیرد.
  3. شعر کودکانه بخوانید و خودتان نیز به همراه شعر کمی حرکت کنید و او را نیز تحریک کنید که خودش را تکان دهد.
  4. کودک را روی زمین قرار دهید و به او اجازه دهید خود را تکان دهد. و اصلا سعی نکنید او را مجبور به انجام کاری کنید که توانایی‌اش را ندارد و فقط تلاش کنید از تماشای او لذت ببرید.

 

محمدرضا مبصری نژاد