نوشته‌ها

…در ادامه مباحث قبلی، به بررسی دو مرحله بعدی از رشد شناختی پیاژه می‌پردازیم.

مرحله عملیات عینی

حال باید ببینیم که کودک بعد از سن ۷ سال چه مهارت‌هایی را در رشد طبیعی کسب خواهد کرد و چه مراحلی از تئوری رشدی پیاژه را پشت سر می‌گذارد.

  • سومین مرحله از مراحل رشد شناختی پیاژه مرحله عملیات عینی (concrete operational) است.

این دوره زمانی از حدود ۷ سالگی شروع می‌شود و تقریبا تا سن ۱۱ سالگی ادامه دارد و با رشد تفکر منطقی مشخص می‌شود. کودکان دراین مرحله از رشد، بسیار پیچیده‌تر و منطقی‌تر تفکر می‌کنند.

در طی این مرحله کودک توانایی گسترش و اعمال قوانین منطقی و مشخص در مورد اشیا مثل قد، وزن و حجم را کسب می‌کند (اما نه مفاهیم انتزاعی!) . این مرحله یکی از نقاط عطف مهم در رشد شناختی کودک است و طی آن کودک خودمحوری کمتری از خود نشان می‌دهد. همچنین در نگهداری ذهنی مهارت کامل‌تری به دست آورده است.

این دوره بعنوان یک انتقال ارزشمند بین مراحل اولیه رشد و مرحله پیشرو محسوب می‌شود؛ در واقع کودک یاد می‌گیرد چگونه تفکر انتزاعی داشته باشد.

کودکان در این سن نسبت به چیزهای عینی و خاص منطقی‌تر فکر می‌کنند، اما هنوز با ایده‌های انتزاعی کشمکش و جدال دارند.

پایداری شی

درک منطق:

پیاژه تشخیص داد که کودک در مرحله عملیات عینی نسبت به استفاده از منطق استقرایی (inductive) نسبتا خوب عمل می‌کند. منطق یا استدلال استقرایی شامل حرکت از یک تجربه خاص به سمت یک اصل کلی است.

مثالی از منطق استقرایی: مثلا هربار که گربه‌ای اطرافتان باشد، دچار خارش چشم و آبریزش بینی و ورم گلو شوید. بنابرای ممکن است از این تجربه استدلال کنید که به گربه‌ها آلرژی دارید.

{در اینجا باید تصویر مربوطه درج شود}

از طرف دیگر، کودکان در این سن در استفاده از منطق قیاسی (deductive)  که شامل استفاده از یک اصل کلی برای تعیین نتیجه یک رویداد خاص است، مشکل دارند.

به عنوان مثال کودک ممکن است یاد بگیرد که A=B و B=C، اما هنوز در درک اینکه در این شرایط A=C است، ممکن است دچار مشکل شود!

درک برگشت‌ پذیری:

یکی از مهم‌ترین تحولات در این مرحله، درک برگشت ‌پذیری یا همان آگاهی نسبت به اینکه اقدامات برگشت پذیر هستند، می‌باشد. البته این شرایط فقط در موقعیت‌های عینی بروز پیدا می‌کند.

با استفاده از این مساله می‌توان روابط بین دسته‌های ذهنی را معکوس کرد. مثلا تصور کنید که کودک می‌تواند تشخیص دهد که سگ او نژاد لابرادور است، لابرادور یک سگ است و اینکه سگ حیوان است!

کاهش خودمحوری:

علی‌رغم آن که که کودکان در مراحل اولیه خودمحور هستند، در مرحله عملیات عینی بیشتر جامعه محور خواهند شد. به عبارت دیگر می‌توانند درک کنند که دیگران نیز افکار، دیدگاه‌ها و چشم اندازهای خاص خود را دارند. اما آن‌ها هنوز نمی‌توانند دقیقا حدس بزنند که دیگران چگونه و چطور تجربه کسب می‌کنند!

به طور مثال، همانند تمرین ۳ کوه پیاژه که در مطالب قبلی به آن اشاره شده است.

حالا کودک در این سن، می‌تواند چگونگی دید ناظر مستقر در مقابل خودش را توصیف کند. به عبارت دیگر، نه تنها قادر به شروع تفکر در مورد دیدگاه دیگران و تجربیات جهان می‌باشد، بلکه هنگام تصمیم گیری یا حل مشکلات هم شروع به استفاده از این نوع اطلاعات می‌کند.

 

سایر خصوصیات کلیدی:

یکی دیگر از پیشرفت‌های اساسی در این مرحله، درک این مساله است که وقتی شکل و ظاهر چیزی تغییر می‌کند هنوز همان شی است، مفهومی که بعنوان نگهداری شی شناخته می‌شود.

در واقع در این دوره، آن‌ها درک می‌کنند که اگر یک شکلات را به قطعات کوچکتری خرد کنیم، هنوز هم همان شکلات است، مثل زمانی که یک قطعه کامل بود! این همان نقطه مقابل تفکر کودکان با سن پایینتر است که غالبا معتقدند ریختن مقدار مساوی از مایع در دو فنجان به این معنی است که مقدار بیشتری وجود دارد!

در پایان لازم به ذکر است که این مرحله از رشد شناختی، به عنوان یک انتقال مهم بین مراحل پیش عملیاتی و مراحل عملیاتی انتزاعی در نظر گرفته می‌شود.

نتیجه گیری کلی:

پیاژه بر این باور بود که تفکر کودکان در خلال دوره پیش عملیاتی با تفکر کودکان بزرگتر و بزرگسالان بسیار متفاوت است.

مشخصه‌های تفکر پیش عملیاتی شامل خودمحوری، جاندارپنداری، دگرپیروی، نبود طبقه بندی و عدم نگهداری ذهنی می‌باشد. کودکان زمانی خودمحور هستند که در هنگام سخن گفتن، به موضوعات تنها از دریچه نگاه خودشان توجه ‌کنند!

  • جاندارپنداری نیز از خودمحوری آنان نشات می‌گیرد.

کودکان در سنین پایین، قوانین را فقط از یک منظر و به عنوان قواعد بی چون و چرا تلقی می‌کنند و درک نمی‌کنند که قوانین بر مبنای توافق دو یا چند نفر و در تلاش برای هماهنگ کردن اهداف مختلف شکل می‌گیرند.

کودکانی که در سطح عملیات عینی هستند، قادرند به دو جنبه از مشکل بطور همزمان توجه کنند. آن‌ها در تعاملات اجتماعی، نه تنها به آنچه خود می‌گویند بلکه به دیدگاه‌های شنونده هم توجه می‌کنند. همچنین در آزمایش نگهداری ذهنی، نه فقط تغییرات بسیار واضح و برجسته، بلکه تغییرات جزئی را نیز مورد توجه قرار می‌دهند.

مرحله چهارم: عملیات صوری یا انتزاعی

چهارمین و آخرین مرحله از تئوری رشد شناختی پیاژه مرحله عملیات صوری یا انتزاعی (formal operational) است. این مرحله، تقریبا از ۱۲ سالگی شروع می‌شود و تا بزرگسالی ادامه دارد.

در این مرحله از رشد، تفکر بسیار پیچیده‌تر و پیشرفته‌تر می‌شود. کودکان می‌توانند در مورد مفاهیم انتزاعی و نظری فکر کنند و از منطق استفاده کنند تا راه حل‌های خلاقانه‌ای برای حل مشکلات پدید آورند.

مهارت‌هایی مانند تفکر منطقی، استدلال قیاسی و برنامه‌ریزی سیستماتیک نیز در این مرحله پدیدار می‌شوند. در این سطح، تفکر به بالاترین درجه تعادل می‌رسد؛ یعنی علاوه بر موارد دیگر، عملیات مختلف ذهنی به نحو تنگاتنگی با یکدیگر ارتباط درونی دارند.

پیاژه عملیات صوری را به چند روش مختلف مورد آزمون قرار داد:

  • «مفهوم سازی فیزیکال (جسمی) »
  • «انتزاع فکر»
رشد شناختی

حل مسئله

 

 مفهوم تعادل سازی:

یک تمرین معمول در این زمینه به این صورت است که کودکان در سنین مختلف، وزنه‌هایی را که در حالت تعلیق هستند به تعادل در بیاورند. آن‌ها باید درک کنند که هم سنگینی وزنه‌ها و هم فاصله از مرکز نقش دارد. کودکان خردسال در حدود سن سه تاپنج سال، بدلیل عدم درک مفهوم تعادل نمی‌توانند این تمرین را به خوبی تکمیل کنند.

کودکان هفت ساله می‌دانند که می‌توانند با تنظیم وزنه‌ها بر روی هر انتها، تعادل را برقرار کنند اما نمی‌توانند درک کنند که محل قرار دادن وزنه‌ها نیز مهم است!

همچنین کودکان ده ساله موقعیت و اندازه وزنه‌ها را درک می‌کنند، اما برای رسیدن به پاسخ صحیح مجبورند از آزمون و خطا استفاده کنند. آن‌ها می‌توانند از منطق استفاده کنند تا فرضیه‌ای را در مورد محل قرار‌گیری وزنه‌ها برای تعادل مقیاس و تکمیل تمرین استفاده کنند.

انتزاع ایده‌ها:

در آزمایش دیگری در این مرحله، پیاژه از کودکان خواست تا تصور کنند اگر چشم سومی داشتند، آن را کجا قرار می‌دادند. بچه‌های خردسال غالبا چشم سوم فرضی را در وسط پیشانی قرار می‌دادند ولی کودکان بزرگتر قادر به ارائه ایده‌های خلاقانه‌تری در مورد مکان قرار دادن این چشم فرضی و روش‌های استفاده از آن بودند. بعنوان مثال، چشم در وسط دست برای دیدن گوشه و اطراف یا یک چشم در پشت سر، برای دیدن آنچه پشت سر اتفاق می‌افتد. ایده‌های خلاق، بیانگر استفاده از تفکر انتزاعی و فرضی است که هر دو شاخص‌های مهمی در تفکر عملیات صوری می‌باشند.

منطق قیاسی:

پیاژه معتقد بود که این استدلال در طول مرحله عملیات صوری ضروری است. منطق قیاسی، نیازمند استفاده از یک اصل کلی برای تعیین یک نتیجه خاص است. علم و ریاضیات اغلب نیازمند این نوع تفکر در موقعیت‌ها و مفاهیم فرضی می‌باشند.

تفکر انتزاعی:

در حالی که کودکان در مراحل اولیه تمایل دارند تفکری بسیار عینی و مشخص داشته باشند، توانایی تفکر در مورد مفاهیم انتزاعی در طول مرحله عملیات صوری پدیدار می‌شود.

در واقع کودک به جای اینکه تنها به تجربیات قبلی تکیه کند، نتایج و پیامدهای احتمالی اعمال را در نظر می‌گیرد. این نوع تفکر در برنامه ریزی بلند مدت اهمیت فراوانی دارد.

حل مسئله:

در مراحل اولیه، استفاده از آزمون و خطا برای حل مشکلات توسط کودک معمول است، ولی در طول مرحله عملیات صوری، توانایی حل سیستماتیک یک مشکل به روش منطقی و علمی پدیدار می‌شود. کودکان در این مرحله از رشد شناختی معمولا قادر به برنامه ریزی سریع یک رویداد سازمان یافته برای حل یک مشکل هستند.

استدلال فرضی_استقرایی:

پیاژه معتقد بود آنچه که او از آن بعنوان استدلال فرضی – استقرایی یاد می‌کند، در این مرحله از رشد فکری ضروری است. در این مرحله، نوجوانان قدرت تفکر در مورد ایده‌های انتزاعی و فرضی را پیدا می‌کنند.

آن‌ها غالبا در مورد موقعیت‌ها و سوالات «چه-اگر» می‌اندیشند و می‌توانند در مورد چندین راه حل یا نتیجه احتمالی به فکر فرو بروند. در حالی که در مرحله قبلی (عملیات عینی) تفکرات بسیار انحصاری داشتند، ولی در مرحله عملیات صوری در تفکر خود بصورت فزاینده‌ای انتزاعی‌تر می‌شوند.

انتقاد به تئوری پیاژه:

  • پیاژه استعدادهای کودکان را کمتر از میزان واقعی برآورد می‌کرد.

ممکن است کودک از توانایی‌های مورد نیاز برخوردار باشد ولی به علت نداشتن مهارت در انجام تکلیف ناتوان باشد. او نه فقط توانایی کودکان پیش دبستانی بلکه توانایی کودکان دبستانی را نیز کمتر از آنچه بود برآورد می‌کرد.

برخلاف نظر پیاژه، ۴۰ تا ۶۰ درصد بزرگسالان بطور کامل قادر به تفکر برحسب عملیات صوری نیستند و دستیابی به تفکر منطقی تا حدود زیادی حاصل یادگیری تجارب زمینه‌ای در هر یک از مراحل پیاژه می‌باشد.

               مرحله

 

         سن               اطلاعات کلیدی
      حسی حرکتی     ۰ – ۲ سالگی  

درک جهان از طریق لمس کردن، چنگ زدن، نگاه کردن و گوش کردن و پایداری شی رشد می‌یابد.

 

        پیش عملیاتی      ۲ – ۷ سالگی  

کودکان زبان و تفکر را پرورش می‌دهند و شروع به بازی نمادین (تظاهرکردن) ، ترسیم تصاویر و صحبت درمورد اتفاقات گذشته می‌کنند.

 

       عملیات عینی      ۷ – ۱۱ سالگی  

کودکان قوانین منطقی (فیزیکی) درباره اشیا مانند وزن، قد و حجم را یاد می‌گیرند.

همچنین حفاظت را یاد می‌گیرند. این عقیده که آب یا یک شی مانند مدل ساخته شده با خاک رس، حتی وقتی تغییر ظاهر می‌دهند، یکسان می‌ماند.

 

   عملیات صوری     ۱۱ سال به بالا  

کودکان برای درک مفاهیم انتزاعی، حل مشکلات و … قوانین منطقی را فرا می‌گیرند. آن‌ها می‌توانند به مسائل فرضی، آینده و جهان بینی بپردازند.

 

 

مباحثی که مورد بررسی قرار گرفتند، شرح مختصری از دیدگاه‌ها و نظریات ژان پیاژه در باب تحول شناختی و در قالب نظریه‌ای به نام تئوری رشد شناختی پیاژه می‌باشند. امید است مورد توجه واقع شود.

 

میترا تاجیک

تئوری ذهن

تئوری ذهن یک مهارت مهم شناختی-اجتماعی است که نه تنها به تفکر در مورد حالات ذهنی، اهداف، احساسات و دانش شخصی اشاره دارد، بلکه به توانایی درک اینکه افکار، عقاید و حالات روحی دیگران چگونه است و ممکن است با افکار ما متفاوت باشند نیز اطلاق می‌شود.

مثالی برای درک بهتر این مساله:

پسر کوچک ۳ ساله‌ای دارم که هر وقت همسرم از سرکارش با من تماس می‌گیرد، دوست دارد که او هم با پدرش صحبت کند. یک روز که همسرم از او پرسید: «داری چکار می‌کنی؟»  او گفت: «دارم با این بازی می‌کنم.» او هنوز خیلی کوچک‌تر از آن است که متوجه شود پدرش نمی‌تواند وسیله‌ای را که دارد با آن بازی می‌کند ببیند. او فکر می‌کرد همانگونه که خودش به اسباب بازی‌اش نگاه می‌کند، پدرش هم آن را می‌بیند!

نظریات

 

نظریه تئوری

این تئوری، نظریه‌ای است که در گذشته غالب بوده است. این نظریه بیان می‌کند که درک ما از ذهن مبتنی بر نظریه روان شناختی عامیانه می‌باشد که شامل چارچوبی از مفاهیم است که تقریبا مطابق خواسته‌های زندگی روزمره است.

همچنین ادعا می‌کند که افراد، یک نظریه روان شناختی ساده برای استنباط حالات ذهنی دیگران همانند اعتقادات، افکار، خواسته‌ها یا احساسات خود دارند. از این اطلاعات، برای درک هدف شخص دیگر یا پیش‌بینی رفتارهای آینده استفاده می‌شود.

نظریه شبیه سازی

در سال‌های اخیر، افزایش توجهات به این مساله موجب پیدایش معادل‌های دیگری از جمله تئوری شبیه سازی برای ذهن‌خوانی شده است.

در این مورد برخلاف نظریه تئوری، ما از نظریه روان شناختی عامیانه برای درک افکار و احساسات دیگران استفاده نمی‌کنیم، بلکه خودمان را به جای آن‌ها قرار داده و ذهنشان را پیش‌بینی می‌کنیم.

ارزیابی

روانشناسان غالبا با انجام تست باورهای کاذب (false-believe test)، رشد تئوری ذهن را ارزیابی می‌کنند.

در واقع این تست نشان می‌دهد که ممکن است اعتقادات و بازنمایی فرد نسبت به وقایع اطرافش، با واقعیت در تضاد باشد.

یکی از متداول‌ترین تست‌ها، تست آن-سالی (Sally-Anne) است.

 

برای شروع:

  • دو عروسک به نام‌های آن و سالی (Sally-Anne) به کودک نشان می‌دهیم. (عکس ۳)
  • به کودک می‌گوییم: ببین اینجارو، سالی یه سبد رنگی داره و آن هم برای خودش یه جعبه خوشگل داره. (عکس ۴)
  • بعدش سالی از اتاق می‌ره بیرون. انقدر دور میره تا دیگه نتونه سبدشو ببینه. (عکس ۵)
  • وقتی سالی رفت، آن توپ رو از تو سبد سالی برمی‌داره و میذاره توی جعبه خودش (عکس ۶)
  • بعدش سالی برمی‌گرده تو اتاق

برای اینکه متوجه شویم کودک داستان را متوجه شده است یا نه، سوالات (اولیه) ذیل را می‌پرسیم:

  • سالی کدومشونه؟
  • آن کدومه؟
  • حالا توپ کجاست؟
  • توپ اولِ اول کجا بود؟
یک سوال اساسی:

بر اساس تئوری ذهن از کودک می‌پرسیم: «سالی تو جعبه دنبال توپش می‌گرده یا توی سبد؟»

اگر کودک متوجه شود که سالی در سبد خودش به دنبال توپ می‌گردد و نه در جعبه، آن وقت می‌گوییم کودک دیدگاه سالی را درک کرده و دارای تئوری ذهن می‌باشد. اما اگر بگوید سالی در جعبه آن به دنبال توپ خواهد گشت، در این صورت می‌توان در نظر گرفت که او تئوری ذهن ندارد.

در این حالت، به نظر می‌رسد که کودک دیدگاه سالی را درک نکرده باشد (اینکه سالی ندیده است که آن توپ را برداشته و درون جعبه قرار داده است) .

نتایج زیر از یک مطالعه مکرر در سال ۱۹۸۵ توسط سایمون بارون-کوهن، آلن لسلی و اوتا فریت استناد شده است که این تست از کودکان مبتلا به اتیسم، سندرم داون، و به طور معمول کودکان در حال رشد گرفته شده است.

همه‌ کودکان سوالات اولیه را به طور صحیح پاسخ دادند.

اما سوال تئوری ذهن چطور؟

  • فقط ۴ نفر از ۲۰ کودک مبتلا به اتیسم این سوال را به درستی پاسخ داده‌اند.
  • از بین کودکان مبتلا به سندرم داون ۱۲ نفر از ۱۴ نفر پاسخ صحیح را ارائه داده‌اند
  • و از بین کودکان در حال رشد تنها ۲۳ نفر از ۲۷ نفر توانستند به این سوال پاسخ صحیح بدهند.

نتایج حاصل از مطالعات مشابه نشان می‌دهد که کودکان مبتلا به اتیسم مکررا تئوری ذهن را نادرست جواب می‌دهند. ممکن است مشکلات ارتباطاتی و مهارت‌های اجتماعی این کودکان در نتیجه عملکرد نادرست تئوری ذهنشان باشد.

انواع تئوری بازنمایی ذهن

 

تئوری ذهن عاطفی:

در مورد احساسات دیگران

 تئوری ذهن شناختی: 

در مورد حالات ذهنی، اعتقادات، افکار و اهداف دیگران

باورهای کاذب مرحله اول:

این اعتقاد که می‌توان باورهای کاذبی در رابطه با وقایع جهان اطراف داشت (من فکر می‌کنم که او فکر می‌کند...)

باورهای کاذب مرحله دوم:

این اعتقاد که می‌توان باورهای کاذبی در رابطه با اعتقاد شخص دیگری داشت (او فکر می‌کند که دیگری فکر می‌کند…)

رشد تئوری ذهن

مهم ترین پیشرفت در شناخت اجتماعی در اوایل کودکی، رشد تئوری ذهن است.

در یک متاآنالیز، محققان دریافتند که:

  • کودکان زیر ۳ سال معمولا به سوالات باورهای کاذب پاسخ غلط می‌دهند.
  • کودکان ۳٫۵ سال به طور تقریبی به ۵۰% سوالات به درستی پاسخ می‌دهند.
  • و کودکان ۴ ساله تقریبا به تمام سوالات پاسخ صحیح می‌دهند.
با این حال رشد این مهارت‌ها تا ۸ سالگی ادامه دارد.

محققان بر این باورند که عوامل مختلفی در رشد تئوری ذهن تاثیر دارند:

  • جنسیت
  • تعداد خواهر و برادر
  • تعاملات اجتماعی
  • بازی‌ها و وانمود کردن
  • داستان‌ها
  • روابط با والدین و همسالان

در ادامه با جدول رشدی تئوری ذهن با شما خواهیم بود.

 

ساناز ارزنلی

توجه اشتراکی

  • آیا تا به حال این کلمه را شنیده‌اید؟
  • آیا با معنی آن آشنایی دارید؟
  • آیا در روند رشد کودکان نقشی ایفا می‌کند؟
  • متخصصان چه سطوحی را برای آن در نظر می‌گیرند؟
  •  و در نهایت چه لزومی دارد که به آن پرداخته شود؟

این‌ها سوالاتی است که در این قسمت مورد بررسی قرار خواهند گرفت.

 

توجه و انواع آن + پوستر های رشدی

 

کودک در مسیر رشد و تکامل برای یادگیری مهارت‌های مختلف از قبیل زبان و گفتار، بازی و تعامل با همسن و سالان و بزرگسالان، روش‌های مختلفی را تجربه خواهد کرد. یکی از روش‌های معمول در این مورد توجه مشترک (joint attention) می‌باشد. به‌صورت خاص، توجه مشترک یک پایه و بنیاد اساسی در مسیر یادگیری زبان توسط کودک محسوب می‌شود.

توجه مشترک به توانایی تمرکز و توجه بر روی یک وسیله، حادثه و … همراه با یک یا چند نفر دیگر که بصورت آگاهانه یا غیر آگاهانه (معمولا توسط والد و کودک) انجام شود، اطلاق می‌شود.

توجه اشتراکی

در توجه مشترک توجه اطرافیان از طریق روش‌هایی مانند خیره شدن، صداسازی، اشاره و یا صحبت کردن جلب می‌شود. پس می‌توان سه وجه اصلی آن را

  1. کودک
  2. هدف تمرکز
  3. شخص دیگر (والد)

در نظر گرفت.

بدین ترتیب بصورت طبیعی کودک باید بتواند توجه دیگران را به خود جلب کند، در صورت نیاز آن را حفظ کند و یا جابه جا کند.

تصور کنید، کودک ۶ تا ۱۲ ماهه‌ای دارید که در حال بازی کردن با شی مورد علاقه‌اش (مثلا یک اسباب بازی) است. این کودک به اسباب بازی نگاه می‌کند، سپس به مادر نگاه می‌کند و توجه او را به سمت خود جلب می‌کند. دوباره به اسباب بازی نگاه می‌کند و از دانستن اینکه مادر همزمان با او به اسباب بازی نگاه می‌کند، لذت می‌برد. این کودک ابتدای راه رشدِ

توجه مشترک

را به خوبی طی کرده است، چرا که بصورت معمول این مهارت در حدود سن ۶ تا ۱۲ ماهگی (معمولا ۹ ماهگی) و با هماهنگ کردن توجه خود با والدین توسط کودک نسبت به اشیا یا وقایع مورد علاقه کودک ایجاد می‌شود. همچنین معمولا تا ۱۸ ماهگی به تثبیت کامل می‌رسد. در واقع توجه مشترک به کودک این اجازه را می‌دهد که از دیگران یاد بگیرد و لذت هایش را با دیگران به اشتراک بگذارد.

بصورت طبیعی کودک باید در مورد این مهارت مهم به دو توانایی دست یابد:

  • ایجاد
  • پیروی

ایجاد:

  • یعنی اینکه کودک شروع‌کننده توجه مشترک باشد.

تصور کنید کودک با مادرش در پارک بازی می‌کند. هواپیمایی بالای سر آنها درحال پرواز است. کودک با هیجان به بالا نگاه کرده سپس نگاهش را به سمت مادر برمی‌گرداند و به هواپیما اشاره می‌کند و می‌گوید: مامان! اونو ببین. و مادرش در پاسخ می‌گوید: آره؛ اون یک هواپیماست!

کودک بدون اینکه چیزی از مادرش بخواهد توجه او را به هواپیما جلب کرده است و می‌خواهد تجربه‌اش از دیدن هواپیما را با مادرش به اشتراک بگذارد.
در واقع او مادرش را در یک موقعیت اجتماعی سهیم کرده است.
کودک از مواردی همچون اشاره کردن یا صداسازی و یا نگاه‌های متناوب بین شیء و مخاطب خود برای جلب توجه شخص دیگر استفاده می‌کند.

پیروی:

  • به این صورت که شخص دیگری (مثلا والد) شروع‌کننده توجه مشترک باشد و کودک از او پیروی کند.

مثلا کودکی که با مادرش در حال قدم زدن است و مادرش به یک گل اشاره می‌کند و می‌گوید “چه گل زیبایی” و سپس کودک نیز توجهش به سمت گل جلب می‌شود. در این سطح از توجه مشترک، کودک برای پیروی از شخص و جلب توجه نیاز به یک انگیزه و محرک دارد که البته معمولا اشیا و اتفاقات مورد علاقه کودک می‌توانند تامین کننده این انگیزه باشند! این شکل از توجه مشترک معمولا در سطوح پایین تر رشد و در سنین پایین تر اتفاق می‌افتد.

همچنین زمانی که کودک با شخص دیگری در مورد یک موضوع احساسات مشترک دارند و یا قصد مشترک برای انجام یک موضوع خاص دارند، در واقع درگیر توجه مشترک شده است!

تقسیم بندی سطوح

بصورت معمول سه سطح برای دسته‌بندی این مهارت در نظر گرفته می‌شود:

سطح سه گانه

  • بالاترین سطح این مهارت است و بصورتی است که دو فرد همزمان به یک شی یا حادثه نگاه می‌کنند و البته نسبت به این اشتراک آگاهی دارند. در واقع همین داشتن آگاهی است که این سطح از توجه مشترک را در درجات بالاتری قرار می‌دهد.

سطح دو گانه

  • همانند یک رفتار مکالمه مانند بین دو نفر (مثلا والد و کودک است) . در واقع بزرگسال و کودک به نوبت به تبادل ژست‌ها، صداها، گفتار و… می‌پردازند.

نگاه مشترک

  • پایین‌ترین و ابتدایی‌ترین سطح این مهارت است که در آن دو فرد به سادگی و بدون داشتن آگاهی از نگاه فرد دیگر به یک شی یا اتفاق یا … نگاه یا توجه می‌کنند.

 

رشد توجه اشتراکی

آغاز حساسیت به تماس مستقیم چشمی (هفته ۴ تا ۸) در نوزادان، یک نقطه مهم در مسیر رشد این مهارت خواهد بود. در واقع کودکان در ابتدا قادر خواهند بود که جهت نگاه دیگران را تشخیص دهند، سپس در چند ماه اول پس از تولد توجه خود را نسبت به محرک‌های مربوطه در محیط نشان داده و از شروع توجه مشترک توسط دیگران پیروی کنند.

با پایان سال اول، کودک به این توانایی می‌رسد که توجه دیگران را به سمت اشیاء و رویدادها جلب کرده و بدین ترتیب می‌تواند آغاز کننده توجه مشترک با دیگران باشد.

سایر نکات مهم :

۳ ماهگی: به صدا یا خنده‌های والدین پاسخ می‌دهند، لبخند می‌زنند و یا صداسازی می‌کنند.
۶-۸ ماهگی: نگاه والدین را دنبال می‌کنند.
۹ ماهگی: متوجه ژست‌های والدین می‌شوند و نگاه اجتماعی دارند.
۱۰-۱۲ ماهگی: اشاره را دنبال می‌کنند و سپس به والدین نگاه می‌کنند. در این مرحله همچنین می‌توانند از والدین تقلید کنند.
۱۲-۱۴ ماهگی: اشاره کردن را آغاز می‌کنند.
۱۵-۱۶ ماهگی: با صداسازی، اشاره و یا نگاه کردن به شی مورد علاقه خود توجه والدین را جلب می‌کنند.

بدین ترتیب توجه اشتراکی به طور معمول از دو ماهگی آغاز و تا حدود هجده ماهگی به تثبیت کامل می‌رسد.

البته ذکر این نکته ضروریست که در کودکانی که دچار اختلالاتی مانند کم‌توانی ذهنی یا اتیسم هستند موارد ذکر شده با تاخیر بیشتری ایجاد می‌شوند و یا حتی ممکن است تا سنین بالاتر دیده نشوند. به طور مثال کودک اتیسم تمایلی به برقراری ارتباط با دیگران ندارد، در بازی‌ها شرکت نمی‌کند و در مورد توجه مشترک مشکلاتی دارد. طبیعتا هرچه این اختلالات سریع‌تر تشخیص داده شوند احتمال پیشرفت کمتری خواهند داشت، که این مساله اهمیت توجه و احتیاط والدین را نمایان می‎کند.

چرا توجه اشتراکی مهم است؟

توجه مشترک یکی از راه‌های اصلی کودکان برای یادگیری زبان و درک و بیان کلمات، از طریق شنیدن صحبت‌های دیگران و مخصوصا والدین در مورد اشیا می‌باشد. در واقع زمانی که کودک به همراه دیگران به یک شی یا حادثه توجه می‌کند و آن فرد شروع به صحبت در مورد شی یا اتفاق مورد نظر می‌کند، به کودک در تطابق کلمه با آن پدیده کمک می‌کند. زمانی که این مساله بارها و بارها تکرار ‌شود تاثیر شگرفی در یادگیری زبان توسط کودک خواهد داشت.

مساله دیگری که این مهارت موجب بهبود آن می‌شود، رشد تعاملات و کنش‌های اجتماعی کودک است. در واقع کودک از این طریق می‌تواند نظرات خود را با دیگران به اشتراک بگذارد و این اشتراک نظرات، او را برای انجام تعاملات سطح بالاتر در سنین بالاتر و در محیط مدرسه، کار، اجتماع و … آماده می‌کند.

سایر مهارت‌ها :

تغییر جهت نگاه بین اشیا و بزرگسالان (فهمیدن تفاوت‌ها)
رشد مهارت تقلید از دیگران
بهبود دستورپذیری و پیروی از دستورالعملهای دیگران
استفاده از حرکات و صداها در حین بازی و هماهنگی این موارد
رشد مهارت چرخش به عقب و جلو (برای ایجاد توجه مشترک)
افزایش تعاملات کودک
شناسایی نیات دیگران و هدایت اهداف آن‌ها به مسیر مورد نظر توسط کودک
رشد اجتماعی و عاطفی کودک و شرکت در تعاملات اجتماعی

در صورت عدم رشد این مهارت :

کودک بیش از حد به اشیای مورد علاقه‌اش توجه نشان ‌می‌دهد اما به اشخاص واکنش خاصی نشان نمی‌دهد. تصور کنید شما شی مورد علاقه کودک را به او نشان می‌دهید اما او صرفا به آن شی نگاه می‌کند و به درخواست‌های شما واکنشی نشان نمی‌دهد. این کودک در زمینه توجه مشترک دچار مشکلاتی است!
همچین در نبود این مهارت رشد زبان و البته تعاملات کودک دچار مشکل می‌شود و در این صورت کودک ممکن است دچار مشکلات عدیده ای ‌شود. مثلا وقتی نام کودک صدا زده می‌شود، او به خوبی توانایی پاسخ‌گویی ندارد و یا در مواقع مورد نیاز (مثلا زمانی که شی مورد علاقه اش در دسترس نباشد) از والدین درخواست نمی‌کند!

به هر صورت رشد توجه مشترک یکی از مهمترین ملزومات پایه‌ریزی رشد زبان و تعاملات اجتماعی کودک می‌باشد و توجه به آن برای بهبود وضعیت کودک در آینده بسیار ضروری است.

در مطالب بعدی به بررسی نکات بیشتری در زمینه روش‌های ایجاد و بهبود و البته کاربردهای توجه مشترک در کودکان خواهیم پرداخت…

 

بهار بحرینیان _کمال بنام

رشد پیش زبانی کودک

کودکان به طور معمول در سال اول تولد اولین کلمات خود را بیان می‌کنند که این مساله میتواند از شیرین ترین اتفاقات برای هر والدینی باشد. اما آیا والدین از مسیری که فرزندشان تا زمان بیان اولین کلمات و بعد از آن طی می‌کند،آگاهی دارند؟ مسیری که پایه رشد زبان و مهارت های مرتبط با آن است و اهمیت بسیاری دارد. از دیدگاه آسیب شناسان گفتار و زبان،این روند به ۲ بخش پیش هدفمندی (۰ تا ۸ ماه) و پیش زبانی (۹ تا ۱۸ ماه) تقسیم می‌شود.
مطلب پیش رو به بررسی هر دو بخش و تحولات مرتبط با آن می پردازد.

بررسی بخش پیش هدفمندی و اتفاقاتی که در این دوره رخ می‌دهد:

تولد تا ۲ماهگی

کودکان از روز اول تولد قدرت شنیدن دارند. آنها به تدریج یاد می‌گیرند،صداها را به مرجع شان ربط دهند. صورت و چهره ی مراقب یا والد خود را در همان هفته های اول پس از تولد تشخیص می‌دهند و چهره ی آنها را به سایرین ترجیح می‌دهند. هم چنین نگاه های کوتاه با مراقب یا والد خود رد و بدل می‌کنند که پایه تماس چشمی آینده آنها می‌باشد. بیشتر اعمال کودکان در این دوره به شکل رفلکسی یا غیر ارادی می‌باشند،مانند رفلکس مکیدن،چنگ زدن (اگر انگشت خود را در دست کودک بگذارید، دست او بسته می‌شود) و سایر رفلکس ها و اعمال بازتابی که در ماه های ابتدایی تولد دیده می‌شوند و به نوعی نقش حفاظتی برای کودک دارند.

بیشتر صداسازی های کودکان در این سن شامل گریه،صداهای نباتی مانند باد گلو،عطسه و سرفه و یا سایر صداهایی که منعکس کننده شرایط او هستند می‌باشند. همچنین اعمال شبه تقلیدی نیز در کودک دیده می‌شود، به گونه ای که در ماه های اول این طور به نظر می‌رسد که او تلاش می‌کند از حالت های چهره ای والدین خود موقع بازی با او تقلید کند.

۲تا۳ماهگی

در این سن صدا سازی های کودک شروع به تغییر می‌کند.صداهایی شبیه “ک” و “گ” بیشتر شنیده می‌شود که از آن با نام cooing یا “بغ بغو” یاد می‌شود. این صداهابه خصوص در شرایطی که کودک احساس خوشایندی دارد، مثل وقتی که  گرسنه و یا خواب آلود نباشد شنیده می‌شوند.

اعمال شبه تقلیدی همچنان در کودک دیده شده و او کم کم شروع به بازی با دست و پای خود می‌کند. رفتار هایی که معطوف به کودک و بدن او هستند و البته ژان پیاژه روان شناس مشهور سوئیسی، آن ها را واکنشهای چرخشی اولیه ‌نامید.

۴تا۶ماهگی

این دوره همزمان است با تغییراتی که در صداسازی های کودک رخ می‌دهد. میزان گریه های او نیز کاهش می‌یابد. بازی های آوایی مانند غان و غون یا babbling که همراه با هجاهای ساده “با”،”دا” و”پا” هستند،دیده می‌شود.کودک همچنین شروع به تغییر ریتم،فرکانس و بلندی صداهای تولیدی اش می‌کند. لازم به ذکر است، صداهایی که در این دوره دیده می‌شوند بیشتر شامل همخوان های (صامت) قدامی هستند یعنی صداهایی که بیشتر در جلوی دهان مانند لب ها تولید می‌شوند.

در این دوره صداهای خلفی (صداهایی که در عقب دهان تولید می‌شوند) که قبلا تولید می‌شدند، نیز کاهش می‌یابند. از دیگر مشاهدات این دوره می‌توان به کنجکاوی بیشتر او نسبت به اشیا یا اسباب بازیهای اطرافش اشاره کرد. او آن هارا به هم میزند، به دهان می‌برد یا پرتاب می‌کند. این شکل از بازیهایی که کودک انجام می‌دهد بازی تخریبی یا تمرینی نامیده می‌شود‌.

به علاوه در این دوره اعمال شبه تقلیدی کم کم جای خود را به تقلید واقعی می‌دهند و کودک می‌تواند حرکات چهره ای والدین هنگام بازی با او یا سایر حرکات را بلافاصله و واضح تر از گذشته تقلید کند.

۷تا۹ماهگی

در این دوره والدین زنجیره های طولانی و تکراری هجاهای ساده (Reduplicated babbling) را از کودک می‌شنوند. تنوع صداهای تولیدی کودک نیز افزایش می‌یابد. از حدود ۸ ماهگی رفتار های هدفمند نیز دیده می‌شود و او شروع به درک روابط علت و معلولی، هدف_وسیله می‌کند. مثلا کم کم یاد می‌گیرد برای رسیدن به اسباب بازی مورد علاقه اش (هدف) از مادر کمک بگیرد (وسیله) یا هر وقت گریه کند (علت) اسباب بازی یا خوراکی را که می‌خواهد به دست می آورد (معلول)

موارد دیگری چون پایداری شی (object permanence) (دانستن اینکه اگر شی ای مقابل او نباشد به معنای نیستی و نابودی آن نیست) نیز از حدود ۸ ماهگی به بعد در کودک پدیدار می‌شود.همچنین تقلید فوری در این سن در رفتارهای کودک دیده می‌شود.

 

۹تا۱۲ماهگی

این مرحله شروع دوره پیش زبانی است که می‌د‌انیم پایه ای برای رشد زبان و مهارت های مزتبط با آن است. رفتارهای هدفمندی که از حدود ۸ ماهگی در کودک ظهور کردند در این دوره تشدید می‌شوند و با بسامد بیشتری نسیت به گذشته دیده می‌شوند. از جمله رفتارهای هدفمند دیگری که در این دوره مشاهده می‌شود می‌توان به ژستچر ها یا حرکات هدفمند انگشتان و دست ها برای برقراری ارتباط در سن ۹ ماهگی اشاره کرد.

از انواع ژستچرهایی که پدیدار می‌شوند می‌توان ژستچر نشان دادن (showing)، دادن (giving) و اشاره کردن (pointing) را نام برد. کودک اسباب بازی را به شما نشان میدهد(showing) آن را به شما می‌دهد (giving) و یا به اسباب بازی مورد علاقه اش اشاره میکند(pointing). البته اشاره به این نکته ضروری ست که ژستچرهای ذکر شده همگی در سن ۹ ماهگی دیده نمی‌شوند؛ بلکه همزمان با رشد کودک می‌توان آن ها را در این بازه ی سنی مشاهده کرد. مثلا ژستچر اشاره کردن (pointing) در اواخر این دوره و در ۱۲ ماهگی دیده می‌شود.

از دیگر تغییراتی که در این دوره دیده می‌شود افزایش مدت زمان تماس  چشمی (eye contact) کودک است. نوبت گیری در بازی نیز در این دوره بیشتر شده و کودک از آنها لذت می‌برد. مانند دالی موشه.
البته ذکراین نکته لازم است که رشد نوبت گیری (turn-taking) از ماه های اول تولد مشاهده می‌شود، برای مثال همزمان که والدین صداسازی ها و حتی گریه های کودک خود را تفسیر می‌کنند کودک سکوت می‌کند و با سکوت والدین او فعالیت خود (گریه یا صدا سازی) را ادامه می‌دهد.

ازجمله مهارت های مهم دیگری که در این بازه شروع به رشد می‌کند توجه مشترک (joint attention) می‌باشد. در واقع هنگامی که والد و کودک علاقه ی خود را روی یک شی یا کار با هم به اشتراک می‌گذارند. برای مثال کودک به هواپیما یا توپ نگاه می‌کند، سپس به والد یا مراقب خود نگاه می‌کند و توجه او را به آن توپ یا هواپیما جلب می‌کند. البته در این مثال شروع کننده ی فرآیند توجه مشترک کودک بود، والدین نیز می‌توانند شروع کننده باشند، مثلا والد به توپ یا هواپیما اشاره کند، سپس کودک به آن نگاه می‌کند و در اغلب موارد والد شروع می‌کند به صحبت درباره ی آن اسباب بازی یا گفتن نام آن.
کودک می‌تواند علاوه بر نگاه، از ژستچر یا حتی صدا سازی برای جلب توجه والد خود به شی مورد نظرش استفاده کند.

تقلید در کودک در طی این مرحله پیشرفت زیادی کرده است و تقلید فوری که در ماه های پیش مشاهده می‌شد کم کم همراه با تقلید معوق انجام می‌شود. به طوریکه کودک بدون اینکه چهره ی والدین خود یا کارهای آنها را ببیند، حرکات چهره ای و سایر رفتارهایی که قبلا در والدین خود دیده بود تقلید می‌کند. صداسازی های کودک نیز تغییرات زیادی می‌کند .او حالا صداهای مختلف را در زنجیره های طولانی با هم ترکیب می‌کند (Non Reduplicated babbling) و آنها را بخصوص در حین بازی و یا هنگامی که اصطلاحا در شرایط راحت است (گرسنه یا خواب آلود نیست) بیان می‌کند. به علاوه کودک زنجیره ای از صداهای غیر واضح اما با الگوی شبیه آهنگ گفتار بزرگسالان تولید می‌کند که به آن گفتار نا مفهوم یا جارگون jargon گفته می‌شود که تفاوت آن با غان و غون در وضوح و آهنگی است که تولید می‌شود.

او می‌تواند کلمه ی “نه” و اسم خود را درک کند و در حدود ۹ ماهگی به نام خود واکنش نشان دهد. در انتهای این دوره شاهد ظهور اولین کلمات و کلمات خود ساخته ی کودک نیز هستیم. کلماتی که برای کودک یا والد او معنادار هستند اما برپایه ی کلمات واقعی و حقیقی بزرگسالان نیستند که به آنها شکل باثبات آوایی یاPCF  (Phonetically Consistent Forms) می‌گویند.

۱۲تا۱۸ماهگی

همان گونه که قبلا گفته شد، این دوره پایان مرحله ی پیش زبانی ست. در انتهای دوره ی قبل (حدود ۱۲ ماهگی، ابتدای این دوره) شاهد بروز اولین کلمات واقعی کودک در کنار کلمات خودساخته ی وی بوده ایم.

کلمات ابتدایی کودک بیشتر شامل اسامی (مامان،بابا،نی نی،به به برای غذا،هاپو،پیشی،بای بای،سلام،نه،جوجو و….) و یا فعل ساده ای مثل ” بده ” می‌باشد. او بین ۵ تا ۲۰ واژه را در ۱۲ ماهگی درک می‌کند. به این معنی که می‌تواند آن واژه را نشان دهد (اسامی) یا عمل مربوط به واژه را انجام دهد (افعال) که این تعداد در ۱۸ ماهگی به ۵۰ تا ۱۵۰ کلمه افزایش می‌باید. همچنین نام اعضای بدن خود را می‌داند و بیان می‌کند. در حدود ۱۸ ماهگی نیز  کودک می‌تواند حدود ۵۰ کلمه که بیشتر شامل اسامی و چندین فعل رایج هستند را بیان کند. با افزایش تعداد واژگان کودک، از صداسازی های قبلی اش مانند گفتار نا مفهوم (jargon) و  همچنین کلمات خود ساخته (PCF) نیز کاسته می‌شود. والدین در این دوره شاهد تکرار سخنان خود توسط کودکشان نیز می‌باشند که آن را پژواک گویی یا Ecolalia می‌گویند. او می‌تواند دستورات تک قسمتی مثل “بشین،بدو،بیا،بده و…” را نیز انجام دهد.

کودک می‌تواند کلمات را همراه با ژستچر ها نیز به کار ببرد و البته تغییراتی در نوع ژستچرهای کودک در این دوره نیز مشاهده می‌شود. او حالا می‌تواند بای بای کند و یا انگشت خود را به نشانه ی سکوت روی لب هایش بگذارد. این گونه ژستچر ها،بازنمایی کننده (representational) نامیده می‌شوند.

کودک عملکرد اشیا را نیز یاد می‌گیرد و دیگر به جای به دهان بردن شانه با راهنمایی والدین آن را به موهایش می‌زند. هنگام بازی با اسباب بازی ها به جای پرتاب کردن یا به دهان بردن آنها بر حسب عملکرد اسباب بازی با آن بازی می‌کند. مثلا ماشین را می‌راند، تلفن را دم گوش نگه می‌دارد یا حتی قاشق را در قابلمه می‌گذارد. به این نوع بازی ها در سیر رشد،بازی عملکردی می‌گویند. البته ممکن است نوع دیگری از بازی ها در انتهای این دوره نیز ظاهر شود به نام بازی های وانمودی.
بازی هایی که کودک در آن اصطلاحا وانمود می‌کند کاری انجام می‌دهد. مثلا وانمود می‌کند با تلفن صحبت می‌کند، وانمود می‌کند مادر عروسکش است و وانمود می‌کند غذا درست می‌کند.

پس از دوره ی پیش زبانی  (از ۱۸ ماهگی به بعد) والدین شاهد بروز اولین عبارات و ترکیبات دو کلمه ای کودک (غالبا ترکیب اسم با اسم) هستند.

 

فاطمه قوتی_مبینا همتی

 

رشد حرکتی از ۰ تا ۵ سالگی

یکی از دغدغه های اساسی هر والدینی درباره کودکشان این است که مراحل رشد حرکتی فرزندشان چگونه است، در چه سنی به مهارت های مختلف دست پیدا می‌کند، چه زمانی کودکشان می‌نشیند، غلت میزند، می‌ایستد و یا راه می‌رود و … .

آگاهی از رشد حرکتی در سنین ابتدایی به والدین کمک می‌کند تا از هرگونه تاخیر احتمالی در روند رشد کودکشان مطلع شوند و اقدامات لازم را انجام دهند. همچنین به آنها کمک می‌کند که بتوانند انتظارات خود را متناسب با سن کودک تعدیل کنند.


⇓نگاهی مختصر به مراحل رشد حرکتی از تولد تا ۵ سالگی⇓رشد حرکتی کودکتولد تا ۳ ماهگی

  • بارزترین ویژگی حرکتی در این سن این است که کودک می‌تواند هنگامی که در وضعیت دمر و روی شکم قرار گرفته است به بازوها فشار آورده و سرش را به آرامی و حدود ۴۵ درجه بالا بیاورد. همچنین او می‌تواند سرش رابه سمت صداهای محیطی بچرخاند.
  • در این بازه زمانی کودکان قادر خواهند بود مشت خود را باز و بسته کرده و دستان خود را به دهان نزدیک کنند. همچنین آنها زمانی که هیجان زده هستند، می‌توانند بازوها و پاها را به صورت مداوم حرکت دهند.

 ۴ تا ۶ ماهگی

  • در حدود ۴ ماهگی کودکان می‌توانند در وضعیتی که رو به شکم قرار دارند، با تکیه بر دستان، سر و سینه  را از سطح زمین جدا کنند. همچنین یک اتفاق مهم حرکتی در این بازه سنی، غلتیدن است. کودکان می توانند از حالت دمر به پشت غلت بزنند. در این بازه زمانی، هنگامی که کودکان در وضعیت رو به شکم (دمر) قرار بگیرند، می‌توانند با حرکت آرنج خود به سطح زمین فشار بیاورند. در این دوره ممکن است کودک بتواند برخی از حالت ها و حرکات چهره ای را تقلید کند.
  • در این بازه سنی، گردن گیری کامل می‌شود و کودک می تواند بدون حمایت دیگران گردن بگیرد.

چهار تا شش ماهگی


۷ تا ۱۲ ماهگی

  • در حدود ۶ الی ۸ ماهگی، مهارت نشستن بدون نیاز به حمایت والدین در کودکان ایجاد می‌شود. همچنین آنها می‌توانند از حالت پشت به حالت دمر غلت بزنند. در این بازه سنی، کودکان یک حرکت ابتدایی برای چهار دست و پا رفتن را بدست می‌آورند: آنها می‌توانند با کمک بازوان تا حدی بدن خود را در وضعیت رو به شکم (دمر) به حرکت در بیاورند (خزیدن).
  • در حدود ۹ ماهگی کودک می‌تواند بدون حمایت و به راحتی، چهاردست و پا برود. در ۱۰ ماهگی کودک قادر خواهد بود با کمک والدین یا با استفاده از یک وسیله به عنوان تکیه گاه (برای مثال میز) روی پاهایش بایستد. مهارت ایستادن به تدریج تکامل می‌یابد تا اینکه حدودا در سن ۱۲ ماهگی می‌توانند به تنهایی بایستند، و با کمک گرفتن از وسایل خانه در حد چند قدم نیز راه بروند. در ابتدا نیاز به حمایت والدین دارند ولی به تدریج این حمایت حذف می شود.
  • همچنین یکی از مهارت های حرکتی مهم که در بازه ۱۰تا ۱۲ماهگی ایجاد می شود، این است که کودکان می توانند به طور مشخص از انگشت اشاره و انگشت شست برای نگه داشتن وسایل مختلف استفاده کنند. در همین بازه سنی کودکان می توانند به صورت تقلیدی دست ها را به همدیگر نزدیک کنند و کف بزنند.

ایستادن با کمک (ده تا دوازده ماهگی)


۱۳ تا ۱۸ ماهگی

  • در این بازه سنی، کودکان قادر خواهند بود برروی سطوح شیب دار مثل پله، به صورت چهار دست و پا حرکت کنند. در راه رفتن نیز به تدریج از حمایت های خارجی کاسته شده و می توانند در حدود ۱۸ ماهگی به تنهایی راه بروند و کمتر به زمین بخورند.
    کودکان در این مرحله می توانند خم شوند و اشیای روی زمین را با دست بردارند و دوباره بایستند. همچنین در این مرحله این مهارت را دارند که دو شی مختلف (مثلا دو مکعب) را روی هم قرار دهند.

سیزده تا هجده ماهگی


 ۱۹ تا ۲۴ ماهگی

  • در این مرحله، مهارت های حرکتی گفته شده به تدریج کامل تر و بهتر می‌شود. همچنین به تدریج می‌توانند با کمک نرده از پله ها و سطوح شیب دار بالا بروند. و نیز در این دوره کودکان می توانند به صورت مساوی از هر دو دست در هنگام بازی با دیگران استفاده کنند.

۲تا ۳ سالگی

  • کودکان می توانند توپ را با پا شوت بزنند و با دست پرتاب کنند و دوباره آن را بگیرند. البته هنوز نمیتوانند با دقت این کارها را انجام دهند. در این سن کودک پریدن با هر دو پا را یاد می گیرد. همچنین در این دوره مهارت حرکتی لازم برای استفاده از مسواک و شانه را دارا می باشند. در آغاز سه سالگی، یک کودک می تواند دایره را به عنوان اولین شکل هندسی رسم کند که این مورد جزء مهارت های حرکتی ظریف طبقه بندی می شود.

۳ تا ۴ سالگی

  • کودک در سه سالگی می‌تواند به راحتی و در حالی که هردو پایش را به صورت متناوب روی پله به سمت بالا حرکت می دهد، از پله ها بالا برود (الگوی متناوب حرکت پاها). او همچنین پریدن رو به جلو را انجام می دهد و نیز می تواند تا چند ثانیه روی یک پایش بایستد(نهایتا پنج ثانیه). در این سن یک کودک با روند رشد طبیعی قادرخواهد بود سوار سه چرخه شود و به آرامی رکاب بزند.
  • در ادامه روند رشد مهارت های حرکتی ظریف مانند کشیدن اشکال هندسی، یک کودک چهار ساله می تواند به تنهایی یک مربع رسم کند. همچنین کودک قادر خواهد بود درپوش ظروف (مانند بطری نوشابه) را باز و بسته کند.
  • طبیعتا انداختن، گرفتن و لگد زدن به توپ نیز در این بازه سنی دیده می شود اما این مهارت به صورت ماهرانه تری نسبت به سن دو تا سه سالگی انجام می شود.

رشد حرکتی


۴تا ۵ سالگی

  • در ادامه تکامل حرکتی، کودک می تواند روی یک پایش برای مدت طولاتی تری بایستد (بالای ۹ ثانیه) و به تدریج قادر خواهد بود در همان وضعیت برای چند ثانیه راه برود(لی لی کردن). همچنین می تواند سوار یک دوچرخه شود و با کمک دیگران رکاب بزند. در این بازه سنی کودک میتواند روی زمین پشتک بزند و یا به دور خودش بچرخد (swing) .
  • کودک از اشکال هندسی علاوه بر دایره و مربع، مثلث را نیز کپی می کند. با کسب مهارت تقلید کردن اشکال هندسی، کودک می تواند یک آدمک را با سر، تنه، بازوها و پاها رسم کند. همچنین مهارت حرکتی لازم جهت استفاده از قاشق، چنگال و تا حدودی چاقو را کسب می کند.
  • در این بخش تلاش شده که مهمترین و کاربردی ترین نکات در مورد رشد حرکتی یک کودک تا سن ۵ سالگی مطرح شود. همان گونه که قبلا گفته شد، آگاهی از روند رشد حرکتی کودک می تواند به والدین کمک کند ضمن تعدیل سازی انتظارات خودشان از کودک، در صورت وجود تاخیر حرکتی هرچه زودتر به متخصص مربوطه مراجعه کنند تا پروسه ارزیابی و شاید مداخله زودهنگام آغاز شود.

در صورت وجود مشکل چه کنیم؟

معمولا نقایص رشدی حرکتی به دلیل آسیب به سیستم اعصاب مرکزی و محیطی اتفاق می افتد. بنابراین در صورت مشاهده هرگونه تاخیر در اکتساب مهارت های حرکتی در کودک، مراجعه به متخصص مغز و اعصاب کودکان می تواند کمک کننده باشد. یک متخصص مغز و اعصاب، پس از معاینه و در صورت صلاح دید، می تواند جهت مداخلات توانبخشی کودک را به مراکز کاردرمانی ارجاع دهد. معمولا کاردرمانگر با ارایه تمرینات حرکتی، باعث تسهیل روند رشد حرکتی کودک می شود.

 

 

 

محمدحسین حمداللهی