…در ادامه مباحث قبلی، به بررسی دو مرحله بعدی از رشد شناختی پیاژه می‌پردازیم.

مرحله عملیات عینی

حال باید ببینیم که کودک بعد از سن ۷ سال چه مهارت‌هایی را در رشد طبیعی کسب خواهد کرد و چه مراحلی از تئوری رشدی پیاژه را پشت سر می‌گذارد.

  • سومین مرحله از مراحل رشد شناختی پیاژه مرحله عملیات عینی (concrete operational) است.

این دوره زمانی از حدود ۷ سالگی شروع می‌شود و تقریبا تا سن ۱۱ سالگی ادامه دارد و با رشد تفکر منطقی مشخص می‌شود. کودکان دراین مرحله از رشد، بسیار پیچیده‌تر و منطقی‌تر تفکر می‌کنند.

در طی این مرحله کودک توانایی گسترش و اعمال قوانین منطقی و مشخص در مورد اشیا مثل قد، وزن و حجم را کسب می‌کند (اما نه مفاهیم انتزاعی!) . این مرحله یکی از نقاط عطف مهم در رشد شناختی کودک است و طی آن کودک خودمحوری کمتری از خود نشان می‌دهد. همچنین در نگهداری ذهنی مهارت کامل‌تری به دست آورده است.

این دوره بعنوان یک انتقال ارزشمند بین مراحل اولیه رشد و مرحله پیشرو محسوب می‌شود؛ در واقع کودک یاد می‌گیرد چگونه تفکر انتزاعی داشته باشد.

کودکان در این سن نسبت به چیزهای عینی و خاص منطقی‌تر فکر می‌کنند، اما هنوز با ایده‌های انتزاعی کشمکش و جدال دارند.

پایداری شی

درک منطق:

پیاژه تشخیص داد که کودک در مرحله عملیات عینی نسبت به استفاده از منطق استقرایی (inductive) نسبتا خوب عمل می‌کند. منطق یا استدلال استقرایی شامل حرکت از یک تجربه خاص به سمت یک اصل کلی است.

مثالی از منطق استقرایی: مثلا هربار که گربه‌ای اطرافتان باشد، دچار خارش چشم و آبریزش بینی و ورم گلو شوید. بنابرای ممکن است از این تجربه استدلال کنید که به گربه‌ها آلرژی دارید.

{در اینجا باید تصویر مربوطه درج شود}

از طرف دیگر، کودکان در این سن در استفاده از منطق قیاسی (deductive)  که شامل استفاده از یک اصل کلی برای تعیین نتیجه یک رویداد خاص است، مشکل دارند.

به عنوان مثال کودک ممکن است یاد بگیرد که A=B و B=C، اما هنوز در درک اینکه در این شرایط A=C است، ممکن است دچار مشکل شود!

درک برگشت‌ پذیری:

یکی از مهم‌ترین تحولات در این مرحله، درک برگشت ‌پذیری یا همان آگاهی نسبت به اینکه اقدامات برگشت پذیر هستند، می‌باشد. البته این شرایط فقط در موقعیت‌های عینی بروز پیدا می‌کند.

با استفاده از این مساله می‌توان روابط بین دسته‌های ذهنی را معکوس کرد. مثلا تصور کنید که کودک می‌تواند تشخیص دهد که سگ او نژاد لابرادور است، لابرادور یک سگ است و اینکه سگ حیوان است!

کاهش خودمحوری:

علی‌رغم آن که که کودکان در مراحل اولیه خودمحور هستند، در مرحله عملیات عینی بیشتر جامعه محور خواهند شد. به عبارت دیگر می‌توانند درک کنند که دیگران نیز افکار، دیدگاه‌ها و چشم اندازهای خاص خود را دارند. اما آن‌ها هنوز نمی‌توانند دقیقا حدس بزنند که دیگران چگونه و چطور تجربه کسب می‌کنند!

به طور مثال، همانند تمرین ۳ کوه پیاژه که در مطالب قبلی به آن اشاره شده است.

حالا کودک در این سن، می‌تواند چگونگی دید ناظر مستقر در مقابل خودش را توصیف کند. به عبارت دیگر، نه تنها قادر به شروع تفکر در مورد دیدگاه دیگران و تجربیات جهان می‌باشد، بلکه هنگام تصمیم گیری یا حل مشکلات هم شروع به استفاده از این نوع اطلاعات می‌کند.

 

سایر خصوصیات کلیدی:

یکی دیگر از پیشرفت‌های اساسی در این مرحله، درک این مساله است که وقتی شکل و ظاهر چیزی تغییر می‌کند هنوز همان شی است، مفهومی که بعنوان نگهداری شی شناخته می‌شود.

در واقع در این دوره، آن‌ها درک می‌کنند که اگر یک شکلات را به قطعات کوچکتری خرد کنیم، هنوز هم همان شکلات است، مثل زمانی که یک قطعه کامل بود! این همان نقطه مقابل تفکر کودکان با سن پایینتر است که غالبا معتقدند ریختن مقدار مساوی از مایع در دو فنجان به این معنی است که مقدار بیشتری وجود دارد!

در پایان لازم به ذکر است که این مرحله از رشد شناختی، به عنوان یک انتقال مهم بین مراحل پیش عملیاتی و مراحل عملیاتی انتزاعی در نظر گرفته می‌شود.

نتیجه گیری کلی:

پیاژه بر این باور بود که تفکر کودکان در خلال دوره پیش عملیاتی با تفکر کودکان بزرگتر و بزرگسالان بسیار متفاوت است.

مشخصه‌های تفکر پیش عملیاتی شامل خودمحوری، جاندارپنداری، دگرپیروی، نبود طبقه بندی و عدم نگهداری ذهنی می‌باشد. کودکان زمانی خودمحور هستند که در هنگام سخن گفتن، به موضوعات تنها از دریچه نگاه خودشان توجه ‌کنند!

  • جاندارپنداری نیز از خودمحوری آنان نشات می‌گیرد.

کودکان در سنین پایین، قوانین را فقط از یک منظر و به عنوان قواعد بی چون و چرا تلقی می‌کنند و درک نمی‌کنند که قوانین بر مبنای توافق دو یا چند نفر و در تلاش برای هماهنگ کردن اهداف مختلف شکل می‌گیرند.

کودکانی که در سطح عملیات عینی هستند، قادرند به دو جنبه از مشکل بطور همزمان توجه کنند. آن‌ها در تعاملات اجتماعی، نه تنها به آنچه خود می‌گویند بلکه به دیدگاه‌های شنونده هم توجه می‌کنند. همچنین در آزمایش نگهداری ذهنی، نه فقط تغییرات بسیار واضح و برجسته، بلکه تغییرات جزئی را نیز مورد توجه قرار می‌دهند.

مرحله چهارم: عملیات صوری یا انتزاعی

چهارمین و آخرین مرحله از تئوری رشد شناختی پیاژه مرحله عملیات صوری یا انتزاعی (formal operational) است. این مرحله، تقریبا از ۱۲ سالگی شروع می‌شود و تا بزرگسالی ادامه دارد.

در این مرحله از رشد، تفکر بسیار پیچیده‌تر و پیشرفته‌تر می‌شود. کودکان می‌توانند در مورد مفاهیم انتزاعی و نظری فکر کنند و از منطق استفاده کنند تا راه حل‌های خلاقانه‌ای برای حل مشکلات پدید آورند.

مهارت‌هایی مانند تفکر منطقی، استدلال قیاسی و برنامه‌ریزی سیستماتیک نیز در این مرحله پدیدار می‌شوند. در این سطح، تفکر به بالاترین درجه تعادل می‌رسد؛ یعنی علاوه بر موارد دیگر، عملیات مختلف ذهنی به نحو تنگاتنگی با یکدیگر ارتباط درونی دارند.

پیاژه عملیات صوری را به چند روش مختلف مورد آزمون قرار داد:

  • «مفهوم سازی فیزیکال (جسمی) »
  • «انتزاع فکر»
رشد شناختی

حل مسئله

 

 مفهوم تعادل سازی:

یک تمرین معمول در این زمینه به این صورت است که کودکان در سنین مختلف، وزنه‌هایی را که در حالت تعلیق هستند به تعادل در بیاورند. آن‌ها باید درک کنند که هم سنگینی وزنه‌ها و هم فاصله از مرکز نقش دارد. کودکان خردسال در حدود سن سه تاپنج سال، بدلیل عدم درک مفهوم تعادل نمی‌توانند این تمرین را به خوبی تکمیل کنند.

کودکان هفت ساله می‌دانند که می‌توانند با تنظیم وزنه‌ها بر روی هر انتها، تعادل را برقرار کنند اما نمی‌توانند درک کنند که محل قرار دادن وزنه‌ها نیز مهم است!

همچنین کودکان ده ساله موقعیت و اندازه وزنه‌ها را درک می‌کنند، اما برای رسیدن به پاسخ صحیح مجبورند از آزمون و خطا استفاده کنند. آن‌ها می‌توانند از منطق استفاده کنند تا فرضیه‌ای را در مورد محل قرار‌گیری وزنه‌ها برای تعادل مقیاس و تکمیل تمرین استفاده کنند.

انتزاع ایده‌ها:

در آزمایش دیگری در این مرحله، پیاژه از کودکان خواست تا تصور کنند اگر چشم سومی داشتند، آن را کجا قرار می‌دادند. بچه‌های خردسال غالبا چشم سوم فرضی را در وسط پیشانی قرار می‌دادند ولی کودکان بزرگتر قادر به ارائه ایده‌های خلاقانه‌تری در مورد مکان قرار دادن این چشم فرضی و روش‌های استفاده از آن بودند. بعنوان مثال، چشم در وسط دست برای دیدن گوشه و اطراف یا یک چشم در پشت سر، برای دیدن آنچه پشت سر اتفاق می‌افتد. ایده‌های خلاق، بیانگر استفاده از تفکر انتزاعی و فرضی است که هر دو شاخص‌های مهمی در تفکر عملیات صوری می‌باشند.

منطق قیاسی:

پیاژه معتقد بود که این استدلال در طول مرحله عملیات صوری ضروری است. منطق قیاسی، نیازمند استفاده از یک اصل کلی برای تعیین یک نتیجه خاص است. علم و ریاضیات اغلب نیازمند این نوع تفکر در موقعیت‌ها و مفاهیم فرضی می‌باشند.

تفکر انتزاعی:

در حالی که کودکان در مراحل اولیه تمایل دارند تفکری بسیار عینی و مشخص داشته باشند، توانایی تفکر در مورد مفاهیم انتزاعی در طول مرحله عملیات صوری پدیدار می‌شود.

در واقع کودک به جای اینکه تنها به تجربیات قبلی تکیه کند، نتایج و پیامدهای احتمالی اعمال را در نظر می‌گیرد. این نوع تفکر در برنامه ریزی بلند مدت اهمیت فراوانی دارد.

حل مسئله:

در مراحل اولیه، استفاده از آزمون و خطا برای حل مشکلات توسط کودک معمول است، ولی در طول مرحله عملیات صوری، توانایی حل سیستماتیک یک مشکل به روش منطقی و علمی پدیدار می‌شود. کودکان در این مرحله از رشد شناختی معمولا قادر به برنامه ریزی سریع یک رویداد سازمان یافته برای حل یک مشکل هستند.

استدلال فرضی_استقرایی:

پیاژه معتقد بود آنچه که او از آن بعنوان استدلال فرضی – استقرایی یاد می‌کند، در این مرحله از رشد فکری ضروری است. در این مرحله، نوجوانان قدرت تفکر در مورد ایده‌های انتزاعی و فرضی را پیدا می‌کنند.

آن‌ها غالبا در مورد موقعیت‌ها و سوالات «چه-اگر» می‌اندیشند و می‌توانند در مورد چندین راه حل یا نتیجه احتمالی به فکر فرو بروند. در حالی که در مرحله قبلی (عملیات عینی) تفکرات بسیار انحصاری داشتند، ولی در مرحله عملیات صوری در تفکر خود بصورت فزاینده‌ای انتزاعی‌تر می‌شوند.

انتقاد به تئوری پیاژه:

  • پیاژه استعدادهای کودکان را کمتر از میزان واقعی برآورد می‌کرد.

ممکن است کودک از توانایی‌های مورد نیاز برخوردار باشد ولی به علت نداشتن مهارت در انجام تکلیف ناتوان باشد. او نه فقط توانایی کودکان پیش دبستانی بلکه توانایی کودکان دبستانی را نیز کمتر از آنچه بود برآورد می‌کرد.

برخلاف نظر پیاژه، ۴۰ تا ۶۰ درصد بزرگسالان بطور کامل قادر به تفکر برحسب عملیات صوری نیستند و دستیابی به تفکر منطقی تا حدود زیادی حاصل یادگیری تجارب زمینه‌ای در هر یک از مراحل پیاژه می‌باشد.

               مرحله

 

         سن               اطلاعات کلیدی
      حسی حرکتی     ۰ – ۲ سالگی  

درک جهان از طریق لمس کردن، چنگ زدن، نگاه کردن و گوش کردن و پایداری شی رشد می‌یابد.

 

        پیش عملیاتی      ۲ – ۷ سالگی  

کودکان زبان و تفکر را پرورش می‌دهند و شروع به بازی نمادین (تظاهرکردن) ، ترسیم تصاویر و صحبت درمورد اتفاقات گذشته می‌کنند.

 

       عملیات عینی      ۷ – ۱۱ سالگی  

کودکان قوانین منطقی (فیزیکی) درباره اشیا مانند وزن، قد و حجم را یاد می‌گیرند.

همچنین حفاظت را یاد می‌گیرند. این عقیده که آب یا یک شی مانند مدل ساخته شده با خاک رس، حتی وقتی تغییر ظاهر می‌دهند، یکسان می‌ماند.

 

   عملیات صوری     ۱۱ سال به بالا  

کودکان برای درک مفاهیم انتزاعی، حل مشکلات و … قوانین منطقی را فرا می‌گیرند. آن‌ها می‌توانند به مسائل فرضی، آینده و جهان بینی بپردازند.

 

 

مباحثی که مورد بررسی قرار گرفتند، شرح مختصری از دیدگاه‌ها و نظریات ژان پیاژه در باب تحول شناختی و در قالب نظریه‌ای به نام تئوری رشد شناختی پیاژه می‌باشند. امید است مورد توجه واقع شود.

 

میترا تاجیک

تئوری ذهن

تئوری ذهن یک مهارت مهم شناختی-اجتماعی است که نه تنها به تفکر در مورد حالات ذهنی، اهداف، احساسات و دانش شخصی اشاره دارد، بلکه به توانایی درک اینکه افکار، عقاید و حالات روحی دیگران چگونه است و ممکن است با افکار ما متفاوت باشند نیز اطلاق می‌شود.

مثالی برای درک بهتر این مساله:

پسر کوچک ۳ ساله‌ای دارم که هر وقت همسرم از سرکارش با من تماس می‌گیرد، دوست دارد که او هم با پدرش صحبت کند. یک روز که همسرم از او پرسید: «داری چکار می‌کنی؟»  او گفت: «دارم با این بازی می‌کنم.» او هنوز خیلی کوچک‌تر از آن است که متوجه شود پدرش نمی‌تواند وسیله‌ای را که دارد با آن بازی می‌کند ببیند. او فکر می‌کرد همانگونه که خودش به اسباب بازی‌اش نگاه می‌کند، پدرش هم آن را می‌بیند!

نظریات

 

نظریه تئوری

این تئوری، نظریه‌ای است که در گذشته غالب بوده است. این نظریه بیان می‌کند که درک ما از ذهن مبتنی بر نظریه روان شناختی عامیانه می‌باشد که شامل چارچوبی از مفاهیم است که تقریبا مطابق خواسته‌های زندگی روزمره است.

همچنین ادعا می‌کند که افراد، یک نظریه روان شناختی ساده برای استنباط حالات ذهنی دیگران همانند اعتقادات، افکار، خواسته‌ها یا احساسات خود دارند. از این اطلاعات، برای درک هدف شخص دیگر یا پیش‌بینی رفتارهای آینده استفاده می‌شود.

نظریه شبیه سازی

در سال‌های اخیر، افزایش توجهات به این مساله موجب پیدایش معادل‌های دیگری از جمله تئوری شبیه سازی برای ذهن‌خوانی شده است.

در این مورد برخلاف نظریه تئوری، ما از نظریه روان شناختی عامیانه برای درک افکار و احساسات دیگران استفاده نمی‌کنیم، بلکه خودمان را به جای آن‌ها قرار داده و ذهنشان را پیش‌بینی می‌کنیم.

ارزیابی

روانشناسان غالبا با انجام تست باورهای کاذب (false-believe test)، رشد تئوری ذهن را ارزیابی می‌کنند.

در واقع این تست نشان می‌دهد که ممکن است اعتقادات و بازنمایی فرد نسبت به وقایع اطرافش، با واقعیت در تضاد باشد.

یکی از متداول‌ترین تست‌ها، تست آن-سالی (Sally-Anne) است.

 

برای شروع:

  • دو عروسک به نام‌های آن و سالی (Sally-Anne) به کودک نشان می‌دهیم. (عکس ۳)
  • به کودک می‌گوییم: ببین اینجارو، سالی یه سبد رنگی داره و آن هم برای خودش یه جعبه خوشگل داره. (عکس ۴)
  • بعدش سالی از اتاق می‌ره بیرون. انقدر دور میره تا دیگه نتونه سبدشو ببینه. (عکس ۵)
  • وقتی سالی رفت، آن توپ رو از تو سبد سالی برمی‌داره و میذاره توی جعبه خودش (عکس ۶)
  • بعدش سالی برمی‌گرده تو اتاق

برای اینکه متوجه شویم کودک داستان را متوجه شده است یا نه، سوالات (اولیه) ذیل را می‌پرسیم:

  • سالی کدومشونه؟
  • آن کدومه؟
  • حالا توپ کجاست؟
  • توپ اولِ اول کجا بود؟
یک سوال اساسی:

بر اساس تئوری ذهن از کودک می‌پرسیم: «سالی تو جعبه دنبال توپش می‌گرده یا توی سبد؟»

اگر کودک متوجه شود که سالی در سبد خودش به دنبال توپ می‌گردد و نه در جعبه، آن وقت می‌گوییم کودک دیدگاه سالی را درک کرده و دارای تئوری ذهن می‌باشد. اما اگر بگوید سالی در جعبه آن به دنبال توپ خواهد گشت، در این صورت می‌توان در نظر گرفت که او تئوری ذهن ندارد.

در این حالت، به نظر می‌رسد که کودک دیدگاه سالی را درک نکرده باشد (اینکه سالی ندیده است که آن توپ را برداشته و درون جعبه قرار داده است) .

نتایج زیر از یک مطالعه مکرر در سال ۱۹۸۵ توسط سایمون بارون-کوهن، آلن لسلی و اوتا فریت استناد شده است که این تست از کودکان مبتلا به اتیسم، سندرم داون، و به طور معمول کودکان در حال رشد گرفته شده است.

همه‌ کودکان سوالات اولیه را به طور صحیح پاسخ دادند.

اما سوال تئوری ذهن چطور؟

  • فقط ۴ نفر از ۲۰ کودک مبتلا به اتیسم این سوال را به درستی پاسخ داده‌اند.
  • از بین کودکان مبتلا به سندرم داون ۱۲ نفر از ۱۴ نفر پاسخ صحیح را ارائه داده‌اند
  • و از بین کودکان در حال رشد تنها ۲۳ نفر از ۲۷ نفر توانستند به این سوال پاسخ صحیح بدهند.

نتایج حاصل از مطالعات مشابه نشان می‌دهد که کودکان مبتلا به اتیسم مکررا تئوری ذهن را نادرست جواب می‌دهند. ممکن است مشکلات ارتباطاتی و مهارت‌های اجتماعی این کودکان در نتیجه عملکرد نادرست تئوری ذهنشان باشد.

انواع تئوری بازنمایی ذهن

 

تئوری ذهن عاطفی:

در مورد احساسات دیگران

 تئوری ذهن شناختی: 

در مورد حالات ذهنی، اعتقادات، افکار و اهداف دیگران

باورهای کاذب مرحله اول:

این اعتقاد که می‌توان باورهای کاذبی در رابطه با وقایع جهان اطراف داشت (من فکر می‌کنم که او فکر می‌کند...)

باورهای کاذب مرحله دوم:

این اعتقاد که می‌توان باورهای کاذبی در رابطه با اعتقاد شخص دیگری داشت (او فکر می‌کند که دیگری فکر می‌کند…)

رشد تئوری ذهن

مهم ترین پیشرفت در شناخت اجتماعی در اوایل کودکی، رشد تئوری ذهن است.

در یک متاآنالیز، محققان دریافتند که:

  • کودکان زیر ۳ سال معمولا به سوالات باورهای کاذب پاسخ غلط می‌دهند.
  • کودکان ۳٫۵ سال به طور تقریبی به ۵۰% سوالات به درستی پاسخ می‌دهند.
  • و کودکان ۴ ساله تقریبا به تمام سوالات پاسخ صحیح می‌دهند.
با این حال رشد این مهارت‌ها تا ۸ سالگی ادامه دارد.

محققان بر این باورند که عوامل مختلفی در رشد تئوری ذهن تاثیر دارند:

  • جنسیت
  • تعداد خواهر و برادر
  • تعاملات اجتماعی
  • بازی‌ها و وانمود کردن
  • داستان‌ها
  • روابط با والدین و همسالان

در ادامه با جدول رشدی تئوری ذهن با شما خواهیم بود.

 

ساناز ارزنلی

توجه اشتراکی

  • آیا تا به حال این کلمه را شنیده‌اید؟
  • آیا با معنی آن آشنایی دارید؟
  • آیا در روند رشد کودکان نقشی ایفا می‌کند؟
  • متخصصان چه سطوحی را برای آن در نظر می‌گیرند؟
  •  و در نهایت چه لزومی دارد که به آن پرداخته شود؟

این‌ها سوالاتی است که در این قسمت مورد بررسی قرار خواهند گرفت.

 

توجه و انواع آن + پوستر های رشدی

 

کودک در مسیر رشد و تکامل برای یادگیری مهارت‌های مختلف از قبیل زبان و گفتار، بازی و تعامل با همسن و سالان و بزرگسالان، روش‌های مختلفی را تجربه خواهد کرد. یکی از روش‌های معمول در این مورد توجه مشترک (joint attention) می‌باشد. به‌صورت خاص، توجه مشترک یک پایه و بنیاد اساسی در مسیر یادگیری زبان توسط کودک محسوب می‌شود.

توجه مشترک به توانایی تمرکز و توجه بر روی یک وسیله، حادثه و … همراه با یک یا چند نفر دیگر که بصورت آگاهانه یا غیر آگاهانه (معمولا توسط والد و کودک) انجام شود، اطلاق می‌شود.

توجه اشتراکی

در توجه مشترک توجه اطرافیان از طریق روش‌هایی مانند خیره شدن، صداسازی، اشاره و یا صحبت کردن جلب می‌شود. پس می‌توان سه وجه اصلی آن را

  1. کودک
  2. هدف تمرکز
  3. شخص دیگر (والد)

در نظر گرفت.

بدین ترتیب بصورت طبیعی کودک باید بتواند توجه دیگران را به خود جلب کند، در صورت نیاز آن را حفظ کند و یا جابه جا کند.

تصور کنید، کودک ۶ تا ۱۲ ماهه‌ای دارید که در حال بازی کردن با شی مورد علاقه‌اش (مثلا یک اسباب بازی) است. این کودک به اسباب بازی نگاه می‌کند، سپس به مادر نگاه می‌کند و توجه او را به سمت خود جلب می‌کند. دوباره به اسباب بازی نگاه می‌کند و از دانستن اینکه مادر همزمان با او به اسباب بازی نگاه می‌کند، لذت می‌برد. این کودک ابتدای راه رشدِ

توجه مشترک

را به خوبی طی کرده است، چرا که بصورت معمول این مهارت در حدود سن ۶ تا ۱۲ ماهگی (معمولا ۹ ماهگی) و با هماهنگ کردن توجه خود با والدین توسط کودک نسبت به اشیا یا وقایع مورد علاقه کودک ایجاد می‌شود. همچنین معمولا تا ۱۸ ماهگی به تثبیت کامل می‌رسد. در واقع توجه مشترک به کودک این اجازه را می‌دهد که از دیگران یاد بگیرد و لذت هایش را با دیگران به اشتراک بگذارد.

بصورت طبیعی کودک باید در مورد این مهارت مهم به دو توانایی دست یابد:

  • ایجاد
  • پیروی

ایجاد:

  • یعنی اینکه کودک شروع‌کننده توجه مشترک باشد.

تصور کنید کودک با مادرش در پارک بازی می‌کند. هواپیمایی بالای سر آنها درحال پرواز است. کودک با هیجان به بالا نگاه کرده سپس نگاهش را به سمت مادر برمی‌گرداند و به هواپیما اشاره می‌کند و می‌گوید: مامان! اونو ببین. و مادرش در پاسخ می‌گوید: آره؛ اون یک هواپیماست!

کودک بدون اینکه چیزی از مادرش بخواهد توجه او را به هواپیما جلب کرده است و می‌خواهد تجربه‌اش از دیدن هواپیما را با مادرش به اشتراک بگذارد.
در واقع او مادرش را در یک موقعیت اجتماعی سهیم کرده است.
کودک از مواردی همچون اشاره کردن یا صداسازی و یا نگاه‌های متناوب بین شیء و مخاطب خود برای جلب توجه شخص دیگر استفاده می‌کند.

پیروی:

  • به این صورت که شخص دیگری (مثلا والد) شروع‌کننده توجه مشترک باشد و کودک از او پیروی کند.

مثلا کودکی که با مادرش در حال قدم زدن است و مادرش به یک گل اشاره می‌کند و می‌گوید “چه گل زیبایی” و سپس کودک نیز توجهش به سمت گل جلب می‌شود. در این سطح از توجه مشترک، کودک برای پیروی از شخص و جلب توجه نیاز به یک انگیزه و محرک دارد که البته معمولا اشیا و اتفاقات مورد علاقه کودک می‌توانند تامین کننده این انگیزه باشند! این شکل از توجه مشترک معمولا در سطوح پایین تر رشد و در سنین پایین تر اتفاق می‌افتد.

همچنین زمانی که کودک با شخص دیگری در مورد یک موضوع احساسات مشترک دارند و یا قصد مشترک برای انجام یک موضوع خاص دارند، در واقع درگیر توجه مشترک شده است!

تقسیم بندی سطوح

بصورت معمول سه سطح برای دسته‌بندی این مهارت در نظر گرفته می‌شود:

سطح سه گانه

  • بالاترین سطح این مهارت است و بصورتی است که دو فرد همزمان به یک شی یا حادثه نگاه می‌کنند و البته نسبت به این اشتراک آگاهی دارند. در واقع همین داشتن آگاهی است که این سطح از توجه مشترک را در درجات بالاتری قرار می‌دهد.

سطح دو گانه

  • همانند یک رفتار مکالمه مانند بین دو نفر (مثلا والد و کودک است) . در واقع بزرگسال و کودک به نوبت به تبادل ژست‌ها، صداها، گفتار و… می‌پردازند.

نگاه مشترک

  • پایین‌ترین و ابتدایی‌ترین سطح این مهارت است که در آن دو فرد به سادگی و بدون داشتن آگاهی از نگاه فرد دیگر به یک شی یا اتفاق یا … نگاه یا توجه می‌کنند.

 

رشد توجه اشتراکی

آغاز حساسیت به تماس مستقیم چشمی (هفته ۴ تا ۸) در نوزادان، یک نقطه مهم در مسیر رشد این مهارت خواهد بود. در واقع کودکان در ابتدا قادر خواهند بود که جهت نگاه دیگران را تشخیص دهند، سپس در چند ماه اول پس از تولد توجه خود را نسبت به محرک‌های مربوطه در محیط نشان داده و از شروع توجه مشترک توسط دیگران پیروی کنند.

با پایان سال اول، کودک به این توانایی می‌رسد که توجه دیگران را به سمت اشیاء و رویدادها جلب کرده و بدین ترتیب می‌تواند آغاز کننده توجه مشترک با دیگران باشد.

سایر نکات مهم :

۳ ماهگی: به صدا یا خنده‌های والدین پاسخ می‌دهند، لبخند می‌زنند و یا صداسازی می‌کنند.
۶-۸ ماهگی: نگاه والدین را دنبال می‌کنند.
۹ ماهگی: متوجه ژست‌های والدین می‌شوند و نگاه اجتماعی دارند.
۱۰-۱۲ ماهگی: اشاره را دنبال می‌کنند و سپس به والدین نگاه می‌کنند. در این مرحله همچنین می‌توانند از والدین تقلید کنند.
۱۲-۱۴ ماهگی: اشاره کردن را آغاز می‌کنند.
۱۵-۱۶ ماهگی: با صداسازی، اشاره و یا نگاه کردن به شی مورد علاقه خود توجه والدین را جلب می‌کنند.

بدین ترتیب توجه اشتراکی به طور معمول از دو ماهگی آغاز و تا حدود هجده ماهگی به تثبیت کامل می‌رسد.

البته ذکر این نکته ضروریست که در کودکانی که دچار اختلالاتی مانند کم‌توانی ذهنی یا اتیسم هستند موارد ذکر شده با تاخیر بیشتری ایجاد می‌شوند و یا حتی ممکن است تا سنین بالاتر دیده نشوند. به طور مثال کودک اتیسم تمایلی به برقراری ارتباط با دیگران ندارد، در بازی‌ها شرکت نمی‌کند و در مورد توجه مشترک مشکلاتی دارد. طبیعتا هرچه این اختلالات سریع‌تر تشخیص داده شوند احتمال پیشرفت کمتری خواهند داشت، که این مساله اهمیت توجه و احتیاط والدین را نمایان می‎کند.

چرا توجه اشتراکی مهم است؟

توجه مشترک یکی از راه‌های اصلی کودکان برای یادگیری زبان و درک و بیان کلمات، از طریق شنیدن صحبت‌های دیگران و مخصوصا والدین در مورد اشیا می‌باشد. در واقع زمانی که کودک به همراه دیگران به یک شی یا حادثه توجه می‌کند و آن فرد شروع به صحبت در مورد شی یا اتفاق مورد نظر می‌کند، به کودک در تطابق کلمه با آن پدیده کمک می‌کند. زمانی که این مساله بارها و بارها تکرار ‌شود تاثیر شگرفی در یادگیری زبان توسط کودک خواهد داشت.

مساله دیگری که این مهارت موجب بهبود آن می‌شود، رشد تعاملات و کنش‌های اجتماعی کودک است. در واقع کودک از این طریق می‌تواند نظرات خود را با دیگران به اشتراک بگذارد و این اشتراک نظرات، او را برای انجام تعاملات سطح بالاتر در سنین بالاتر و در محیط مدرسه، کار، اجتماع و … آماده می‌کند.

سایر مهارت‌ها :

تغییر جهت نگاه بین اشیا و بزرگسالان (فهمیدن تفاوت‌ها)
رشد مهارت تقلید از دیگران
بهبود دستورپذیری و پیروی از دستورالعملهای دیگران
استفاده از حرکات و صداها در حین بازی و هماهنگی این موارد
رشد مهارت چرخش به عقب و جلو (برای ایجاد توجه مشترک)
افزایش تعاملات کودک
شناسایی نیات دیگران و هدایت اهداف آن‌ها به مسیر مورد نظر توسط کودک
رشد اجتماعی و عاطفی کودک و شرکت در تعاملات اجتماعی

در صورت عدم رشد این مهارت :

کودک بیش از حد به اشیای مورد علاقه‌اش توجه نشان ‌می‌دهد اما به اشخاص واکنش خاصی نشان نمی‌دهد. تصور کنید شما شی مورد علاقه کودک را به او نشان می‌دهید اما او صرفا به آن شی نگاه می‌کند و به درخواست‌های شما واکنشی نشان نمی‌دهد. این کودک در زمینه توجه مشترک دچار مشکلاتی است!
همچین در نبود این مهارت رشد زبان و البته تعاملات کودک دچار مشکل می‌شود و در این صورت کودک ممکن است دچار مشکلات عدیده ای ‌شود. مثلا وقتی نام کودک صدا زده می‌شود، او به خوبی توانایی پاسخ‌گویی ندارد و یا در مواقع مورد نیاز (مثلا زمانی که شی مورد علاقه اش در دسترس نباشد) از والدین درخواست نمی‌کند!

به هر صورت رشد توجه مشترک یکی از مهمترین ملزومات پایه‌ریزی رشد زبان و تعاملات اجتماعی کودک می‌باشد و توجه به آن برای بهبود وضعیت کودک در آینده بسیار ضروری است.

در مطالب بعدی به بررسی نکات بیشتری در زمینه روش‌های ایجاد و بهبود و البته کاربردهای توجه مشترک در کودکان خواهیم پرداخت…

 

بهار بحرینیان _کمال بنام

اهمیت تقلید

پس از بررسی رشد تقلید موضوع اهمیت تقلید در روند رشد کودک و بررسی آن بسیار حائز اهمیت است.

ممکن است بعضی از رفتارهای تقلیدی کودک مانند این که تلاش می‌کند مثل بزرگسالان با کفش های پاشنه بلند راه برود، برای دیگران دستمایه خنده و طنز باشد، اما به هرحال تقلید برای کودکان اهمیت بسیاری دارد و یک تلاش جدی برای یادگیری است.

ادامه مطلب …

بازی بی هدف

به دنیا آمدن یک کودک، همراه با شادی والدین و اطرافیانش است و همه سعی می‌کنند به نحوی موجب جلب توجه کودک شوند. یا به صورت معمول با کودک بازی کنند و لبخند یا واکنشی از سمت او دریافت کنند.

در مطلب پیش رو قصد داریم در مورد بازی نوزاد در ۰تا۳ماهگی یا همان دوره “بازی بی هدف” که در
مطالب قبلی به آن اشاره کردیم صحبت کنیم.

از جمله سوالاتی که در این  زمینه پیش می‌آید…

بازی در این سن چه فوایدی برای کودک دارد؟

چه بازی هایی با کودک بکنیم که به رشد او کمک کند؟

و کودک چه بازی‌هایی را دوست دارد؟

تاثیرات بازی در این سن در دو بخش قابل بررسی است: تاثیرات ذهنی و شناختی و تاثیرات فیزیکی و حرکتی.

کودک در این سن در دوره بازی بی هدف قرار دارد، به این صورت که حرکاتی انجام می‌دهد که هدفی از آن ها ندارد. ولی آیا “بازی بی هدف” هیچ فایده ای برای کودک ندارد؟

یقینا پاسخ خیر است.

بازی در این دوره باعث می‌شود نوزاد به شما نزدیک تر شود و شما به او کمک می‌کنید دنیای تازه خود را بهتر بشناسد.

نوزاد و بازی

بهترین وسیله برای بازی نوزاد خود شما هستید و بازی کردنتان با هم می‌تواند خیلی ساده باشد. تمام چیزی که برای شروع بازی نیاز است خود شما و نوزادتان هستید!

  • بازی بین شما و نوزاد در قالب اسباب بازی و بازی های قانون دار نیست بلکه براساس “اثر متقابل” بین شما و نوزاد است و همین اثر متقابل است که بازی را سرگرم کننده و جالب می کند.

چرا بازی با نوزاد اهمیت دارد؟

بازی کردن با نوزاد، به شما و فرزندتان این امکان را می‌دهد که همدیگر را بهتر بشناسید.

والدین عزیز:

وقتی با نوزاد خود بازی می‌کنید او یاد می‌گیرد به شما اعتماد و تکیه کند و طناب ارتباطی بین شما و کودکتان محکم تر می‌­شود و این مساله به نوزاد شما احساس عشق و امنیت می­‌دهد.

بازی به مغز کودک شما در جهت تکامل کمک می‌کند و به رشد همه جانبه، یادگیری و تندرستی او کمک می‌کند. در واقع تجربه های جدید بازی به بخش هایی از مغز کودک کمک می­‌کند که به هم وصل شوند و رشد کنند. از طریق بازی، نوزاد با دنیای خود آشنا می‌­شود و تعامل با آن را یاد می­‌گیرد.

همچنین بازی به کودک کمک می­‌کند که حرف زدن را یاد بگیرد و کلمات را بفهمد.

حتی در شرایطی که شما (والدین) وقت کافی برای بازی با کودکتان نداشته باشید، می­‌توانید با او در مورد اتفاقاتی که برایتان افتاده، صحبت کنید. مثلا در مورد شام پختن یا خرید کردن یا … .

بازی می­‌تواند نکات بسیاری را در مورد شخصیت فرزندتان برای شما مشخص کند.

این که آیا خشن و یک دنده است؟

ساکت و آرام است؟ و …

تاثیر بازی بر تفکر و تخیل

نوزادان تازه متولد شده آماده آموزش و یادگیری‌ هستند.

وقتی با کودک خود بازی می‌­کنید و به درخواست‌های او پاسخ می­‌دهید، این موضوع باعث می‌­شود کودک شما احساس امنیت و عشق را تجربه کند.

این مساله همچنین به شما و کودک کمک می­‌کند که همدیگر را بهتر بشناسید. همچنین این احساس امنیت و عشق به مغز کودک در زمینه توانایی فکرکردن، ارتباط برقرار کردن، حافظه و پیش بینی اتفاقات پیش رو کمک می‌کند.

تعامل گرم و پر از مهر و محبت، کلیدی ترین موضوع در مورد ارتباط با فرزند است.

چه انتظاراتی در این سن از کودک داریم:

  1. در ابتدا کودک نمی‌داند چگونه از خودش مراقبت کند ولی بعدها این را یاد می­‌گیرد.
  2. یاد می­‌گیرد صدای شما را تشخیص دهد و به آن واکنش نشان دهد.

بازی های پیشنهادی در این سن

  1. آوازخواندن، صحبت کردن، قلقلک دادن، شمردن انگشتان پا، پوف کردن. این ها نمونه هایی از بازی های مناسب برای نوزاد است.
  2. نوزادان همچنین شعرهای کودکانه و شعرهای قدیمی و محلی فرهنگ و زبان خود که آهنگ خاصی دارند را دوست دارند.
  3. شکلک در آوردن، لبخند زدن، خندیدن، چرخاندن مردمک چشم و زبان درآوردن از جلمه سرگرمی‌هایی هستند که نوزاد شما دوست دارد و با انجام این کارها از سوی شما به صورتتان نگاه می‌­کند. بهترین زمان برای بازی چهره به چهره، هنگام پوشک عوض کردن است.
  4. وسایل با جنس ها و بافت های مختلف را به کودک خود ارائه بدهید تا آن ها را با دستان خود احساس کند. مثلا اسباب بازی های نرم، وسایل لرزان و کتاب های پارچه ای که صفحه هایشان مطالب متفاوتی دارند برای آن ها جالب است. تجربه احساس موارد متفاوت به فرزندتان کمک می‌­کند دنیای خود را بهتر بشناسد.
  5. وسایل مختلفی را به فرزندتان بدهید تا درون و بیرون آن ها را ببیند. همچنین به او کمک کنید انسانها و مکان‌های مختلف را ببیند.
  6. هر روز زمانی را برای خوابیدن نوزاد روی شکم اختصاص دهید. این کار به نوزادتان این امکان را می­‌دهد که نگه داشتن سرش را تمرین کند و از یک زاویه دیگر به اطرافش نگاه کند. همیشه به کودک خود در این حالت نگاه کنید، اما برای خوابیدن او را به پشت بخوابانید.
  7. همراه کودکتان بخوانید و اصلا به این فکر نکنید که این کار برای کودکتان زود است! نکته مورد توجه این است که کتاب را نزدیک کودکتان بگیرید زیرا آن ها فقط ۲۰-۳۰ سانتیمتری خود را می‌­بینند.

در این سن نوزاد شما ممکن است به رنگ های روشن آویزان شده از تختش برای مدت زیادی نگاه کند. که در ظاهر یک فعالیت ساده به نظر می‌رسد اما در واقع کودک در حال یادگیری حرکت و رنگ ها و … است.

توجه کنید:

کودکان می‌خواهند دنیای خود را بشناسند ولی نمی­‌خواهند به صورت یک جا همه دنیا را بیاموزند. بسیاری از فعالیت ها و صدا ها ممکن است کودک شما را خسته کند. همچنین ارائه بیش از حد بعضی از محرکها ممکن است کودک شما را خسته کند و باعث خواب او شوند. مراقب این نشانه ها باشید!

تاثیر بازی بر حرکت

  1. کودکان متولد می‌شوند و آمادگی این را دارند از طریق حرکت کردن، یاد بگیرند.
  2. آن ها تجربه های زیادی را از طریق حرکت و مهارت های مربوط به آن به دست می‌آورند.
  3. نوزادان از طریق بازی یاد می‌گیرند که واکنش های مناسبی نسبت به محیط خود داشته باشند و همچنین این که چگونه از بدن خود استفاده کنند. مثلا وقتی یک اسباب بازی را نزدیک کودک خود قرار می‌­دهید و کودک شما آن را می‌­گیرد، یاد می­‌گیرد که می­‌تواند از دست خود استفاده کند و اشیا را بگیرد.
  4. بسیاری از حرکاتی که نوزادان از طریق بازی یاد می­‌گیرند زمینه ساز مهارت‌هایی می‌شوند که در آینده می‌­توانند انجام دهند، مثل:چهاردست و پا رفتن، راه رفتن، استفاده از انگشتان دست و …
  5. هرچقدر بیشتر با کودکتان بازی کنید او قوی تر می­‌شود.

زمانی که از نوزادتان حرکتی می­‌بینید او را تشویق کنید، این تشویق باعث می­‌شود او احساس عشق و ارزشمندی کند و انگیزه حرکت های بعدی را به دست آورد.

انتظارات از کودک در هفته های مختلف
هفته اول

  1. صورت شما را نگاه کند و تحرکات را با چشم دنبال کند.
  2. سرش را هنگامی که روی شکم قرار می‌گیرد بالا نگه دارد.

هفته های بعدی

  1. مشت های خود را ‌بتواند باز کند و همچنین اشیا آویزان را بگیرد و بکشد.
  2. پای خود را حرکت دهد، بخصوص وقتی که در حمام و بدون پوشک است. (حدودا ۸ هفتگی)
  3. دست ها و پا های خود را به سمت صورت شما حرکت دهد. (حدود ۱۲هفتگی)

بازی های پیشنهادی در این سن

  1. اسباب بازی را در دست کودکتان قرار داده یا آن را تکان دهید و کودک را تحریک کنید که آن را بگیرد.
  2. اسباب بازی ها را جلوی او قرار دهید و تشویقش کنید که آن ها را بگیرد.
  3. شعر کودکانه بخوانید و خودتان نیز به همراه شعر کمی حرکت کنید و او را نیز تحریک کنید که خودش را تکان دهد.
  4. کودک را روی زمین قرار دهید و به او اجازه دهید خود را تکان دهد. و اصلا سعی نکنید او را مجبور به انجام کاری کنید که توانایی‌اش را ندارد و فقط تلاش کنید از تماشای او لذت ببرید.

 

محمدرضا مبصری نژاد

رشد بینایی کودک

پس از مطالعه مراحل اولیه  رشد بینایی در ادامه به تفضیل، مراحل پایانی رشد بینایی و تماس چشمی کودک شرح داده خواهد شد. 

۱۱ماهگی تا ۱ سالگی

پایان یک سالگی، پایان نوزادی کودک و شروع نوپایی او خواهد بود و البته همزمان توانایی های او در همه زمینه ها از جمله بینایی افزایش خواهد یافت. اکنون می­‌تواند چهره های آشنا را به خوبی تشخیص دهد، نقاط مختلف خانه را به خوبی ب­شناسد و از این نقاط برای بازی کردن استفاده ­‌کند. او می‌تواند از فضاهای کوچک از جمله روزنه های کوچک پنجره و … برای تماشای منظره بیرون استفاده کند. همچنین کودک اشیای مورد علاقه خود را بیشتر و بهتر می‌­شناسد و به مدت بیشتری ممکن است به آن ها خیره شود.

کودک به تدریج در تشخیص افراد نیز ماهرتر خواهد شد و می‌تواند افراد را از دور و یا از روی عکسشان تشخیص دهد. همچنین می‌­تواند حالت هایی مانند عصبانیت، خوشحالی، غم، ناراحتی و …را در چهره افراد تشخیص دهد و به آن ها واکنش نشان دهد. کودک همچنین به تمام اشیای دور و برش دقت کرده و اشیای مد نظرش را جست و جو می­‌کند. کامل شدن هماهنگی بینایی و حرکات دست ها از دیگر اتفاقاتی است که در این مرحله میتوان انتظار داشت. همچنین نگاه های کودک نیز ارادی تر خواهند شد.

والدین گرامی در نظر داشته باشید :

مساله دیگری که در این سن برای کودک باید در نظر داشت، تغییر احتمالی رنگ چشمان کودک خواهد بود. لازم به ذکر است تولد اکثریت نوزادان با رنگ چشم متمایل به آبی مساله ای تقریبا طبیعی است. اما به تدریج میزان رنگدانه های تیره تر در عنبیه کودک افزایش یافته و ممکن است رنگ چشمان کودک از آبی به به رنگ های تیره تر مانند سبز،خاکستری یا قهوه ای تغییر کند.

  • بعنوان نکته آخر می‌­توان در یک سالگی در جهت آزمودن توانایی های بینایی کودک،‌‌‌ با حرکت دادن یک جسم با سرعت از مقابل چشمان او  واکنش کودک را سنجید. کودک در این سن باید بتواند جسم را بدون چرخش سر و فقط با چشم تعقیب کند.

۱تا۳ سالگی

رشد بینایی کودک از بعد از ۱ سالگی نیز همچنان مسیر خود را به پیش می‌­برد. کودک تحت تاثیر مسائل محیطی و البته رشد عصبی و تکامل ساختارهای اعصاب بینایی و به طبع افزایش توانایی بینایی اش به تدریج دنیای خود را بهتر و بیشتر می­‌شناسد. در نتیجه هماهنگی درک و بینایی کودک بیشتر و بهتر می‌­شود. به تدریج همه مهارت های بینایی کودک به سمت هماهنگی به پیش می­‌روند.

از یک تا دو سالگی تدریجا کودک در درک فواصل مهارت بیشتری پیدا می­‌کند و می­‌تواند تمرکز خود را نسبت به اشیای دور و نزدیک تنظیم کند و برای دیدن دقیق تر اجسام آنها را به خود نزدیک تر کند. همچنین در پاسخ به درخواست دیگران برای نگاه کردن به یک نقطه خاص یا گذاشتن اشیا در مکانهای خاص (مثلا یک سوراخ) به تدریج تواناتر می­‌شود.

توانایی بینایی کودک به او در شناسایی اشیا و افراد مورد علاقه اش کمک می­‌کند و در پاسخ به صدای آنها واکنشی مثل لبخند نشان می‌­دهد. همچنین مثلا می‌­تواند یک تصویر خاص و مورد علاقه اش را در کتاب نشان دهد.نگاه کردن و شناختن چهره خود در آیینه از دیگر مواردی است که میتوان برای این بازه سنی به آن اشاره کرد.

سایر مهارتهای بینایی کودک تا ۳ سالگی:

  1. شناخت اسم رنگها
  2. شناخت اشیا
  3. دقت به اشیا در پاسخ به دستورات کلامی
  4. تقلید حرکات دیگران مخصوصا کودکان دیگر
  5. تطابق دادن اشیا مشابه با استفاده از ویژگی هایی مثل رنگ و شکل آنها
  • به صورت طبیعی نیز می­‌توان انتظار داشت که در پایان ۳ سالگی رشد بینایی کودک کامل شود و این مساله کودک را در شناسایی و ارتباط با دنیای اطرافش یاری کند.

شکل گیری تماس چشمی:

ردیابی و اصلاح بینایی یکی از اولین رفتارهای هدفمندی است که نوزاد انسان شروع به یادگیری می­‌کند.

تنها حدود ۶تا۷ ساعت پس از تولد، کودک علاقه ای مشخص به صورت مادرش(مراقبش) نشان خواهد داد و شروع به تقلید حالات چهره او یا هر مراقب دیگری می­‌کند. تماس چشمی معمولا در بازه زمانی ۴ تا۸ هفتگی برقرار می‌شود.در هفته پنجم تا هفتم افزایش میزان تماس چشمی­ و تاثیری که کودک از محیط اطرافش دریافت میکند، تاثیر بسزایی در اصلاح حالات چهره کودک خواهد داشت.

بین هفته ششم تا دهم گستره هماهنگی نگاه او در محیط های مختلف و در پاسخ به محرک های مختلف بیشتر خواهد شد و همچنین نگاه های مستقیم و هدفمند او به صورت مادر (مراقبش) افزایش خواهد یافت. فرآیند رشد بینایی کودک قدم به قدم پیش می‌­رود و کودک توانایی های بیشتری پیدا می­‌کند که این توانایی­ ها به کودک در جهت قرار گرفتن در فضای ارتباطی دنیای اطراف کمک شایانی خواهد کرد.

تماس بینایی به کودک در مسیر درک عواطف و احساسات و خواسته های اطرافیان کمک شایانی خواهد کرد. جهت درک این مساله می­‌توان به کنترل حرکات والد و مراقب در ۳ ماهگی توسط کودک و همچنین لبخند زدن در پاسخ به لبخند در ۵ ماهگی بواسطه توانایی های بینایی کودک اشاره کرد.

به طبع رشد توانایی های بینایی، رشد گفتار و زبان کودک نیز تحت تاثیر قرار خواهد گرفت. رشد عصبی و نورونی کودک رفته رفته کامل می­شود و ۹ تا۱۱ ماهگی سنی است که کودک می‌­تواند نگاه های واقعی بزرگسالان را دنبال کند.

نکته اخر:

به تدریج کودک چشمانش را ابزاری برای دیدن دنیای اطراف و تماس با محیط ها و افراد مختلف خواهد یافت. کودک با تماس چشمی بهتر میتواند درخواست هایش را به اطرافیان بفهماند و به تدریج متوجه می‌­شود که حالت های مختلف چهره بیان کننده احساسات مختلف هستند.

بدون شک یکی از مهمترین رویاهای هر پدر و مادری بسلامت گذر کردن دلبندشان  از مراحل مختلف رشدش می­‌باشد و یقینا تماس چشمی یکی از مهمترین مراحل این روند می‌­باشد.

در شرایط طبیعی پایان روند رشد بینایی کودک در ۳ سالگی می­‌باشد.

بد نیست بدانیم که تقریبا تمام کودکان در بدو تولد قادر به دیدن اشیا و افرادی که در دوردستشان قرار دارند نیستند چراکه در ابتدای تولد با نزدیک بینی متولد می­‌شوند و رفته رفته عمق دیدشان گسترده تر خواهد شد.

آزمونها و معاینات بینایی

مهم ترین نکته در این مورد در نظر گرفتن این مساله است که معاینات مربوط به رشد بینایی کودکان به موقع انجام شود.

  • اولین تست بینایی کودک را میتوان درحدود ۶ماهگی انجام داد که پزشک را در تشخیص بیماری ها و مشکلات احتمالی مانند دوربینی، نزدیک بینی، آستیگماتیسم و همچنین دقت و سلامت حرکات چشم راهنمایی می­‌کند. همچنین می­‌توان قدرت فوکوس و تمرکز چشمان کودک را در این مرحله سنجید.
  • معاینه و تست اصلی بینایی کودک در ۳ سالگی و پس از تکامل بینایی کودک و جهت غربالگری و تشخیص هرگونه مشکل احتمالی انجام می­‌شود.
  • سومین و آخرین تست بینایی کودک قبل از ورود به مدرسه باید صورت گیرد.

به صورت کلی اهمیت معاینه بینایی قبل از سن مدرسه در این است که پزشک می­‌تواند تشخیص دهد که آیا سیستم تصویری کودک به اندازه کافی رشد کرده است یا خیر و همچنین آمادگی چشمان کودک برای دریافت مطالب مدرسه و قدرت چشمان کودک برای خواندن و نوشتن را بسنجد.

در نظر گرفتن تغییرات بینایی نکته بسیار مهمی است و انجام این معاینات کودک و والدین را از این تغییرات آگاه تر می­‌سازد.

ذکر این نکته حائز اهمیت است که انجام این معاینات محدودیتی ندارد و می­توان در هر زمانی انجام داد چرا که معمولا کودکان مشکلات بینایی خود را گزارش نمی­‌کنند و به قدرت بینایی خود اطمینان دارند اما به هرحال اولویت انجام این تست ها در این سه زمان است.

تقویت تماس چشمی

با پایان سال اول زندگی کودک و افزایش قدرت عصبی عضلانی چشمان کودک استفاده از فعالیت هایی زیر می تواند در تقویت مهارت تماس چشمی کودک موثر باشد:

♦ بازی با لگوها، رنگ آمیزی، برش مواد مختلف و …به  تقویت هماهنگی چشم و دست و درک عمق و تمرکز کودک کمک می­‌کند.

♦ والدین می‌توانند با استفاده از مواردی مانند استفاده از اسباب بازی های رنگی، تحریک چشمان کودک با استفاده از سایر وسایل رنگی، تشویق کودک به خواندن متن ها، تحریک تخیل کودک و …به تقویت بینایی کودک کمک کنند.

♦ در نظر گرفتن نقش سبک زندگی و استفاده از رژیم غذایی مناسب نیز به تقویت بینایی کودک کمک می‌کند. استفاده از مواد غذایی همچون سبزیجات از جمله هویج، آووکادو، آجیل و دانه های روغنی، حبوبات، روغن ماهی و … به تقویت مهارتهای بینایی کودک کمک شایانی می‌کند .

سخن آخر با خانواده ها

به صورت کلی هر چیزی که توجه کودک را بصورت شما جلب کند و تمرکز کودک را به ناحیه صورت و چشمان شما منعطف کند، می‌­تواند در افزایش مهارت های تماس چشمی کودک موثر باشد. در این مسیر بهره گرفتن از اشیا و وسایل مورد علاقه کودک می­تواند به طرز چشمگیری موثر باشد.

◊ مثلا اینکه اشیای مورد علاقه کودک را در جلو چشمان خود بگیرید و سپس با پنهان کردن آنها در پشت سر خود توجه کودک را به ناحیه چشمان خود جلب کنید.

◊ صدا و استفاده از اشیا صدادار همانند جغجغه در محدوده صورت نیز می‌تواند کودک را بیشتر و بهتر به تمرکز بر چشمان فرد مقابلش ترغیب کند.

◊ استفاده از بیان چهره ای از طریق مواردی همچون ترغیب کلامی کودک و همچنین به کار بردن حالت اغراق و تاکید در بیان احساسات و خواسته های خود از کودک یک روش موثر می‌­باشد.

◊ همچنین خوردن لقمه های غذا بصورت مکرر ، پشت سرهم پوشاندن صورت با استفاده از یک روسری رنگی و سپس برداشتن روسری برای جلب توجه کودک به ناحیه صورت، باد کردن یک بادکنک و تلاش برای برقراری تماس چشمی با کودک پس از هر بار باد کردن بادکنک، و… راهکارهای ساده ایست که والدین می­توانند برای بهبود تماس چشمی کودکان خود به کار ببرند.

افزایش میزان و کیفیت تماس چشمی کودک یکی از موثرترین روش های برقراری ارتباط کودک با دنیای اطرافش می‌­باشد و به کارگیری روش های ساده و در عین حال موثر می­‌تواند کودک را در راه ارتباط با دنیای اطراف و به طبع آن رشد و تکامل جسمی و روحی و شناختی و … یاری نماید.

 

کمال بنام

 بهبود عملکرد حافظه در کودکان

 

پس ازبررسی:

رشد حافظه در کودکان

و

انواع حافظه در کودکان

در ادامه ۱۵روش کاربردی جهت تقویت عملکرد حافظه کودکان بصورت کامل شرح داده شده است.

اجرای ثبات

بعنوان یک اصل اساسی،‌ ثابت نگه داشتن محیط اطراف و ایجاد کارهای روزمره ، به رشد حافظه کودک کمک شایانی می‌کند.
زمان بازی او را قابل پیش بینی کنید. اگر او هر روز، در ساعت مشخصی و با همان اسباب بازی ها و در همان اتاق همیشگی بازی کند، سناریوی بازی را بسیار راحت تر از شرایطی که زمان بازی او هر روز تغییر کند، به خاطر خواهد آورد .

حتی تغییرات جزئی، مانند تغییر آهنگهایی که برای او می خوانید، میتواند مانع از توانایی او در یادآوری شود. در نظر داشته باشید که در حال حاضر فقط حافظه کوتاه مدت کودک رشد می یابد .

  • سن مناسب برای شروع : ۰ تا ۳ ماه

اضافه کردن مهارت های جدید

مهارت جدیدی را در مدت زمان کوتاه بازی کودک معرفی کنید .

به کودک بیاموزید که چگونه با آن بازی کند، سپس به مدت ۵ دقیقه در یک زمان در روز های مختلف شی را دوباره به او معرفی کنید . این به کودک کمک می کند تا آن مهارت را طولانی تر از بازی با آن اسباب بازی ، برای مدت زمان طولانی ، تنها برای یک یا دو روز به یاد داشته باشد .

  • سن مناسب برای شروع : ۰ تا ۳ ماه

کودک را با نام صدا بزنید

هرچقدر ممکن است با نام او با کودک تماس بگیرید. تا ۴ ماه، او شروع به تشخیص صدای نام خود می کند.

کودک همچنین شروع به ثبت چهره های آشنایی می کند که هر روز با نام آنها مواجه میشود. حتماً تا جایی که می توانید خود را “مامان” یا “بابا” بنامید تا به او در ایجاد ارتباط کمک کنید .

  •  سن مناسب برای شروع : ۴ تا ۶ ماه

صحبت کردن با کودک

به واسطه کارهای خود با کودک صحبت کنید تا به او در یادآوری علت و معلول کمک کنید. به طور مثال وقتی سوئیچ را به پایین می چرخانید چراغ خاموش می شود و هنگامی که آن را به بالا می‌چرخانید، چراغ روشن می شود.در این مورد می‌توانید بگویید “چراغ خاموش” و “چراغ روشن”!

این تظاهرات به کودک کمک می کند تا قوانین ساده را بیاموزد و در زمان بعدی که قصد انجام آن کار را دارید، آنها را از قبل پیش بینی کند .
همچنین در هنگام داستان خواندن در زمان خواب برای کودک، حتما اتفاقات داخل داستان را شناسایی کرده و به تصویر اشاره کنید و مثلا بگویید “دویدن” یا “رقصیدن”.

  • سن مناسب برای شروع: ۴ تا ۶ ماه

پاسخ دادن به غان و غون کودک

وقتی با او صحبت می کنید مکث کنید، حتی اگر کودک هنوز نمی تواند حرف بزند .
اگر قبل از این که غان و غون کند کمی منتظر بمانید، در نهایت متوجه می شود و یاد میگیرد که از او انتظار می رود، پاسخ خود را به آنچه که شما می گویید اضافه کند.

او بعداً وقتی شروع به مکالمه می کند، این الگوی نوبت گیری را به یاد خواهد آورد . اجازه پاسخگویی نیز به کودک کمک می کند تا الگوی کلمات و جملات را به خاطر بسپارد. به زودی Cooing های او همان ریتم سخنرانی شما را خواهد داشت .

  • سن مناسب برای شروع : ۷ تا ۹ ماه

تکیه کردن به یک روتین خاص

کودک پس از سن ۹ ماهگی، می آموزد که فعالیت های شما را پیش بینی کند. او به یاد خواهد آورد که آب جاری به این معنی است که زمان حمام فرا رسیده است. و یا پوشیدن کت به معنای بیرون رفتن است. در حال حاضر او قادر به فهیمدن طنز غیر منتظره در حوادث است. مثلا اگر لباس زیر او را روی سر و یا جوراب های او را روی دستانش بگذارید، کودک به “شوخی” شما می خندد و حافظه خود را در مسیر صحیح تقویت می‌کند .

  •  سن مناسب برای شروع : ۷ تا ۹ ماه

استراحت دادن به کودک

همان طور که شما بعد از چرت زدن احساس می کنید انرژی بیشتری برای انجام کارهایتان دارید، کودک اگر استراحت کند و آرامش بیشتری داشته باشد، میتواند اطلاعات بیشتری را به حافظه بسپارد .
سعی نکنید در تمام لحظات فرصتی برای یادگیری ایجاد کنید، بلکه به او اجازه دهید آزادانه و در طول بخشی از بازی خود، به اکتشاف بپردازد.

کودک همچنین در زمان قدم زدن با شما و دیدن دنیای اطرافش میتواند استراحت و ریلکس کردن را تجربه کند. استراحت کردن و اجازه خرابی به کودک کمک می‌کند تا خاطرات خود را تحکیم کرده و آنها را برای مدت زمان طولانی تر حفظ کند.

  • سن مناسب برای شروع : ۷ تا ۹ ماه

معرفی بازی های جدید

در این سن، تکرار کودک را خسته و کسل میکند. کارهای روزمره و بازی های روتین او را به روزرسانی کنید و بازی های جدیدی را معرفی کنید. یک راه موثر برای سرگرمی کودک، کمک به او در طبقه بندی موارد است. مثلا در طول زمان بازی، اسباب بازی ها و سایر وسایل او را بر اساس رنگ یا… تقسیم بندی کنید.

تمام کامیون ها را در یک ستون و تمام حیوانات را در ستون دیگری قرار دهید. سپس یک اسباب بازی جدید آورده و به او کمک کنید تا تصمیم بگیرد که آیا اسباب بازی در ستون کامیون ها و یا در ستون حیوانات قرار بگیرد. این مساله به کودک کمک می کند تا خصوصیات اشیا را به خوبی به حافظه بسپارد .

  • سن مناسب برای شروع : ۱۰ تا ۱۲ ماه

درک ماندگاری و دوام شی

به تدریج کودک شروع به رشد مفهوم “پایداری شی” میکند .
او درک خواهد کرد که وقتی او نمی‌تواند یک شی را ببیند به این معنی نیست که آن شیء وجود ندارد. بازی هایی مانند مخفی کردن و جستجو ( قایم-موشک) برای تقویت این مهارت کودک مناسب می‌باشد .

مخفی کردن یک اسباب بازی باعث می‌شود کودک آن را جستجو کند و مجبور به یادآوری اندازه، شکل، رنگ و بافت آن شود. او همچنین برای جستجوی اسباب بازی هایی که مورد علاقه او هستند، بیشتر هیجان زده خواهد شد .

  • سن مناسب برای شروع : ۱۰ تا ۱۲ ماه

تمرین کردن ارتباطات کلمه

وقتی کودک شروع به بیان اولین کلمات خود میکند، آنها را با خاطرات خاصی مرتبط می کند. مثلا وقتی “مامان” یا  “بابا” می‌گوید، شروع به خاطره پردازی از چهره شما به کمک آن صدا می کند . هنگامی که کودک صحبت کردن را شروع کند، ارتباط کلمات مهمتر از همیشه است .

هنگامی که کودک شما را تماشا می کند، نام هر شیء را که در دست دارید، بیان کنید. او به سرعت کلمات و تصاویر را به هم مرتبط می‌کند و این مساله در رشد واژگان به او کمک شایانی می کند.

  • سن مناسب برای شروع : ۱۰ تا ۱۲ ماه

سر حال نگه داشتن کودک

هنگامی که کودک شما برای اولین بار چیزی را تجربه می کند، مناطقی از مغز که مسئول ذخیره و بازیابی خاطرات هستند تحریک می‌شوند. همچنین در این شرایط مغز وی اتصالات جدیدی بین سلول های عصبی برقرار می‌کند. هرچه ارتباطات عصبی کودک بیشتر باشد، روش های بیشتری برای پردازش اطلاعات (که او را باهوش تر می کند)به وجود می‌اید.

نوازش شکم کودک با یک پر، نشان دادن چگونگی شستن یک اسباب بازی جدید در حمام، یا بازی کردن با هم در چمن از جمله راه هایی برای کمک به سیم کشی و وصل کردن اتصالات در مغز می‌باشد.
همچنین مهم است که به او اجازه دهیم بعضی از وظایفش را به تنهایی انجام دهد .

تکرار کردن

 همه چیز نباید همیشه متفاوت باشد. چرا که مغز برخی از اتصالات از قبل ایجاد شده را بازآوری می‌کند، و این روند نیاز به تکرار دارد ‌.

بطور مثال تصور کنید که برای بار دوم یک فیلم را تماشا می‌کنید و جزییاتی را می‌بینید که ممکن است اولین بار که فیلم را دیده اید،زیر نظر نگرفته باشید. نوزادان با قرار گرفتن در معرض تکرار زیاد، خاطرات قوی و عمیق تری را ایجاد می‌کنند ‌.
مثلا تکرار در خواندن تعداد انگشت شماری آواز، انجام دادن روزانه بازی مورد علاقه کودک هر روز قبل از استراحت و یا هر روز بعد از ناهار با کودک به پیاده روی رفتن،میتوانند روش های موثری باشند.

صحبت کردن

کودکانی که والدینشان با آنها صحبت می‌کنند، اغلب خزانه واژگان بزرگ تری دارند و زودتر شروع به صحبت می‌کنند؛ زیرا بسیاری از کلماتی را که از بزرگتر ها می‌شنوند، در حافظه خود ذخیره می‌کنند. هنگامی که کودک شما بین ۴ تا ۶ ماهگی شروع به Babbling یا غان و غون کرد، شما با لبخند زدن، برقراری تماس چشمی، تکرار صداهایی که او ایجاد می کند، به او بپیوندید و مکث کنید تا فرصتی برای پاسخ دادن به او بدهید. همچنین کتاب خواندن به او کمک می‌کند که زمینه ای برای کلمات جدید او ایجاد شود.

↓↓

همچنین می توانید فعالیت های روزانه خود را با استفاده از واژگان توصیفی روایت کنید. وقتی می‌گویید “بیایید پیراهن راه راه قرمز خود را بپوشیم” یا “من می توانم ماسه گرم را روی پاهایم حس کنم” ، به کودک خود کمک می‌کنید که آمادگی بیان حرف اول خود را پیدا کند.

تنظیم کردن صحبت کودک با آهنگ

نوزادان اطلاعات را در صورت همراهی با یک ملودی راحت تر می‌آموزند. در واقع ریتم، قافیه و الگوی آهنگ به خاطر آوردن آن چه که بر روی موسیقی تنظیم می شود را آسان تر می‌کند .

به عنوان مثال در شعر “یه توپ دارم قلقلیِ”  ملودی کلمات و قافیه به کودک شما کمک می‌کند تا آنچه را که در آینده پیش می‌آید پیش بینی کند. برای نگه داشتن دوام حافظه از طریق موسیقی، ترانه های کوتاه و خوش ذوق مانند “سر ، شانه ها ، زانوها و انگشتان پا” را بخوانید و به هر قسمتی که در ترانه ذکر شده اشاره کنید .

همچنبن بطور مثال تنظیم و نگه داشتن عکسی از پدربزرگ و مادربزرگ کودک هنگام خواندن شعر  ” این مادربزرگ است ؛ این پدر بزرگ است. آنها شما را دوست دارند” می‌تواند‌ به کودک کمک کند که دفعه بعد که آنها را می‌بیند، آشناتر به نظر بیایند و راحت تر این را در حافظه خود بسپارد.

لبخند زدن به صحبت های کودک

کودک شما دوست دارد خاطره ای را به یاد بیاورد که با یک احساس مثبت ترکیب شده باشد.
کودکان ۵ ماهه یک شکل هندسی را زمانی بهتر به یاد می آورند که آن شکل در کنار کسی که دارای چهره و صدایی شاد است، ارائه شده باشد. به نظر می رسد احساسات مثبت ، توجه و برانگیختگی کودک را افزایش می‌دهد .

بنابراین به کودک خود نشان دهید که چگونه یک اسباب بازی را روشن کند، یک بازی گروهی را انجام دهد و از عبارات، حالات چهره و صدایی دلپذیر استفاده کنید تا به کودک در اتصال میان اطلاعات کمک کند .

 

امیرحسین ژیان پور

رفلکس های حیاتی 

در ادامه مطلب مرتبط با انواع رفلکس در کودکان، به شرح چند نوع دیگر از مهم ترین رفلکس ها خواهیم پرداخت.

رفلکس  ۱ Grossed Extension

هنگامی ک کودک به پشت خوابیده است و سر در وضعیت وسط و در امتداد بدن است، بررسی می‌شود.
باید یک پا باز و دیگری به سمت شکم جمع شده باشد. پایی که باز بوده را خم می‌کنیم؛ مشاهده می‌شود پایی که خم بوده باز می‌شود. این رفلکس از تولد تا ۲ ماهگی مشاهده می‌شود و باقی ماندن این رفلکس بعد از ۲ ماهگی می‌تواند نشان دهنده تاخیر در رشد رفلکس‌ها باشد.

رفلکس  ۲ Grossed Extension

شرایط سنجش این رفلکس به گونه ای است که کودک به پشت خوابیده و سر در امتداد بدن و صاف باشد و پاها نیز باز باشند.
در این حالت سطح داخلی ران پا را توسط ضربه آهسته دست تحریک می‌کنیم و مشاهده می‌شود که پای مقابل به سمت داخل آمده و کمی روی پای تحریک شده قرار می‌گیرد. این رفلکس تا ۲ ماهگی دیده می‌شود و باقی ماندن این رفلکس موجب راه رفتن قیچی وار در بزرگسالی می‌شود.

رفلکس Positive supporting reaction

برای انجام این رفلکس زیر بغل کودک را گرفته و در وضعیت ایستاده نگه می‌داریم و چند بار کودک را بالا و پایین می‌کنیم. به ‌طوری که پاهای کودک به زمین برخورد کرده و با بلند کردن کودک صاف شدن پاها و افزایش تون عضلانی در پا دیده شود و نیز زانوها صاف شده و مچ پا به پایین خم ‌شود.
این رفلکس از ۳ ماهگی پدیدار می‌شود و تا ۸ ماهگی ادامه دارد. در صورت باقی ماندن این رفلکس کودک قادر به تحمل وزن بر روی پاها نخواهد بود.

رفلکس Neck Righting

برای بررسی این رفلکس باید کودک در وضعیت خوابیده به پشت قرار بگیرد و سر در امتداد بدن و صاف باشد و همچنین دست‌ها و پاها باز باشند.
با چرخاندن سر کودک به یک سمت (چپ یا راست) مشاهده می‌شود که کل بدن به یک باره به همان سمتی که سر چرخیده شده می‌رود. وجود این رفلکس تا ۶ ماهگی طبیعی است و درصورت باقی ماندن این رفلکس، رفلکس بعدی بوجود نمی‌آید.

رفلکس Body Righting

وضعیت بدن کودک در بررسی این رفلکس هم مانند رفلکس قبل می‌باشد (کودک در وضعیت خوابیده به پشت قرار گرفته و سر در امتداد بدن و صاف باشد و همچنین دست‌ها و پاها باز باشند) و سپس سر را به یک سمت بچرخانیم.
در این رفلکس چرخش قسمت به قسمت بدن (ابتدا شانه، سپس تنه و در آخر لگن) مشاهده می‌شود. این رفلکس بعد از ۶ ماهگی به وجود می‌آید و تا ۱۸ ماهگی ادامه دارد.

رفلکس Amphibian Reaction

جهت انجام این رفلکس کودک باید دمر (به شکم) خوابیده باشد، پاها باز و دست‌ها صاف بالای سر باشد.
برای انجام این رفلکس لگن کودک را از یک طرف بلند می‌کنیم. مشاهده می‌شود که بازو، لگن و زانوی همان سمت خم می‌شوند. این رفلکس از ۶ ماهگی شروع شده و پایه‌ی چهاردست و پا راه رفتن می‌باشد.

در صورت عدم پدیدار شدن این رفلکس کودک قادر نخواهد بود چهاردست و پا راه برود.

رفلکس Landau

برای ایجاد این رفلکس در کودک باید سر او را در حالتی که به شکم روی دست آزمون کننده و در فضا قرار دارد بالا بیاوریم.
نتیجه تحریک این رفلکس منقبض شدن عضلات پشتی کمر و بیرون آمدن کمر و باز شدن پاها می‌باشد. در این تست اگر سر کودک را به سمت داخل خم کنیم (به پایین بیاوریم) کمر کودک به سمت شکم خم شده و پاها به سمت شکم جمع می‌شوند. این رفلکس از ۶ ماهگی تا ۲ سالگی دیده می‌شود.

این‌ها بخشی از انواع رفلکس‌های موجود در دوران کودکی هستند که هرکدام پایه و اساس رفلکس های بعدی و درنهایت رشد حرکتی فرد می‌باشند.

نکاتی که حتما باید هنگام بررسی انواع رفلکس‌ ها رعایت شوند:

  • هنگام ارزیابی کودک نباید خسته، بیمار یا گرسنه باشد.
  • توجه شود که بعضی کودکان در ابتدای زندگی روند رشد آهسته ای داشته و سپس به طور طبیعی رشد خواهند کرد.
  • در کودکانی که زودتر از ماه نهم بارداری متولد می‌شوند، روند رشد انواع رفلکس‌ ها کمی متفاوت تر از دیگر کودکان است.
  • برای افزایش دقت و کاهش احتمال خطا  بررسی انواع رفلکس ها بهتر است توسط متخصص مربوطه انجام شود.

 

بهار بحرینیان

رشد پیش زبانی کودک

کودکان به طور معمول در سال اول تولد اولین کلمات خود را بیان می‌کنند که این مساله میتواند از شیرین ترین اتفاقات برای هر والدینی باشد. اما آیا والدین از مسیری که فرزندشان تا زمان بیان اولین کلمات و بعد از آن طی می‌کند،آگاهی دارند؟ مسیری که پایه رشد زبان و مهارت های مرتبط با آن است و اهمیت بسیاری دارد. از دیدگاه آسیب شناسان گفتار و زبان،این روند به ۲ بخش پیش هدفمندی (۰ تا ۸ ماه) و پیش زبانی (۹ تا ۱۸ ماه) تقسیم می‌شود.
مطلب پیش رو به بررسی هر دو بخش و تحولات مرتبط با آن می پردازد.

بررسی بخش پیش هدفمندی و اتفاقاتی که در این دوره رخ می‌دهد:

تولد تا ۲ماهگی

کودکان از روز اول تولد قدرت شنیدن دارند. آنها به تدریج یاد می‌گیرند،صداها را به مرجع شان ربط دهند. صورت و چهره ی مراقب یا والد خود را در همان هفته های اول پس از تولد تشخیص می‌دهند و چهره ی آنها را به سایرین ترجیح می‌دهند. هم چنین نگاه های کوتاه با مراقب یا والد خود رد و بدل می‌کنند که پایه تماس چشمی آینده آنها می‌باشد. بیشتر اعمال کودکان در این دوره به شکل رفلکسی یا غیر ارادی می‌باشند،مانند رفلکس مکیدن،چنگ زدن (اگر انگشت خود را در دست کودک بگذارید، دست او بسته می‌شود) و سایر رفلکس ها و اعمال بازتابی که در ماه های ابتدایی تولد دیده می‌شوند و به نوعی نقش حفاظتی برای کودک دارند.

بیشتر صداسازی های کودکان در این سن شامل گریه،صداهای نباتی مانند باد گلو،عطسه و سرفه و یا سایر صداهایی که منعکس کننده شرایط او هستند می‌باشند. همچنین اعمال شبه تقلیدی نیز در کودک دیده می‌شود، به گونه ای که در ماه های اول این طور به نظر می‌رسد که او تلاش می‌کند از حالت های چهره ای والدین خود موقع بازی با او تقلید کند.

۲تا۳ماهگی

در این سن صدا سازی های کودک شروع به تغییر می‌کند.صداهایی شبیه “ک” و “گ” بیشتر شنیده می‌شود که از آن با نام cooing یا “بغ بغو” یاد می‌شود. این صداهابه خصوص در شرایطی که کودک احساس خوشایندی دارد، مثل وقتی که  گرسنه و یا خواب آلود نباشد شنیده می‌شوند.

اعمال شبه تقلیدی همچنان در کودک دیده شده و او کم کم شروع به بازی با دست و پای خود می‌کند. رفتار هایی که معطوف به کودک و بدن او هستند و البته ژان پیاژه روان شناس مشهور سوئیسی، آن ها را واکنشهای چرخشی اولیه ‌نامید.

۴تا۶ماهگی

این دوره همزمان است با تغییراتی که در صداسازی های کودک رخ می‌دهد. میزان گریه های او نیز کاهش می‌یابد. بازی های آوایی مانند غان و غون یا babbling که همراه با هجاهای ساده “با”،”دا” و”پا” هستند،دیده می‌شود.کودک همچنین شروع به تغییر ریتم،فرکانس و بلندی صداهای تولیدی اش می‌کند. لازم به ذکر است، صداهایی که در این دوره دیده می‌شوند بیشتر شامل همخوان های (صامت) قدامی هستند یعنی صداهایی که بیشتر در جلوی دهان مانند لب ها تولید می‌شوند.

در این دوره صداهای خلفی (صداهایی که در عقب دهان تولید می‌شوند) که قبلا تولید می‌شدند، نیز کاهش می‌یابند. از دیگر مشاهدات این دوره می‌توان به کنجکاوی بیشتر او نسبت به اشیا یا اسباب بازیهای اطرافش اشاره کرد. او آن هارا به هم میزند، به دهان می‌برد یا پرتاب می‌کند. این شکل از بازیهایی که کودک انجام می‌دهد بازی تخریبی یا تمرینی نامیده می‌شود‌.

به علاوه در این دوره اعمال شبه تقلیدی کم کم جای خود را به تقلید واقعی می‌دهند و کودک می‌تواند حرکات چهره ای والدین هنگام بازی با او یا سایر حرکات را بلافاصله و واضح تر از گذشته تقلید کند.

۷تا۹ماهگی

در این دوره والدین زنجیره های طولانی و تکراری هجاهای ساده (Reduplicated babbling) را از کودک می‌شنوند. تنوع صداهای تولیدی کودک نیز افزایش می‌یابد. از حدود ۸ ماهگی رفتار های هدفمند نیز دیده می‌شود و او شروع به درک روابط علت و معلولی، هدف_وسیله می‌کند. مثلا کم کم یاد می‌گیرد برای رسیدن به اسباب بازی مورد علاقه اش (هدف) از مادر کمک بگیرد (وسیله) یا هر وقت گریه کند (علت) اسباب بازی یا خوراکی را که می‌خواهد به دست می آورد (معلول)

موارد دیگری چون پایداری شی (object permanence) (دانستن اینکه اگر شی ای مقابل او نباشد به معنای نیستی و نابودی آن نیست) نیز از حدود ۸ ماهگی به بعد در کودک پدیدار می‌شود.همچنین تقلید فوری در این سن در رفتارهای کودک دیده می‌شود.

 

۹تا۱۲ماهگی

این مرحله شروع دوره پیش زبانی است که می‌د‌انیم پایه ای برای رشد زبان و مهارت های مزتبط با آن است. رفتارهای هدفمندی که از حدود ۸ ماهگی در کودک ظهور کردند در این دوره تشدید می‌شوند و با بسامد بیشتری نسیت به گذشته دیده می‌شوند. از جمله رفتارهای هدفمند دیگری که در این دوره مشاهده می‌شود می‌توان به ژستچر ها یا حرکات هدفمند انگشتان و دست ها برای برقراری ارتباط در سن ۹ ماهگی اشاره کرد.

از انواع ژستچرهایی که پدیدار می‌شوند می‌توان ژستچر نشان دادن (showing)، دادن (giving) و اشاره کردن (pointing) را نام برد. کودک اسباب بازی را به شما نشان میدهد(showing) آن را به شما می‌دهد (giving) و یا به اسباب بازی مورد علاقه اش اشاره میکند(pointing). البته اشاره به این نکته ضروری ست که ژستچرهای ذکر شده همگی در سن ۹ ماهگی دیده نمی‌شوند؛ بلکه همزمان با رشد کودک می‌توان آن ها را در این بازه ی سنی مشاهده کرد. مثلا ژستچر اشاره کردن (pointing) در اواخر این دوره و در ۱۲ ماهگی دیده می‌شود.

از دیگر تغییراتی که در این دوره دیده می‌شود افزایش مدت زمان تماس  چشمی (eye contact) کودک است. نوبت گیری در بازی نیز در این دوره بیشتر شده و کودک از آنها لذت می‌برد. مانند دالی موشه.
البته ذکراین نکته لازم است که رشد نوبت گیری (turn-taking) از ماه های اول تولد مشاهده می‌شود، برای مثال همزمان که والدین صداسازی ها و حتی گریه های کودک خود را تفسیر می‌کنند کودک سکوت می‌کند و با سکوت والدین او فعالیت خود (گریه یا صدا سازی) را ادامه می‌دهد.

ازجمله مهارت های مهم دیگری که در این بازه شروع به رشد می‌کند توجه مشترک (joint attention) می‌باشد. در واقع هنگامی که والد و کودک علاقه ی خود را روی یک شی یا کار با هم به اشتراک می‌گذارند. برای مثال کودک به هواپیما یا توپ نگاه می‌کند، سپس به والد یا مراقب خود نگاه می‌کند و توجه او را به آن توپ یا هواپیما جلب می‌کند. البته در این مثال شروع کننده ی فرآیند توجه مشترک کودک بود، والدین نیز می‌توانند شروع کننده باشند، مثلا والد به توپ یا هواپیما اشاره کند، سپس کودک به آن نگاه می‌کند و در اغلب موارد والد شروع می‌کند به صحبت درباره ی آن اسباب بازی یا گفتن نام آن.
کودک می‌تواند علاوه بر نگاه، از ژستچر یا حتی صدا سازی برای جلب توجه والد خود به شی مورد نظرش استفاده کند.

تقلید در کودک در طی این مرحله پیشرفت زیادی کرده است و تقلید فوری که در ماه های پیش مشاهده می‌شد کم کم همراه با تقلید معوق انجام می‌شود. به طوریکه کودک بدون اینکه چهره ی والدین خود یا کارهای آنها را ببیند، حرکات چهره ای و سایر رفتارهایی که قبلا در والدین خود دیده بود تقلید می‌کند. صداسازی های کودک نیز تغییرات زیادی می‌کند .او حالا صداهای مختلف را در زنجیره های طولانی با هم ترکیب می‌کند (Non Reduplicated babbling) و آنها را بخصوص در حین بازی و یا هنگامی که اصطلاحا در شرایط راحت است (گرسنه یا خواب آلود نیست) بیان می‌کند. به علاوه کودک زنجیره ای از صداهای غیر واضح اما با الگوی شبیه آهنگ گفتار بزرگسالان تولید می‌کند که به آن گفتار نا مفهوم یا جارگون jargon گفته می‌شود که تفاوت آن با غان و غون در وضوح و آهنگی است که تولید می‌شود.

او می‌تواند کلمه ی “نه” و اسم خود را درک کند و در حدود ۹ ماهگی به نام خود واکنش نشان دهد. در انتهای این دوره شاهد ظهور اولین کلمات و کلمات خود ساخته ی کودک نیز هستیم. کلماتی که برای کودک یا والد او معنادار هستند اما برپایه ی کلمات واقعی و حقیقی بزرگسالان نیستند که به آنها شکل باثبات آوایی یاPCF  (Phonetically Consistent Forms) می‌گویند.

۱۲تا۱۸ماهگی

همان گونه که قبلا گفته شد، این دوره پایان مرحله ی پیش زبانی ست. در انتهای دوره ی قبل (حدود ۱۲ ماهگی، ابتدای این دوره) شاهد بروز اولین کلمات واقعی کودک در کنار کلمات خودساخته ی وی بوده ایم.

کلمات ابتدایی کودک بیشتر شامل اسامی (مامان،بابا،نی نی،به به برای غذا،هاپو،پیشی،بای بای،سلام،نه،جوجو و….) و یا فعل ساده ای مثل ” بده ” می‌باشد. او بین ۵ تا ۲۰ واژه را در ۱۲ ماهگی درک می‌کند. به این معنی که می‌تواند آن واژه را نشان دهد (اسامی) یا عمل مربوط به واژه را انجام دهد (افعال) که این تعداد در ۱۸ ماهگی به ۵۰ تا ۱۵۰ کلمه افزایش می‌باید. همچنین نام اعضای بدن خود را می‌داند و بیان می‌کند. در حدود ۱۸ ماهگی نیز  کودک می‌تواند حدود ۵۰ کلمه که بیشتر شامل اسامی و چندین فعل رایج هستند را بیان کند. با افزایش تعداد واژگان کودک، از صداسازی های قبلی اش مانند گفتار نا مفهوم (jargon) و  همچنین کلمات خود ساخته (PCF) نیز کاسته می‌شود. والدین در این دوره شاهد تکرار سخنان خود توسط کودکشان نیز می‌باشند که آن را پژواک گویی یا Ecolalia می‌گویند. او می‌تواند دستورات تک قسمتی مثل “بشین،بدو،بیا،بده و…” را نیز انجام دهد.

کودک می‌تواند کلمات را همراه با ژستچر ها نیز به کار ببرد و البته تغییراتی در نوع ژستچرهای کودک در این دوره نیز مشاهده می‌شود. او حالا می‌تواند بای بای کند و یا انگشت خود را به نشانه ی سکوت روی لب هایش بگذارد. این گونه ژستچر ها،بازنمایی کننده (representational) نامیده می‌شوند.

کودک عملکرد اشیا را نیز یاد می‌گیرد و دیگر به جای به دهان بردن شانه با راهنمایی والدین آن را به موهایش می‌زند. هنگام بازی با اسباب بازی ها به جای پرتاب کردن یا به دهان بردن آنها بر حسب عملکرد اسباب بازی با آن بازی می‌کند. مثلا ماشین را می‌راند، تلفن را دم گوش نگه می‌دارد یا حتی قاشق را در قابلمه می‌گذارد. به این نوع بازی ها در سیر رشد،بازی عملکردی می‌گویند. البته ممکن است نوع دیگری از بازی ها در انتهای این دوره نیز ظاهر شود به نام بازی های وانمودی.
بازی هایی که کودک در آن اصطلاحا وانمود می‌کند کاری انجام می‌دهد. مثلا وانمود می‌کند با تلفن صحبت می‌کند، وانمود می‌کند مادر عروسکش است و وانمود می‌کند غذا درست می‌کند.

پس از دوره ی پیش زبانی  (از ۱۸ ماهگی به بعد) والدین شاهد بروز اولین عبارات و ترکیبات دو کلمه ای کودک (غالبا ترکیب اسم با اسم) هستند.

 

فاطمه قوتی_مبینا همتی

رشد شناختی پیاژه

رشد شناختی پیاژه یکی از مهمترین نظریات علمی تاریخ است. مطلب پیش رو به شرح و بررسی کامل این نظریه پرداخته است.

ژان ویلیام فریتز پیاژه،  روانشناس، زیست شناس و فیلسوف سوئیسی(۱۹۳۶) نخستین شخصی بود که مطالعه‌ای منظم در زمینه رشد شناختی انجام داد. نظریه وی چگونگی ساختارِ مدلِ ذهنی کودکان را در مورد جهان توضیح می‌دهد. در دنیای روانشناسی، اهمیت پیاژه و نظریاتش بر کسی پوشیده نیست. او با این عقیده که هوش یک ویژگی ثابت است، مخالف بود و پیشرفت شناختی را روندی می‌دانست که به دلیل بلوغ بیولوژیک و تعامل با محیط اتفاق می‌افتد.

پیاژه نسبت به پاسخ های کودکان درمورد سوالاتی که نیاز به تفکر منطقی داشتند، تعجب بسیاری داشت. او معتقد بود که این پاسخ های نادرست، تفاوت های مهمی را بین تفکر بزرگسالان و کودکان نشان می‌دهد.

تلاش پیاژه بر این مساله نبود که میزان مهارت های کودکان در شمارش، حل مسئله و… را بعنوان روشی برای درجه بندی IQ بسنجد؛ بلکه آنچه او بیشتر به آن علاقمند بود، شیوه ظهور مفاهیم اساسی مانند: عدد-زمان-کمیت-عدالت و … بود.

طبق گفته پیاژه؛ کودکان با یک ساختار ذهنی بسیار پایه ای (که بطور ژنتیکی به ارث برده اند و سپس تکامل می‌یابد) متولد می‌شوند و براساس این ساختار یادگیری و دانش بعدی پایه ریزی می‌شود.

مراحل رشد شناختی پیاژه

  1. مرحله حسی حرکتی _ تولد تا ۲ سالگی
  2. مرحله پیش عملیاتی _ ۲ تا ۷ سالگی
  3. مرحله عملیات عینی _ ۷ تا ۱۱سالگی
  4. مرحله عملیات انتزاعی یا صوری _ ۱۱ سالگی به بعد

دو مرحله اول که با نام حسی ـ حرکتی و پیش عملیاتی شناخته شده اند، مختص محدوده سنی تولد تا ۷ سالگی هستند. هر مرحله شامل نقاط عطف (milestone) شناختی خاصی است که نشانگر رشد شناختی اوایل کودکی است.

مرحله حسی _ حرکتی

در طول مرحله حسی _ حرکتی (sensorimotor stage)، کودک از بدو تولد تا ۲ سالگی یاد می‌گیرد که چگونه با استفاده از حواس و حرکات بدنی خود، محیط اطرافش را درک کند.

در ابتدا کودک برای کشف محیط اطراف خود از حرکات اساسی بازتابی (رفلکسی) خود، مانند مکیدن و تکان دادن بازوها استفاده می‌کند. همچنین از حس بینایی، لمس، بویایی، چشایی، شنوایی استفاده می‌کند.

در شروع دوره حسی ـ حرکتی ممکن است کودکان و نوزادان آنچنان باهوش بنظر نرسند. اما در حقیقت آنها به مثابه دانشمندانی کوچک، به کمک اطلاعاتی که از تجربیاتشان به دست می‌آورند، یاد می‌گیرند که چگونه بین افراد، اشیا، بافت ها، دیدنی‌ها و … تمایز قائل شوند و اینکه چگونه موقعیت های مختلف باعث ایجاد تفاوت در آنها می‌شود.

  • پیاژه از مشاهده مستقیم و دقیق فرزندان خود نتیجه گرفت که فرایند تفکر در این مرحله طی ۶ مرحله فرعی ایجاد شده است.

۱.طرحواره های بازتابی

در همان اوایل زندگی کودک (تولد تا ۱ماهگی)، او محیط را فقط از طریق رفلکس ها؛ مانند مکیدن، خیره شدن، گرفتن انگشتی که ما آن را در کف دستش قرار می‌دهیم و… درک می‌کند. اما بنظر می‌رسد که هنوز چیزی در مورد محیط اطرافش نمی‌فهمد.

۲.واکنش های چرخشی اولیه

زمانی‌ که کودک بین یک تا چهار ماهگی باشد، می‌تواند احساسات جدیدی را در مورد بدن خود کشف کند و شروع به تکرار مواردی خواهد کرد که بنظر خوشایند می‌رسند. این مرحله «چرخشی» نامیده می‌شود زیرا کودک رفتارش را تکرار می‌کند مثل چرخیدن حول محور دایره.

به عنوان مثال کودکی که انگشت شست خود را نزدیک دهانش برده و شروع به مکیدن می‌کند، در اولین مرتبه این نوعی واکنش رفلکسی است و او قصدی برای مکیدن انگشتش ندارد. اما به دلیل علاقه به این کار، شروع به تکرار این عمل خواهد کرد.

۳.واکنش های چرخشی ثانویه

در سن چهار تا هشت ماهگی، کودک الگوی چرخشی جدیدی را شروع می‌کند. او به تدریج برون گراتر می‌شود و شروع به تقلید از خود می‌کند. و نیز به محیط اطرافش واکنش نشان می‌دهد و سپس آن عمل را تکرار می‌کند تا عکس العملی دریافت کند.

تصور کنید کودک برای بار اول اسباب بازی اش را به هوا پرتاب می‌کند و پدرش می‌خندد بنابراین او مجددا شروع به پرتاب کردن اسباب بازی می‌کند، به این امید که پدرش هربار به این کار بخندد!

۴.هماهنگی واکنش ها

حدودا بین هشت تا دوازده ماهگی کودک برای گرفتن یک واکنش و نشان دادن اینکه عملکرد اشیا را می‌داند، عمدا عملی را شروع خواهد کرد.

همان‌طور که در مورد کودک مثال قبل ذکر شد، او اسباب بازی اش را به هوا پرتاب می‌کرد و اولین بار نیازی به واکنش دیگران نداشت و به طور اتفاقی واکنشی را مشاهده می‌کرد. اما اکنون او درک می‌کند که برخی از اشیا کارکرد خاص خود را دارند.

مثلا اگر موش اسباب بازی اش را تکان دهد، سرو صدا تولید خواهد شد. بنابراین کودک در این مرحله شروع به انجام رفتار های هدفمند می‌کند. علاوه براین کودک در این مرحله پایداری شی و رابطه علت و معلولی را درک می‌کند.

۵.واکنش های چرخشی سوم

مختص سن دوازده تا هجده ماهگی است. در این مرحله واکنش های کودک خلاقانه تر می‌شود. کودکان تا قبل از این مرحله برای کاوش در محیط پیرامون، اشیا را از هم باز می‌کردند اما اکنون تلاش می‌کنند آن ها را کنار هم بگذارند.

در این مرحله کودک به بالاترین حد برون گرایی دست پیدا می‌کند. همچنین از روش های جدیدی برای رسیدن به اهداف آشنای خود استفاده می‌کند.

۶.بازنمایی ذهنی

در سن هجده ماهگی تا دو سالگی کودک از رویدادهای گذشته، تصویر ذهنی تشکیل می‌دهد و به جای آزمون و خطا، مسائل را بصورت نمادی حل می‌کند و راه حل های جدیدی پیدا می‌کند. کودک در این مرحله به تقلید معوق دست می‌یابد و می‌تواند بدون اینکه الگو را ببیند، آن را تکرار کند.

  • کودک در این مرحله در حال گذار به مرحله پیش عملیاتی است.

نگاهی اجمالی به اولین مرحله نظریه رشد شناختی پیاژه :

زیر مرحله نکات
طرحواره های بازتابی (۰-۱ماهگی) بازتاب مکیدن، گونه، بلعیدن و…
واکنش های چرخشی اولیه (۱-۴ماهگی) در رابطه با بدن خود عادتهای ساده حرکتی دارند
واکنش های چرخشی ثانویه (۴-۸ماهگی) مهارت چنگ زدن/ دستکاری کردن/ تکرار رویدادهای جالب
هماهنگی واکنش ها (۸-۱۲ماهگی) انجام عملیات هدفمند/ کنار زدن موانع/ آگاهی از موانع
واکنش های چرخشی سوم (۱۲-۱۸ماهگی) کاوش فعال/ کنجکاوی/ تقلید/ آزمون و خطا
آغاز تفکر (۱۸ تا ۲ سالگی) بازنمایی ذهنی/ ابداع وسایل جدید/ بازی نمادین/ تقلید معوق/ بقای شی بطور کامل

مرحله پیش ­­­­_عملیاتی

در مرحله پیش عملیاتی (preoperational stage)، کودک در سن ۲ تا ۷ سالگی به تدریج پایداری شی را پایه ریزی می‌کند و رشد شیوه های تفکر انتزاعی را ادامه می‌دهد.

این مرحله شامل رشد مهارت های زبانی و استفاده از کلمات و رفتارهایی برای نشان دادن اشیا یا رویدادهایی است که در گذشته تجربه کرده اند. رشد زبانی یکی از ویژگی های بارز این دوره است.

پیاژه خاطر نشان کرد که کودکان در این مرحله هنوز منطق مشخصی را درک نمی‌کنند؛ از لحاظ ذهنی نمی‌توانند اطلاعات را دستکاری کنند و قادر به درکِ نقطه نظرِ دیگران از دیدگاه آنها (خودمحوری) نیستند.

در مرحله پیش عملیاتی، کودکان در استفاده از نمادها بطور فزاینده ای مهارت کسب می‌کنند؛ و به همان میزان افزایش بازی و تظاهرات آن را نشان می‌دهند.

برای مثال کودک از یک شی به عنوان نماد شی دیگری استفاده می‌کند؛ مثلا از یک جارو به عنوان اسب استفاده می‌کند.(بازی نمادین)

نقش بازی کردن نیز اهمیت ویژه ای دارد. کودکان اغلب نقش های مادر، پدر، دکتر و… را بازی می‌کنند.

ویژگی های کلیدی مرحله پیش عملیاتی

 

درک مرکزگرایی

عبارت است از تمایل کودک به اختصاص تمرکزش فقط بر روی یک جنبه از یک موقعیت در یک زمان. و هنگامی که کودک بر روی چندین جنبه از یک وضعیت به طور همزمان تمرکز کند؛ توانایی تمرکز زدایی را بدست آورده است. در این مرحله کودکان در تفکر درمورد جنبه های مختلف هر موقعیتی در یک زمان دچار مشکل می‌شوند و علاوه بر بافت های غیراجتماعی در تمرکز زدایی موقعیت های اجتماعی نیز دچار مشکل می‌شوند.

درک خودمحوری

پیاژه برای مطالعه توانایی های ذهنی کودکان از تکنیک های خلاقانه و هوشمندانه ای استفاده کرد.

یکی از تکنیک های معروف او برای نشان دادن خودمحوری، استفاده از نمایشگر سه بعدی یک صحنه کوهستانی بود و از کودکان خواسته می‌شد که تصویری را که از زاویه دید خودشان می بینند، به او نشان دهند. کودکان با دشواری کمتری این فعالیت را انجام می‌دادند، ولی در مرحله بعد از کودکان خواسته می‌شد تصویری را که شخص دیگری هنگام نگاه کردن به کوه می‌بیند، به او نشان دهند.

  • تقریبا همه کودکان تصویری را که خودشان از همان سمت کوه را می‌دیدند، انتخاب می کردند.
  • به گفته پیاژه کودکان به دلیل این که قادر به درک دیدگاه دیگران نیستند، با این مشکل روبرو می‌شوند.

دیگر محققان هم آزمایشات مشابهی انجام دادند.

در یک مطالعه، به کودکان اتاق یک عروسک کوچک را نشان دادند. کودکان می‌توانستند ببینند که داخل خانه یک اسباب بازی در پشت یک مبل پنهان شده است، سپس کودکان را به یک اتاق بزرگ منتقل کردند که دقیقا مشابه همان خانه عروسکی کوچک بود.

کودکانی که سن کمتری داشتند نمی‌توانستند درک کنند که برای پیدا کردن اسباب بازی باید به پشت مبل نگاه کنند، درحالی که کودکان بزرگتر بلافاصله به جستجوی اسباب بازی می‌پرداختند.

  • روانشناسان رشدی، به توانایی درک دیدگاه ها، افکار، احساسات و حالات مختلف دیگر افراد، تئوری ذهن می گویند.

درک نگهداری ذهنی:

در یک آزمایش، مقادیر مساوی آب در دو ظرف یکسان ریخته می‌شود. سپس مایع موجود در یک ظرف را درون یک فنجان با شکل متفاوت مثلا فنجان بلند یا کوتاه می‌ریزیم. حال از کودک سوال می‌پرسیم که کدام ظرف مایع بیشتری دارد؟

کودکان تقریبا همیشه فنجانی را که از نظر ظاهر پرتر است انتخاب می‌کنند. پیاژه آزمایش‌های مشابهی در زمینه حفظ، تعداد، طول، جرم، حجم، وزن و مقدار انجام داد. او دریافت که تعداد کمی از کودکان قبل از ۵ سالگی درک درستی از نگهداری ذهنی نشان می‌دهند.

در پایان لازم به ذکر است:

همان طور که ممکن است متوجه شده باشید بیشتر تمرکز پیاژه در این مرحله از رشد بر روی آزمایش‌هایی بوده که او مستقیما نمی‌توانسته انجام دهد. بنابراین ارزیابی های او مورد تایید همه نمیباشد!

محققی به نام مارتین هیوز، استدلال كرد كه دلیل عدم موفقیت كودكان در كار سه كوه، صرفاً این است كه آنها توانایی درک و فهم آن را ندارند!

هیوز با استفاده از آزمایشی که شامل استفاده از عروسک ها بود، نشان داد که کودکان در سن ۴ سالگی می‌توانند موقعیت ها را از دیدگاه های مختلف درک کنند و این نشان می‌دهد که کودکان کمتر از نظریه پیاژه خودمحور هستند.

 

تا این قسمت دو مرحله اول از رشد شناختی پیاژه تا سن ۷ سالگی مورد بررسی قرار گرفته است+ ادامه مطلب ….

 

میترا تاجیک