نوشته‌ها

…در ادامه مباحث قبلی، به بررسی دو مرحله بعدی از رشد شناختی پیاژه می‌پردازیم.

مرحله عملیات عینی

حال باید ببینیم که کودک بعد از سن ۷ سال چه مهارت‌هایی را در رشد طبیعی کسب خواهد کرد و چه مراحلی از تئوری رشدی پیاژه را پشت سر می‌گذارد.

  • سومین مرحله از مراحل رشد شناختی پیاژه مرحله عملیات عینی (concrete operational) است.

این دوره زمانی از حدود ۷ سالگی شروع می‌شود و تقریبا تا سن ۱۱ سالگی ادامه دارد و با رشد تفکر منطقی مشخص می‌شود. کودکان دراین مرحله از رشد، بسیار پیچیده‌تر و منطقی‌تر تفکر می‌کنند.

در طی این مرحله کودک توانایی گسترش و اعمال قوانین منطقی و مشخص در مورد اشیا مثل قد، وزن و حجم را کسب می‌کند (اما نه مفاهیم انتزاعی!) . این مرحله یکی از نقاط عطف مهم در رشد شناختی کودک است و طی آن کودک خودمحوری کمتری از خود نشان می‌دهد. همچنین در نگهداری ذهنی مهارت کامل‌تری به دست آورده است.

این دوره بعنوان یک انتقال ارزشمند بین مراحل اولیه رشد و مرحله پیشرو محسوب می‌شود؛ در واقع کودک یاد می‌گیرد چگونه تفکر انتزاعی داشته باشد.

کودکان در این سن نسبت به چیزهای عینی و خاص منطقی‌تر فکر می‌کنند، اما هنوز با ایده‌های انتزاعی کشمکش و جدال دارند.

پایداری شی

درک منطق:

پیاژه تشخیص داد که کودک در مرحله عملیات عینی نسبت به استفاده از منطق استقرایی (inductive) نسبتا خوب عمل می‌کند. منطق یا استدلال استقرایی شامل حرکت از یک تجربه خاص به سمت یک اصل کلی است.

مثالی از منطق استقرایی: مثلا هربار که گربه‌ای اطرافتان باشد، دچار خارش چشم و آبریزش بینی و ورم گلو شوید. بنابرای ممکن است از این تجربه استدلال کنید که به گربه‌ها آلرژی دارید.

{در اینجا باید تصویر مربوطه درج شود}

از طرف دیگر، کودکان در این سن در استفاده از منطق قیاسی (deductive)  که شامل استفاده از یک اصل کلی برای تعیین نتیجه یک رویداد خاص است، مشکل دارند.

به عنوان مثال کودک ممکن است یاد بگیرد که A=B و B=C، اما هنوز در درک اینکه در این شرایط A=C است، ممکن است دچار مشکل شود!

درک برگشت‌ پذیری:

یکی از مهم‌ترین تحولات در این مرحله، درک برگشت ‌پذیری یا همان آگاهی نسبت به اینکه اقدامات برگشت پذیر هستند، می‌باشد. البته این شرایط فقط در موقعیت‌های عینی بروز پیدا می‌کند.

با استفاده از این مساله می‌توان روابط بین دسته‌های ذهنی را معکوس کرد. مثلا تصور کنید که کودک می‌تواند تشخیص دهد که سگ او نژاد لابرادور است، لابرادور یک سگ است و اینکه سگ حیوان است!

کاهش خودمحوری:

علی‌رغم آن که که کودکان در مراحل اولیه خودمحور هستند، در مرحله عملیات عینی بیشتر جامعه محور خواهند شد. به عبارت دیگر می‌توانند درک کنند که دیگران نیز افکار، دیدگاه‌ها و چشم اندازهای خاص خود را دارند. اما آن‌ها هنوز نمی‌توانند دقیقا حدس بزنند که دیگران چگونه و چطور تجربه کسب می‌کنند!

به طور مثال، همانند تمرین ۳ کوه پیاژه که در مطالب قبلی به آن اشاره شده است.

حالا کودک در این سن، می‌تواند چگونگی دید ناظر مستقر در مقابل خودش را توصیف کند. به عبارت دیگر، نه تنها قادر به شروع تفکر در مورد دیدگاه دیگران و تجربیات جهان می‌باشد، بلکه هنگام تصمیم گیری یا حل مشکلات هم شروع به استفاده از این نوع اطلاعات می‌کند.

 

سایر خصوصیات کلیدی:

یکی دیگر از پیشرفت‌های اساسی در این مرحله، درک این مساله است که وقتی شکل و ظاهر چیزی تغییر می‌کند هنوز همان شی است، مفهومی که بعنوان نگهداری شی شناخته می‌شود.

در واقع در این دوره، آن‌ها درک می‌کنند که اگر یک شکلات را به قطعات کوچکتری خرد کنیم، هنوز هم همان شکلات است، مثل زمانی که یک قطعه کامل بود! این همان نقطه مقابل تفکر کودکان با سن پایینتر است که غالبا معتقدند ریختن مقدار مساوی از مایع در دو فنجان به این معنی است که مقدار بیشتری وجود دارد!

در پایان لازم به ذکر است که این مرحله از رشد شناختی، به عنوان یک انتقال مهم بین مراحل پیش عملیاتی و مراحل عملیاتی انتزاعی در نظر گرفته می‌شود.

نتیجه گیری کلی:

پیاژه بر این باور بود که تفکر کودکان در خلال دوره پیش عملیاتی با تفکر کودکان بزرگتر و بزرگسالان بسیار متفاوت است.

مشخصه‌های تفکر پیش عملیاتی شامل خودمحوری، جاندارپنداری، دگرپیروی، نبود طبقه بندی و عدم نگهداری ذهنی می‌باشد. کودکان زمانی خودمحور هستند که در هنگام سخن گفتن، به موضوعات تنها از دریچه نگاه خودشان توجه ‌کنند!

  • جاندارپنداری نیز از خودمحوری آنان نشات می‌گیرد.

کودکان در سنین پایین، قوانین را فقط از یک منظر و به عنوان قواعد بی چون و چرا تلقی می‌کنند و درک نمی‌کنند که قوانین بر مبنای توافق دو یا چند نفر و در تلاش برای هماهنگ کردن اهداف مختلف شکل می‌گیرند.

کودکانی که در سطح عملیات عینی هستند، قادرند به دو جنبه از مشکل بطور همزمان توجه کنند. آن‌ها در تعاملات اجتماعی، نه تنها به آنچه خود می‌گویند بلکه به دیدگاه‌های شنونده هم توجه می‌کنند. همچنین در آزمایش نگهداری ذهنی، نه فقط تغییرات بسیار واضح و برجسته، بلکه تغییرات جزئی را نیز مورد توجه قرار می‌دهند.

مرحله چهارم: عملیات صوری یا انتزاعی

چهارمین و آخرین مرحله از تئوری رشد شناختی پیاژه مرحله عملیات صوری یا انتزاعی (formal operational) است. این مرحله، تقریبا از ۱۲ سالگی شروع می‌شود و تا بزرگسالی ادامه دارد.

در این مرحله از رشد، تفکر بسیار پیچیده‌تر و پیشرفته‌تر می‌شود. کودکان می‌توانند در مورد مفاهیم انتزاعی و نظری فکر کنند و از منطق استفاده کنند تا راه حل‌های خلاقانه‌ای برای حل مشکلات پدید آورند.

مهارت‌هایی مانند تفکر منطقی، استدلال قیاسی و برنامه‌ریزی سیستماتیک نیز در این مرحله پدیدار می‌شوند. در این سطح، تفکر به بالاترین درجه تعادل می‌رسد؛ یعنی علاوه بر موارد دیگر، عملیات مختلف ذهنی به نحو تنگاتنگی با یکدیگر ارتباط درونی دارند.

پیاژه عملیات صوری را به چند روش مختلف مورد آزمون قرار داد:

  • «مفهوم سازی فیزیکال (جسمی) »
  • «انتزاع فکر»
رشد شناختی

حل مسئله

 

 مفهوم تعادل سازی:

یک تمرین معمول در این زمینه به این صورت است که کودکان در سنین مختلف، وزنه‌هایی را که در حالت تعلیق هستند به تعادل در بیاورند. آن‌ها باید درک کنند که هم سنگینی وزنه‌ها و هم فاصله از مرکز نقش دارد. کودکان خردسال در حدود سن سه تاپنج سال، بدلیل عدم درک مفهوم تعادل نمی‌توانند این تمرین را به خوبی تکمیل کنند.

کودکان هفت ساله می‌دانند که می‌توانند با تنظیم وزنه‌ها بر روی هر انتها، تعادل را برقرار کنند اما نمی‌توانند درک کنند که محل قرار دادن وزنه‌ها نیز مهم است!

همچنین کودکان ده ساله موقعیت و اندازه وزنه‌ها را درک می‌کنند، اما برای رسیدن به پاسخ صحیح مجبورند از آزمون و خطا استفاده کنند. آن‌ها می‌توانند از منطق استفاده کنند تا فرضیه‌ای را در مورد محل قرار‌گیری وزنه‌ها برای تعادل مقیاس و تکمیل تمرین استفاده کنند.

انتزاع ایده‌ها:

در آزمایش دیگری در این مرحله، پیاژه از کودکان خواست تا تصور کنند اگر چشم سومی داشتند، آن را کجا قرار می‌دادند. بچه‌های خردسال غالبا چشم سوم فرضی را در وسط پیشانی قرار می‌دادند ولی کودکان بزرگتر قادر به ارائه ایده‌های خلاقانه‌تری در مورد مکان قرار دادن این چشم فرضی و روش‌های استفاده از آن بودند. بعنوان مثال، چشم در وسط دست برای دیدن گوشه و اطراف یا یک چشم در پشت سر، برای دیدن آنچه پشت سر اتفاق می‌افتد. ایده‌های خلاق، بیانگر استفاده از تفکر انتزاعی و فرضی است که هر دو شاخص‌های مهمی در تفکر عملیات صوری می‌باشند.

منطق قیاسی:

پیاژه معتقد بود که این استدلال در طول مرحله عملیات صوری ضروری است. منطق قیاسی، نیازمند استفاده از یک اصل کلی برای تعیین یک نتیجه خاص است. علم و ریاضیات اغلب نیازمند این نوع تفکر در موقعیت‌ها و مفاهیم فرضی می‌باشند.

تفکر انتزاعی:

در حالی که کودکان در مراحل اولیه تمایل دارند تفکری بسیار عینی و مشخص داشته باشند، توانایی تفکر در مورد مفاهیم انتزاعی در طول مرحله عملیات صوری پدیدار می‌شود.

در واقع کودک به جای اینکه تنها به تجربیات قبلی تکیه کند، نتایج و پیامدهای احتمالی اعمال را در نظر می‌گیرد. این نوع تفکر در برنامه ریزی بلند مدت اهمیت فراوانی دارد.

حل مسئله:

در مراحل اولیه، استفاده از آزمون و خطا برای حل مشکلات توسط کودک معمول است، ولی در طول مرحله عملیات صوری، توانایی حل سیستماتیک یک مشکل به روش منطقی و علمی پدیدار می‌شود. کودکان در این مرحله از رشد شناختی معمولا قادر به برنامه ریزی سریع یک رویداد سازمان یافته برای حل یک مشکل هستند.

استدلال فرضی_استقرایی:

پیاژه معتقد بود آنچه که او از آن بعنوان استدلال فرضی – استقرایی یاد می‌کند، در این مرحله از رشد فکری ضروری است. در این مرحله، نوجوانان قدرت تفکر در مورد ایده‌های انتزاعی و فرضی را پیدا می‌کنند.

آن‌ها غالبا در مورد موقعیت‌ها و سوالات «چه-اگر» می‌اندیشند و می‌توانند در مورد چندین راه حل یا نتیجه احتمالی به فکر فرو بروند. در حالی که در مرحله قبلی (عملیات عینی) تفکرات بسیار انحصاری داشتند، ولی در مرحله عملیات صوری در تفکر خود بصورت فزاینده‌ای انتزاعی‌تر می‌شوند.

انتقاد به تئوری پیاژه:

  • پیاژه استعدادهای کودکان را کمتر از میزان واقعی برآورد می‌کرد.

ممکن است کودک از توانایی‌های مورد نیاز برخوردار باشد ولی به علت نداشتن مهارت در انجام تکلیف ناتوان باشد. او نه فقط توانایی کودکان پیش دبستانی بلکه توانایی کودکان دبستانی را نیز کمتر از آنچه بود برآورد می‌کرد.

برخلاف نظر پیاژه، ۴۰ تا ۶۰ درصد بزرگسالان بطور کامل قادر به تفکر برحسب عملیات صوری نیستند و دستیابی به تفکر منطقی تا حدود زیادی حاصل یادگیری تجارب زمینه‌ای در هر یک از مراحل پیاژه می‌باشد.

               مرحله

 

         سن               اطلاعات کلیدی
      حسی حرکتی     ۰ – ۲ سالگی  

درک جهان از طریق لمس کردن، چنگ زدن، نگاه کردن و گوش کردن و پایداری شی رشد می‌یابد.

 

        پیش عملیاتی      ۲ – ۷ سالگی  

کودکان زبان و تفکر را پرورش می‌دهند و شروع به بازی نمادین (تظاهرکردن) ، ترسیم تصاویر و صحبت درمورد اتفاقات گذشته می‌کنند.

 

       عملیات عینی      ۷ – ۱۱ سالگی  

کودکان قوانین منطقی (فیزیکی) درباره اشیا مانند وزن، قد و حجم را یاد می‌گیرند.

همچنین حفاظت را یاد می‌گیرند. این عقیده که آب یا یک شی مانند مدل ساخته شده با خاک رس، حتی وقتی تغییر ظاهر می‌دهند، یکسان می‌ماند.

 

   عملیات صوری     ۱۱ سال به بالا  

کودکان برای درک مفاهیم انتزاعی، حل مشکلات و … قوانین منطقی را فرا می‌گیرند. آن‌ها می‌توانند به مسائل فرضی، آینده و جهان بینی بپردازند.

 

 

مباحثی که مورد بررسی قرار گرفتند، شرح مختصری از دیدگاه‌ها و نظریات ژان پیاژه در باب تحول شناختی و در قالب نظریه‌ای به نام تئوری رشد شناختی پیاژه می‌باشند. امید است مورد توجه واقع شود.

 

میترا تاجیک

تئوری ذهن

تئوری ذهن یک مهارت مهم شناختی-اجتماعی است که نه تنها به تفکر در مورد حالات ذهنی، اهداف، احساسات و دانش شخصی اشاره دارد، بلکه به توانایی درک اینکه افکار، عقاید و حالات روحی دیگران چگونه است و ممکن است با افکار ما متفاوت باشند نیز اطلاق می‌شود.

مثالی برای درک بهتر این مساله:

پسر کوچک ۳ ساله‌ای دارم که هر وقت همسرم از سرکارش با من تماس می‌گیرد، دوست دارد که او هم با پدرش صحبت کند. یک روز که همسرم از او پرسید: «داری چکار می‌کنی؟»  او گفت: «دارم با این بازی می‌کنم.» او هنوز خیلی کوچک‌تر از آن است که متوجه شود پدرش نمی‌تواند وسیله‌ای را که دارد با آن بازی می‌کند ببیند. او فکر می‌کرد همانگونه که خودش به اسباب بازی‌اش نگاه می‌کند، پدرش هم آن را می‌بیند!

نظریات

 

نظریه تئوری

این تئوری، نظریه‌ای است که در گذشته غالب بوده است. این نظریه بیان می‌کند که درک ما از ذهن مبتنی بر نظریه روان شناختی عامیانه می‌باشد که شامل چارچوبی از مفاهیم است که تقریبا مطابق خواسته‌های زندگی روزمره است.

همچنین ادعا می‌کند که افراد، یک نظریه روان شناختی ساده برای استنباط حالات ذهنی دیگران همانند اعتقادات، افکار، خواسته‌ها یا احساسات خود دارند. از این اطلاعات، برای درک هدف شخص دیگر یا پیش‌بینی رفتارهای آینده استفاده می‌شود.

نظریه شبیه سازی

در سال‌های اخیر، افزایش توجهات به این مساله موجب پیدایش معادل‌های دیگری از جمله تئوری شبیه سازی برای ذهن‌خوانی شده است.

در این مورد برخلاف نظریه تئوری، ما از نظریه روان شناختی عامیانه برای درک افکار و احساسات دیگران استفاده نمی‌کنیم، بلکه خودمان را به جای آن‌ها قرار داده و ذهنشان را پیش‌بینی می‌کنیم.

ارزیابی

روانشناسان غالبا با انجام تست باورهای کاذب (false-believe test)، رشد تئوری ذهن را ارزیابی می‌کنند.

در واقع این تست نشان می‌دهد که ممکن است اعتقادات و بازنمایی فرد نسبت به وقایع اطرافش، با واقعیت در تضاد باشد.

یکی از متداول‌ترین تست‌ها، تست آن-سالی (Sally-Anne) است.

 

برای شروع:

  • دو عروسک به نام‌های آن و سالی (Sally-Anne) به کودک نشان می‌دهیم. (عکس ۳)
  • به کودک می‌گوییم: ببین اینجارو، سالی یه سبد رنگی داره و آن هم برای خودش یه جعبه خوشگل داره. (عکس ۴)
  • بعدش سالی از اتاق می‌ره بیرون. انقدر دور میره تا دیگه نتونه سبدشو ببینه. (عکس ۵)
  • وقتی سالی رفت، آن توپ رو از تو سبد سالی برمی‌داره و میذاره توی جعبه خودش (عکس ۶)
  • بعدش سالی برمی‌گرده تو اتاق

برای اینکه متوجه شویم کودک داستان را متوجه شده است یا نه، سوالات (اولیه) ذیل را می‌پرسیم:

  • سالی کدومشونه؟
  • آن کدومه؟
  • حالا توپ کجاست؟
  • توپ اولِ اول کجا بود؟
یک سوال اساسی:

بر اساس تئوری ذهن از کودک می‌پرسیم: «سالی تو جعبه دنبال توپش می‌گرده یا توی سبد؟»

اگر کودک متوجه شود که سالی در سبد خودش به دنبال توپ می‌گردد و نه در جعبه، آن وقت می‌گوییم کودک دیدگاه سالی را درک کرده و دارای تئوری ذهن می‌باشد. اما اگر بگوید سالی در جعبه آن به دنبال توپ خواهد گشت، در این صورت می‌توان در نظر گرفت که او تئوری ذهن ندارد.

در این حالت، به نظر می‌رسد که کودک دیدگاه سالی را درک نکرده باشد (اینکه سالی ندیده است که آن توپ را برداشته و درون جعبه قرار داده است) .

نتایج زیر از یک مطالعه مکرر در سال ۱۹۸۵ توسط سایمون بارون-کوهن، آلن لسلی و اوتا فریت استناد شده است که این تست از کودکان مبتلا به اتیسم، سندرم داون، و به طور معمول کودکان در حال رشد گرفته شده است.

همه‌ کودکان سوالات اولیه را به طور صحیح پاسخ دادند.

اما سوال تئوری ذهن چطور؟

  • فقط ۴ نفر از ۲۰ کودک مبتلا به اتیسم این سوال را به درستی پاسخ داده‌اند.
  • از بین کودکان مبتلا به سندرم داون ۱۲ نفر از ۱۴ نفر پاسخ صحیح را ارائه داده‌اند
  • و از بین کودکان در حال رشد تنها ۲۳ نفر از ۲۷ نفر توانستند به این سوال پاسخ صحیح بدهند.

نتایج حاصل از مطالعات مشابه نشان می‌دهد که کودکان مبتلا به اتیسم مکررا تئوری ذهن را نادرست جواب می‌دهند. ممکن است مشکلات ارتباطاتی و مهارت‌های اجتماعی این کودکان در نتیجه عملکرد نادرست تئوری ذهنشان باشد.

انواع تئوری بازنمایی ذهن

 

تئوری ذهن عاطفی:

در مورد احساسات دیگران

 تئوری ذهن شناختی: 

در مورد حالات ذهنی، اعتقادات، افکار و اهداف دیگران

باورهای کاذب مرحله اول:

این اعتقاد که می‌توان باورهای کاذبی در رابطه با وقایع جهان اطراف داشت (من فکر می‌کنم که او فکر می‌کند...)

باورهای کاذب مرحله دوم:

این اعتقاد که می‌توان باورهای کاذبی در رابطه با اعتقاد شخص دیگری داشت (او فکر می‌کند که دیگری فکر می‌کند…)

رشد تئوری ذهن

مهم ترین پیشرفت در شناخت اجتماعی در اوایل کودکی، رشد تئوری ذهن است.

در یک متاآنالیز، محققان دریافتند که:

  • کودکان زیر ۳ سال معمولا به سوالات باورهای کاذب پاسخ غلط می‌دهند.
  • کودکان ۳٫۵ سال به طور تقریبی به ۵۰% سوالات به درستی پاسخ می‌دهند.
  • و کودکان ۴ ساله تقریبا به تمام سوالات پاسخ صحیح می‌دهند.
با این حال رشد این مهارت‌ها تا ۸ سالگی ادامه دارد.

محققان بر این باورند که عوامل مختلفی در رشد تئوری ذهن تاثیر دارند:

  • جنسیت
  • تعداد خواهر و برادر
  • تعاملات اجتماعی
  • بازی‌ها و وانمود کردن
  • داستان‌ها
  • روابط با والدین و همسالان

در ادامه با جدول رشدی تئوری ذهن با شما خواهیم بود.

 

ساناز ارزنلی

اهمیت تقلید

پس از بررسی رشد تقلید موضوع اهمیت تقلید در روند رشد کودک و بررسی آن بسیار حائز اهمیت است.

ممکن است بعضی از رفتارهای تقلیدی کودک مانند این که تلاش می‌کند مثل بزرگسالان با کفش های پاشنه بلند راه برود، برای دیگران دستمایه خنده و طنز باشد، اما به هرحال تقلید برای کودکان اهمیت بسیاری دارد و یک تلاش جدی برای یادگیری است.

ادامه مطلب …

رشد پیش زبانی کودک

کودکان به طور معمول در سال اول تولد اولین کلمات خود را بیان می‌کنند که این مساله میتواند از شیرین ترین اتفاقات برای هر والدینی باشد. اما آیا والدین از مسیری که فرزندشان تا زمان بیان اولین کلمات و بعد از آن طی می‌کند،آگاهی دارند؟ مسیری که پایه رشد زبان و مهارت های مرتبط با آن است و اهمیت بسیاری دارد. از دیدگاه آسیب شناسان گفتار و زبان،این روند به ۲ بخش پیش هدفمندی (۰ تا ۸ ماه) و پیش زبانی (۹ تا ۱۸ ماه) تقسیم می‌شود.
مطلب پیش رو به بررسی هر دو بخش و تحولات مرتبط با آن می پردازد.

بررسی بخش پیش هدفمندی و اتفاقاتی که در این دوره رخ می‌دهد:

تولد تا ۲ماهگی

کودکان از روز اول تولد قدرت شنیدن دارند. آنها به تدریج یاد می‌گیرند،صداها را به مرجع شان ربط دهند. صورت و چهره ی مراقب یا والد خود را در همان هفته های اول پس از تولد تشخیص می‌دهند و چهره ی آنها را به سایرین ترجیح می‌دهند. هم چنین نگاه های کوتاه با مراقب یا والد خود رد و بدل می‌کنند که پایه تماس چشمی آینده آنها می‌باشد. بیشتر اعمال کودکان در این دوره به شکل رفلکسی یا غیر ارادی می‌باشند،مانند رفلکس مکیدن،چنگ زدن (اگر انگشت خود را در دست کودک بگذارید، دست او بسته می‌شود) و سایر رفلکس ها و اعمال بازتابی که در ماه های ابتدایی تولد دیده می‌شوند و به نوعی نقش حفاظتی برای کودک دارند.

بیشتر صداسازی های کودکان در این سن شامل گریه،صداهای نباتی مانند باد گلو،عطسه و سرفه و یا سایر صداهایی که منعکس کننده شرایط او هستند می‌باشند. همچنین اعمال شبه تقلیدی نیز در کودک دیده می‌شود، به گونه ای که در ماه های اول این طور به نظر می‌رسد که او تلاش می‌کند از حالت های چهره ای والدین خود موقع بازی با او تقلید کند.

۲تا۳ماهگی

در این سن صدا سازی های کودک شروع به تغییر می‌کند.صداهایی شبیه “ک” و “گ” بیشتر شنیده می‌شود که از آن با نام cooing یا “بغ بغو” یاد می‌شود. این صداهابه خصوص در شرایطی که کودک احساس خوشایندی دارد، مثل وقتی که  گرسنه و یا خواب آلود نباشد شنیده می‌شوند.

اعمال شبه تقلیدی همچنان در کودک دیده شده و او کم کم شروع به بازی با دست و پای خود می‌کند. رفتار هایی که معطوف به کودک و بدن او هستند و البته ژان پیاژه روان شناس مشهور سوئیسی، آن ها را واکنشهای چرخشی اولیه ‌نامید.

۴تا۶ماهگی

این دوره همزمان است با تغییراتی که در صداسازی های کودک رخ می‌دهد. میزان گریه های او نیز کاهش می‌یابد. بازی های آوایی مانند غان و غون یا babbling که همراه با هجاهای ساده “با”،”دا” و”پا” هستند،دیده می‌شود.کودک همچنین شروع به تغییر ریتم،فرکانس و بلندی صداهای تولیدی اش می‌کند. لازم به ذکر است، صداهایی که در این دوره دیده می‌شوند بیشتر شامل همخوان های (صامت) قدامی هستند یعنی صداهایی که بیشتر در جلوی دهان مانند لب ها تولید می‌شوند.

در این دوره صداهای خلفی (صداهایی که در عقب دهان تولید می‌شوند) که قبلا تولید می‌شدند، نیز کاهش می‌یابند. از دیگر مشاهدات این دوره می‌توان به کنجکاوی بیشتر او نسبت به اشیا یا اسباب بازیهای اطرافش اشاره کرد. او آن هارا به هم میزند، به دهان می‌برد یا پرتاب می‌کند. این شکل از بازیهایی که کودک انجام می‌دهد بازی تخریبی یا تمرینی نامیده می‌شود‌.

به علاوه در این دوره اعمال شبه تقلیدی کم کم جای خود را به تقلید واقعی می‌دهند و کودک می‌تواند حرکات چهره ای والدین هنگام بازی با او یا سایر حرکات را بلافاصله و واضح تر از گذشته تقلید کند.

۷تا۹ماهگی

در این دوره والدین زنجیره های طولانی و تکراری هجاهای ساده (Reduplicated babbling) را از کودک می‌شنوند. تنوع صداهای تولیدی کودک نیز افزایش می‌یابد. از حدود ۸ ماهگی رفتار های هدفمند نیز دیده می‌شود و او شروع به درک روابط علت و معلولی، هدف_وسیله می‌کند. مثلا کم کم یاد می‌گیرد برای رسیدن به اسباب بازی مورد علاقه اش (هدف) از مادر کمک بگیرد (وسیله) یا هر وقت گریه کند (علت) اسباب بازی یا خوراکی را که می‌خواهد به دست می آورد (معلول)

موارد دیگری چون پایداری شی (object permanence) (دانستن اینکه اگر شی ای مقابل او نباشد به معنای نیستی و نابودی آن نیست) نیز از حدود ۸ ماهگی به بعد در کودک پدیدار می‌شود.همچنین تقلید فوری در این سن در رفتارهای کودک دیده می‌شود.

 

۹تا۱۲ماهگی

این مرحله شروع دوره پیش زبانی است که می‌د‌انیم پایه ای برای رشد زبان و مهارت های مزتبط با آن است. رفتارهای هدفمندی که از حدود ۸ ماهگی در کودک ظهور کردند در این دوره تشدید می‌شوند و با بسامد بیشتری نسیت به گذشته دیده می‌شوند. از جمله رفتارهای هدفمند دیگری که در این دوره مشاهده می‌شود می‌توان به ژستچر ها یا حرکات هدفمند انگشتان و دست ها برای برقراری ارتباط در سن ۹ ماهگی اشاره کرد.

از انواع ژستچرهایی که پدیدار می‌شوند می‌توان ژستچر نشان دادن (showing)، دادن (giving) و اشاره کردن (pointing) را نام برد. کودک اسباب بازی را به شما نشان میدهد(showing) آن را به شما می‌دهد (giving) و یا به اسباب بازی مورد علاقه اش اشاره میکند(pointing). البته اشاره به این نکته ضروری ست که ژستچرهای ذکر شده همگی در سن ۹ ماهگی دیده نمی‌شوند؛ بلکه همزمان با رشد کودک می‌توان آن ها را در این بازه ی سنی مشاهده کرد. مثلا ژستچر اشاره کردن (pointing) در اواخر این دوره و در ۱۲ ماهگی دیده می‌شود.

از دیگر تغییراتی که در این دوره دیده می‌شود افزایش مدت زمان تماس  چشمی (eye contact) کودک است. نوبت گیری در بازی نیز در این دوره بیشتر شده و کودک از آنها لذت می‌برد. مانند دالی موشه.
البته ذکراین نکته لازم است که رشد نوبت گیری (turn-taking) از ماه های اول تولد مشاهده می‌شود، برای مثال همزمان که والدین صداسازی ها و حتی گریه های کودک خود را تفسیر می‌کنند کودک سکوت می‌کند و با سکوت والدین او فعالیت خود (گریه یا صدا سازی) را ادامه می‌دهد.

ازجمله مهارت های مهم دیگری که در این بازه شروع به رشد می‌کند توجه مشترک (joint attention) می‌باشد. در واقع هنگامی که والد و کودک علاقه ی خود را روی یک شی یا کار با هم به اشتراک می‌گذارند. برای مثال کودک به هواپیما یا توپ نگاه می‌کند، سپس به والد یا مراقب خود نگاه می‌کند و توجه او را به آن توپ یا هواپیما جلب می‌کند. البته در این مثال شروع کننده ی فرآیند توجه مشترک کودک بود، والدین نیز می‌توانند شروع کننده باشند، مثلا والد به توپ یا هواپیما اشاره کند، سپس کودک به آن نگاه می‌کند و در اغلب موارد والد شروع می‌کند به صحبت درباره ی آن اسباب بازی یا گفتن نام آن.
کودک می‌تواند علاوه بر نگاه، از ژستچر یا حتی صدا سازی برای جلب توجه والد خود به شی مورد نظرش استفاده کند.

تقلید در کودک در طی این مرحله پیشرفت زیادی کرده است و تقلید فوری که در ماه های پیش مشاهده می‌شد کم کم همراه با تقلید معوق انجام می‌شود. به طوریکه کودک بدون اینکه چهره ی والدین خود یا کارهای آنها را ببیند، حرکات چهره ای و سایر رفتارهایی که قبلا در والدین خود دیده بود تقلید می‌کند. صداسازی های کودک نیز تغییرات زیادی می‌کند .او حالا صداهای مختلف را در زنجیره های طولانی با هم ترکیب می‌کند (Non Reduplicated babbling) و آنها را بخصوص در حین بازی و یا هنگامی که اصطلاحا در شرایط راحت است (گرسنه یا خواب آلود نیست) بیان می‌کند. به علاوه کودک زنجیره ای از صداهای غیر واضح اما با الگوی شبیه آهنگ گفتار بزرگسالان تولید می‌کند که به آن گفتار نا مفهوم یا جارگون jargon گفته می‌شود که تفاوت آن با غان و غون در وضوح و آهنگی است که تولید می‌شود.

او می‌تواند کلمه ی “نه” و اسم خود را درک کند و در حدود ۹ ماهگی به نام خود واکنش نشان دهد. در انتهای این دوره شاهد ظهور اولین کلمات و کلمات خود ساخته ی کودک نیز هستیم. کلماتی که برای کودک یا والد او معنادار هستند اما برپایه ی کلمات واقعی و حقیقی بزرگسالان نیستند که به آنها شکل باثبات آوایی یاPCF  (Phonetically Consistent Forms) می‌گویند.

۱۲تا۱۸ماهگی

همان گونه که قبلا گفته شد، این دوره پایان مرحله ی پیش زبانی ست. در انتهای دوره ی قبل (حدود ۱۲ ماهگی، ابتدای این دوره) شاهد بروز اولین کلمات واقعی کودک در کنار کلمات خودساخته ی وی بوده ایم.

کلمات ابتدایی کودک بیشتر شامل اسامی (مامان،بابا،نی نی،به به برای غذا،هاپو،پیشی،بای بای،سلام،نه،جوجو و….) و یا فعل ساده ای مثل ” بده ” می‌باشد. او بین ۵ تا ۲۰ واژه را در ۱۲ ماهگی درک می‌کند. به این معنی که می‌تواند آن واژه را نشان دهد (اسامی) یا عمل مربوط به واژه را انجام دهد (افعال) که این تعداد در ۱۸ ماهگی به ۵۰ تا ۱۵۰ کلمه افزایش می‌باید. همچنین نام اعضای بدن خود را می‌داند و بیان می‌کند. در حدود ۱۸ ماهگی نیز  کودک می‌تواند حدود ۵۰ کلمه که بیشتر شامل اسامی و چندین فعل رایج هستند را بیان کند. با افزایش تعداد واژگان کودک، از صداسازی های قبلی اش مانند گفتار نا مفهوم (jargon) و  همچنین کلمات خود ساخته (PCF) نیز کاسته می‌شود. والدین در این دوره شاهد تکرار سخنان خود توسط کودکشان نیز می‌باشند که آن را پژواک گویی یا Ecolalia می‌گویند. او می‌تواند دستورات تک قسمتی مثل “بشین،بدو،بیا،بده و…” را نیز انجام دهد.

کودک می‌تواند کلمات را همراه با ژستچر ها نیز به کار ببرد و البته تغییراتی در نوع ژستچرهای کودک در این دوره نیز مشاهده می‌شود. او حالا می‌تواند بای بای کند و یا انگشت خود را به نشانه ی سکوت روی لب هایش بگذارد. این گونه ژستچر ها،بازنمایی کننده (representational) نامیده می‌شوند.

کودک عملکرد اشیا را نیز یاد می‌گیرد و دیگر به جای به دهان بردن شانه با راهنمایی والدین آن را به موهایش می‌زند. هنگام بازی با اسباب بازی ها به جای پرتاب کردن یا به دهان بردن آنها بر حسب عملکرد اسباب بازی با آن بازی می‌کند. مثلا ماشین را می‌راند، تلفن را دم گوش نگه می‌دارد یا حتی قاشق را در قابلمه می‌گذارد. به این نوع بازی ها در سیر رشد،بازی عملکردی می‌گویند. البته ممکن است نوع دیگری از بازی ها در انتهای این دوره نیز ظاهر شود به نام بازی های وانمودی.
بازی هایی که کودک در آن اصطلاحا وانمود می‌کند کاری انجام می‌دهد. مثلا وانمود می‌کند با تلفن صحبت می‌کند، وانمود می‌کند مادر عروسکش است و وانمود می‌کند غذا درست می‌کند.

پس از دوره ی پیش زبانی  (از ۱۸ ماهگی به بعد) والدین شاهد بروز اولین عبارات و ترکیبات دو کلمه ای کودک (غالبا ترکیب اسم با اسم) هستند.

 

فاطمه قوتی_مبینا همتی

رشد شناختی پیاژه

رشد شناختی پیاژه یکی از مهمترین نظریات علمی تاریخ است. مطلب پیش رو به شرح و بررسی کامل این نظریه پرداخته است.

ژان ویلیام فریتز پیاژه،  روانشناس، زیست شناس و فیلسوف سوئیسی(۱۹۳۶) نخستین شخصی بود که مطالعه‌ای منظم در زمینه رشد شناختی انجام داد. نظریه وی چگونگی ساختارِ مدلِ ذهنی کودکان را در مورد جهان توضیح می‌دهد. در دنیای روانشناسی، اهمیت پیاژه و نظریاتش بر کسی پوشیده نیست. او با این عقیده که هوش یک ویژگی ثابت است، مخالف بود و پیشرفت شناختی را روندی می‌دانست که به دلیل بلوغ بیولوژیک و تعامل با محیط اتفاق می‌افتد.

پیاژه نسبت به پاسخ های کودکان درمورد سوالاتی که نیاز به تفکر منطقی داشتند، تعجب بسیاری داشت. او معتقد بود که این پاسخ های نادرست، تفاوت های مهمی را بین تفکر بزرگسالان و کودکان نشان می‌دهد.

تلاش پیاژه بر این مساله نبود که میزان مهارت های کودکان در شمارش، حل مسئله و… را بعنوان روشی برای درجه بندی IQ بسنجد؛ بلکه آنچه او بیشتر به آن علاقمند بود، شیوه ظهور مفاهیم اساسی مانند: عدد-زمان-کمیت-عدالت و … بود.

طبق گفته پیاژه؛ کودکان با یک ساختار ذهنی بسیار پایه ای (که بطور ژنتیکی به ارث برده اند و سپس تکامل می‌یابد) متولد می‌شوند و براساس این ساختار یادگیری و دانش بعدی پایه ریزی می‌شود.

مراحل رشد شناختی پیاژه

  1. مرحله حسی حرکتی _ تولد تا ۲ سالگی
  2. مرحله پیش عملیاتی _ ۲ تا ۷ سالگی
  3. مرحله عملیات عینی _ ۷ تا ۱۱سالگی
  4. مرحله عملیات انتزاعی یا صوری _ ۱۱ سالگی به بعد

دو مرحله اول که با نام حسی ـ حرکتی و پیش عملیاتی شناخته شده اند، مختص محدوده سنی تولد تا ۷ سالگی هستند. هر مرحله شامل نقاط عطف (milestone) شناختی خاصی است که نشانگر رشد شناختی اوایل کودکی است.

مرحله حسی _ حرکتی

در طول مرحله حسی _ حرکتی (sensorimotor stage)، کودک از بدو تولد تا ۲ سالگی یاد می‌گیرد که چگونه با استفاده از حواس و حرکات بدنی خود، محیط اطرافش را درک کند.

در ابتدا کودک برای کشف محیط اطراف خود از حرکات اساسی بازتابی (رفلکسی) خود، مانند مکیدن و تکان دادن بازوها استفاده می‌کند. همچنین از حس بینایی، لمس، بویایی، چشایی، شنوایی استفاده می‌کند.

در شروع دوره حسی ـ حرکتی ممکن است کودکان و نوزادان آنچنان باهوش بنظر نرسند. اما در حقیقت آنها به مثابه دانشمندانی کوچک، به کمک اطلاعاتی که از تجربیاتشان به دست می‌آورند، یاد می‌گیرند که چگونه بین افراد، اشیا، بافت ها، دیدنی‌ها و … تمایز قائل شوند و اینکه چگونه موقعیت های مختلف باعث ایجاد تفاوت در آنها می‌شود.

  • پیاژه از مشاهده مستقیم و دقیق فرزندان خود نتیجه گرفت که فرایند تفکر در این مرحله طی ۶ مرحله فرعی ایجاد شده است.

۱.طرحواره های بازتابی

در همان اوایل زندگی کودک (تولد تا ۱ماهگی)، او محیط را فقط از طریق رفلکس ها؛ مانند مکیدن، خیره شدن، گرفتن انگشتی که ما آن را در کف دستش قرار می‌دهیم و… درک می‌کند. اما بنظر می‌رسد که هنوز چیزی در مورد محیط اطرافش نمی‌فهمد.

۲.واکنش های چرخشی اولیه

زمانی‌ که کودک بین یک تا چهار ماهگی باشد، می‌تواند احساسات جدیدی را در مورد بدن خود کشف کند و شروع به تکرار مواردی خواهد کرد که بنظر خوشایند می‌رسند. این مرحله «چرخشی» نامیده می‌شود زیرا کودک رفتارش را تکرار می‌کند مثل چرخیدن حول محور دایره.

به عنوان مثال کودکی که انگشت شست خود را نزدیک دهانش برده و شروع به مکیدن می‌کند، در اولین مرتبه این نوعی واکنش رفلکسی است و او قصدی برای مکیدن انگشتش ندارد. اما به دلیل علاقه به این کار، شروع به تکرار این عمل خواهد کرد.

۳.واکنش های چرخشی ثانویه

در سن چهار تا هشت ماهگی، کودک الگوی چرخشی جدیدی را شروع می‌کند. او به تدریج برون گراتر می‌شود و شروع به تقلید از خود می‌کند. و نیز به محیط اطرافش واکنش نشان می‌دهد و سپس آن عمل را تکرار می‌کند تا عکس العملی دریافت کند.

تصور کنید کودک برای بار اول اسباب بازی اش را به هوا پرتاب می‌کند و پدرش می‌خندد بنابراین او مجددا شروع به پرتاب کردن اسباب بازی می‌کند، به این امید که پدرش هربار به این کار بخندد!

۴.هماهنگی واکنش ها

حدودا بین هشت تا دوازده ماهگی کودک برای گرفتن یک واکنش و نشان دادن اینکه عملکرد اشیا را می‌داند، عمدا عملی را شروع خواهد کرد.

همان‌طور که در مورد کودک مثال قبل ذکر شد، او اسباب بازی اش را به هوا پرتاب می‌کرد و اولین بار نیازی به واکنش دیگران نداشت و به طور اتفاقی واکنشی را مشاهده می‌کرد. اما اکنون او درک می‌کند که برخی از اشیا کارکرد خاص خود را دارند.

مثلا اگر موش اسباب بازی اش را تکان دهد، سرو صدا تولید خواهد شد. بنابراین کودک در این مرحله شروع به انجام رفتار های هدفمند می‌کند. علاوه براین کودک در این مرحله پایداری شی و رابطه علت و معلولی را درک می‌کند.

۵.واکنش های چرخشی سوم

مختص سن دوازده تا هجده ماهگی است. در این مرحله واکنش های کودک خلاقانه تر می‌شود. کودکان تا قبل از این مرحله برای کاوش در محیط پیرامون، اشیا را از هم باز می‌کردند اما اکنون تلاش می‌کنند آن ها را کنار هم بگذارند.

در این مرحله کودک به بالاترین حد برون گرایی دست پیدا می‌کند. همچنین از روش های جدیدی برای رسیدن به اهداف آشنای خود استفاده می‌کند.

۶.بازنمایی ذهنی

در سن هجده ماهگی تا دو سالگی کودک از رویدادهای گذشته، تصویر ذهنی تشکیل می‌دهد و به جای آزمون و خطا، مسائل را بصورت نمادی حل می‌کند و راه حل های جدیدی پیدا می‌کند. کودک در این مرحله به تقلید معوق دست می‌یابد و می‌تواند بدون اینکه الگو را ببیند، آن را تکرار کند.

  • کودک در این مرحله در حال گذار به مرحله پیش عملیاتی است.

نگاهی اجمالی به اولین مرحله نظریه رشد شناختی پیاژه :

زیر مرحله نکات
طرحواره های بازتابی (۰-۱ماهگی) بازتاب مکیدن، گونه، بلعیدن و…
واکنش های چرخشی اولیه (۱-۴ماهگی) در رابطه با بدن خود عادتهای ساده حرکتی دارند
واکنش های چرخشی ثانویه (۴-۸ماهگی) مهارت چنگ زدن/ دستکاری کردن/ تکرار رویدادهای جالب
هماهنگی واکنش ها (۸-۱۲ماهگی) انجام عملیات هدفمند/ کنار زدن موانع/ آگاهی از موانع
واکنش های چرخشی سوم (۱۲-۱۸ماهگی) کاوش فعال/ کنجکاوی/ تقلید/ آزمون و خطا
آغاز تفکر (۱۸ تا ۲ سالگی) بازنمایی ذهنی/ ابداع وسایل جدید/ بازی نمادین/ تقلید معوق/ بقای شی بطور کامل

مرحله پیش ­­­­_عملیاتی

در مرحله پیش عملیاتی (preoperational stage)، کودک در سن ۲ تا ۷ سالگی به تدریج پایداری شی را پایه ریزی می‌کند و رشد شیوه های تفکر انتزاعی را ادامه می‌دهد.

این مرحله شامل رشد مهارت های زبانی و استفاده از کلمات و رفتارهایی برای نشان دادن اشیا یا رویدادهایی است که در گذشته تجربه کرده اند. رشد زبانی یکی از ویژگی های بارز این دوره است.

پیاژه خاطر نشان کرد که کودکان در این مرحله هنوز منطق مشخصی را درک نمی‌کنند؛ از لحاظ ذهنی نمی‌توانند اطلاعات را دستکاری کنند و قادر به درکِ نقطه نظرِ دیگران از دیدگاه آنها (خودمحوری) نیستند.

در مرحله پیش عملیاتی، کودکان در استفاده از نمادها بطور فزاینده ای مهارت کسب می‌کنند؛ و به همان میزان افزایش بازی و تظاهرات آن را نشان می‌دهند.

برای مثال کودک از یک شی به عنوان نماد شی دیگری استفاده می‌کند؛ مثلا از یک جارو به عنوان اسب استفاده می‌کند.(بازی نمادین)

نقش بازی کردن نیز اهمیت ویژه ای دارد. کودکان اغلب نقش های مادر، پدر، دکتر و… را بازی می‌کنند.

ویژگی های کلیدی مرحله پیش عملیاتی

 

درک مرکزگرایی

عبارت است از تمایل کودک به اختصاص تمرکزش فقط بر روی یک جنبه از یک موقعیت در یک زمان. و هنگامی که کودک بر روی چندین جنبه از یک وضعیت به طور همزمان تمرکز کند؛ توانایی تمرکز زدایی را بدست آورده است. در این مرحله کودکان در تفکر درمورد جنبه های مختلف هر موقعیتی در یک زمان دچار مشکل می‌شوند و علاوه بر بافت های غیراجتماعی در تمرکز زدایی موقعیت های اجتماعی نیز دچار مشکل می‌شوند.

درک خودمحوری

پیاژه برای مطالعه توانایی های ذهنی کودکان از تکنیک های خلاقانه و هوشمندانه ای استفاده کرد.

یکی از تکنیک های معروف او برای نشان دادن خودمحوری، استفاده از نمایشگر سه بعدی یک صحنه کوهستانی بود و از کودکان خواسته می‌شد که تصویری را که از زاویه دید خودشان می بینند، به او نشان دهند. کودکان با دشواری کمتری این فعالیت را انجام می‌دادند، ولی در مرحله بعد از کودکان خواسته می‌شد تصویری را که شخص دیگری هنگام نگاه کردن به کوه می‌بیند، به او نشان دهند.

  • تقریبا همه کودکان تصویری را که خودشان از همان سمت کوه را می‌دیدند، انتخاب می کردند.
  • به گفته پیاژه کودکان به دلیل این که قادر به درک دیدگاه دیگران نیستند، با این مشکل روبرو می‌شوند.

دیگر محققان هم آزمایشات مشابهی انجام دادند.

در یک مطالعه، به کودکان اتاق یک عروسک کوچک را نشان دادند. کودکان می‌توانستند ببینند که داخل خانه یک اسباب بازی در پشت یک مبل پنهان شده است، سپس کودکان را به یک اتاق بزرگ منتقل کردند که دقیقا مشابه همان خانه عروسکی کوچک بود.

کودکانی که سن کمتری داشتند نمی‌توانستند درک کنند که برای پیدا کردن اسباب بازی باید به پشت مبل نگاه کنند، درحالی که کودکان بزرگتر بلافاصله به جستجوی اسباب بازی می‌پرداختند.

  • روانشناسان رشدی، به توانایی درک دیدگاه ها، افکار، احساسات و حالات مختلف دیگر افراد، تئوری ذهن می گویند.

درک نگهداری ذهنی:

در یک آزمایش، مقادیر مساوی آب در دو ظرف یکسان ریخته می‌شود. سپس مایع موجود در یک ظرف را درون یک فنجان با شکل متفاوت مثلا فنجان بلند یا کوتاه می‌ریزیم. حال از کودک سوال می‌پرسیم که کدام ظرف مایع بیشتری دارد؟

کودکان تقریبا همیشه فنجانی را که از نظر ظاهر پرتر است انتخاب می‌کنند. پیاژه آزمایش‌های مشابهی در زمینه حفظ، تعداد، طول، جرم، حجم، وزن و مقدار انجام داد. او دریافت که تعداد کمی از کودکان قبل از ۵ سالگی درک درستی از نگهداری ذهنی نشان می‌دهند.

در پایان لازم به ذکر است:

همان طور که ممکن است متوجه شده باشید بیشتر تمرکز پیاژه در این مرحله از رشد بر روی آزمایش‌هایی بوده که او مستقیما نمی‌توانسته انجام دهد. بنابراین ارزیابی های او مورد تایید همه نمیباشد!

محققی به نام مارتین هیوز، استدلال كرد كه دلیل عدم موفقیت كودكان در كار سه كوه، صرفاً این است كه آنها توانایی درک و فهم آن را ندارند!

هیوز با استفاده از آزمایشی که شامل استفاده از عروسک ها بود، نشان داد که کودکان در سن ۴ سالگی می‌توانند موقعیت ها را از دیدگاه های مختلف درک کنند و این نشان می‌دهد که کودکان کمتر از نظریه پیاژه خودمحور هستند.

 

تا این قسمت دو مرحله اول از رشد شناختی پیاژه تا سن ۷ سالگی مورد بررسی قرار گرفته است+ ادامه مطلب ….

 

میترا تاجیک

رشد تقلید

تقلید یکی از مهمترین مسائل شناختی پیرامون کودکان است که همواره از دغدغه های اساسی هر والدینی به شمار می‌رود. مطلب پیش رو نگاهی تفضیلی به این مهارت بسیار مهم دارد.

نوزاد سه هفته ای با دیدن پدرش که زبان خود را بیرون آورده است همان عمل را تکرار می‌کند و زبان خود را بیرون می آورد. نوباوه (کودک ۲ تا ۵ سال) چهارده ماهه با دیدن نرمش برادرش همانند او دست خود را به سمت بالا کشش می دهد و کودک پنج ساله همانند مادرش، با اسباب بازی هایش آشپزی می کند.

موارد ذکر شده، مثال های مختلفی از کپی برداری رفتار توسط کودکان در سنین مختلف است. این مهارت در نظریه های علمی “تقلید” نامیده می‌شود.  این مساله همواره در نظریات علمی مرتبط با رشد کودک زیر ذره بین بحث و بررسی قرار گرفته است.

تقلید چیست ؟

کپی کردن یا اجرای یک فعل است که با درک یک عمل مشابه در حیوان یا انسان دیگر برانگیخته شده است. در تقلید باید حتما یک مدل که توجه و پاسخ تقلیدگر به سمت او منعطف است، وجود داشته باشد.

تقلید در نوروساینس

ما می توانیم حرکات، اعمال، رفتارها، ژست ها، حالات مختلف چهره، صداها(محیطی)، آواسازی ها و گفتار دیگران را تقلید کنیم. این موضوع که ما انسانها «سیستم تقلید» را بطور اختصاصی در مغز داریم، یک دانش قدیمی عصب شناختی است که از اکتشافات دانشمندی به نام کارل لیپمن می‌باشد. بخش مهم مطالعات لیپمن حول این موضوع بوده که تقلید از توانایی هایی است که در بیمارانی با آسیب در دو ناحیه لوب پریتال و فرونتال، دچار آسیب جدی شده است. بنابراین مکانیسم خاصی دراین دو ناحیه وجود دارد که در تقلید دخالت دارد.

در یافته های دیگر علم عصب شناختی کلاسیک «نورون های آینه ای» مورد بررسی قرار گرفته اند. مطالعه مغز انسان ها با fMRI ثابت کرده که نورون های آینه ای شبکه ای از نورون ها در قشر فرونتال تحتانی و قشر پریتال تحتانی هستند که در زمان تقلید فعال می شوند.

پژوهش اول:

محققان دانشگاه واشنگتون اولین شواهد از پروسه های مغزی را که هنگام تقلید در ذهن کودک رخ می‌دهد، پیدا کرده‌اند. یافته های این محققان الگوهای خاص فعال سازی را در مغز کودکان هنگام مشاهده ی فرد بالغی که  فعالیتی را با قسمت های مختلف بدنش انجام می‌دهد، نشان می دهد.

در گروهی از کودکان ۱۴ ماهه با مشاهده یک فرد بالغ که از دستش برای لمس یک اسباب بازی استفاده می‌کرد، ناحیه مربوط به حرکت دست در مغز کودکان فعال می‌شد. همچنین در گروه دیگری از کودکان با مشاهده فرد بالغی که اسباب بازی را تنها با پایش لمس می‌کرد، ناحیه مربوط به حرکت پا در مغز کودکان فعالیت بیشتری را نشان می‌داد.

کودکان بینندگان با دقت و با ذکاوتی هستند و در یادگیری از دیگران زبده هستند و وقتی افراد دیگر را مشاهده می کنند مغزشان فعال می شود. این مطالعه قدم اول در فهمیدن اینکه «چگونه کودکان از طریق تقلید یاد می گیرند» از طریق علم نوروساینس بوده است.

پژوهش دوم:

در طی این آزمایش از کلاه هایی استفاده شد که در آنها سنسورهایی تعبیه شده بود. این سنسورها فعالیت مغز را در مناطقی از قشر مغز که مربوط به حرکات دست و پا هستند، نشان می‌داد. نوزاد درحالی که روی پای والد خود نشسته بود آزمایشگری را مشاهده می‌کرد که یک اسباب بازی را که روی میز کوتاهی بین او و خودش قرار داشت، لمس می کرد. اسباب بازی یک برجستگی داشت و روی پایه ای محکم تعبیه شده بود. وقتی که آزمایشگر آن برجستگی را با دست یا پایش لمس می کرد، یک موسیقی پخش می شد و کاغذهای رنگی درون برجستگی می‌چرخیدند. آزمایشگر عمل را تکرار می‌کرد و بعد از هر ۴ فشار استراحت می‌کرد تا زمانی که کودک علاقه اش را از دست می‌داد.

یافته ها نشان می دهد وقتی کودکان دیگران را می‌بینند که فعالیتی را با قسمت خاصی از بدنشان انجام می دهند، مغزشان به طریق مشابهی فعال می‌شود. این نکته اثبات می‌کند که برای تقلید ارادی کودکان نیاز به یکسری یادگیری های پایه‌ای دارند، مثلا باید تفاوت بین دست و پا را بدانند!

برای تقلید کردن از فرد دیگر کودک ابتدا باید استدلال کند که آن فرد از کدام قسمت بدنش استفاده کرده است. سپس بخش مربوط به آن قسمت بدن در مغزش فعال ‌شود و بنابراین بفهمد که باید از کدام بخش بدن خود استفاده کند!

 

تقلید در نوزادان

نوزادان توانایی درک نتایج اعمال قبل از رخ دادن آنها را دارند، بنابراین براساس این توانایی آنها به گونه ای می‌توانند چیزی را که دیده اند کپی برداری کنند. اندرو ملتزوف روانشناس آمریکایی آزمایشی را برروی نوزادان ۱۴ ماهه ای که رفتار بزرگسالان را تقلید می کردند اجرا کرد. بر این اساس او به این نتیجه رسید که نوزادان قبل از تلاش برای تقلید یک رفتار، درکی از هدف موردنظر (رفتاری که میخواهند تقلید کنند) را دارند، حتی اگر در کپی برداری از آن شکست بخورند. براساس نتایج به دست آمده از آزمایش‌هایی که در میلمن سنتر دانشکده پزشکی دانشگاه میامی اجرا شد، می‌توان دریافت نوزادان قادر به تقلید حالت های چهره در چند روز اول زندگی هستند.

در حدود ۸ ماهگی کودکان قادر به تقلید از مراقب خود هنگام بازی هایی مثل دالی موشه هستند. همچنین می توانند ژست های آشنا مثل بای بای کردن و دست زدن را تقلید کنند.
در حدود ۱۸ ماهگی نوزادان شروع به تقلید بعضی از اعمال بزرگسالان مانند برداشتن گوشی تلفن اسباب بازی و گفتن سلام، جارو کردن با جاروی اسباب بازی و… می کنند.

 

تقلید در نوباوه گان ( ۲ تا ۵ سال)

در حدود ۳۰-۳۶ ماهگی، نوباوه گان شروع به تقلید از بزرگسالان بصورت تظاهر به آماده شدن برای کار و مدرسه می کنند!
آنها کلماتی که بزرگسالان در گفتار خود می گویند را تقلید می کنند. برای مثال کلمه کاسه را وقتی که بزرگسالی می گوید “آن کاسه را بده” تکرار می کنند. همچنین ممکن است شیوه‌ی ارتباطی اعضای خانواده را با استفاده از ژست ها و کلمات مشابه کپی کنند. برای مثال یک نوباوه وقتی ببیند پدرش از مادرش خداحافظی می‌کند، خواهد گفت بای بای مامان!

نوباوه گان دوست دارند از والدینشان تقلید و به آنها کمک کنند (مثلا دوست دارند ظرف شستن مادرشان را تقلید کنند و در عین حال ظرفها را بشورند).

روانشناس کارول اکرمن در زمینه تقلید نوباوه از نوباوه، تحقیقاتی انجام داده است. او دریافت که کودکان در سن ۲ سالگی خود را وارد بازی های تقلیدی می‌کنند تا با همدیگر ارتباط برقرار کنند.

سه الگوی رایج تقلیدی که اکرمن به آنها دست یافته است شامل:

  • دوسویه
  • به دنبال رهبر
  • هدایت-پیروی

 

  • بازی تقلیدی دوسویه

رایج ترین نوع بازی تقلیدی است که طی آن دو کودک به ترتیب و مکررا عملی را برای بازی انجام می دهند، مثلا توپ را به هوا پرتاب می کنند.

  • بازی تقلیدی به دنبال رهبر

همانطور که از اسمش پیداست شامل کودکی می شود که رفتارهای متفاوت کودک دیگری را به ترتیب تقلید می‌کند.

  • بازی تقلیدی هدایت-پیروی

همانند بازی تقلیدی به دنبال رهبر است با این تفاوت که حرکات این بازی به فضای بیشتری نیاز دارند. مانند حرکات لی لی کردن از نقطه ای به نقطه دیگر و مسابقه دادن در طول اتاق.

عملی که در نوباوه گان در سنین مختلف تقلید می‌شود، متفاوت است. در برخورد با یک موقعیت برابر، نوباوه گان ۲ ساله بیشتر به تقلید حرکتی می‌پردازند و نوباوه گان ۳ ساله به تقلید شفاهی تمایل بیشتری دارند.

انواع تقلید

 

خودکار (Automatic imitation)

وقتی یک محرک برای تقلید ارائه می‌شود، تقلید خودکار خیلی سریع انجام می‌شود. در واقع اگر همراه با فعلی که برای تقلید ارائه می‌شود دستوری هم جهت با آن صادر شود، سرعت تقلید افزایش می‌یابد.

برای مثال نوعی بازی طراحی شد که در آن به کودکان گفته می‌شد از دستورات بزرگسالان پیروی کنند. بزرگسالان ابتدا دستوری می‌دادند و سپس عملی را به عنوان الگوی تقلید ارائه می کردند، دسته ای از اعمال همسوی دستور بود و دسته ای متفاوت. برای مثال به کودک گفته می‌شد مشت کن و سپس همان عمل انجام می‌شد و یا می‌گفتند مشت کن و سپس به عنوان الگو، دستشان را باز می‌کردند. هنگامی که دستور با الگو همسو بود کودکان زودتر پاسخ می دادند.

به این عمل، تقلید خودکار می‌گویند.

اضافی(Over imitation)

تقلید اضافی تمایل شدید کودک برای کپی برداری از تمام رفتارهای الگوی فرد بزرگسال است. حتی مولفه هایی که برای انجام وظیفه لازم نیستند. در واقع این نوع تقلید نشان می‌دهد افراد از تقلید استفاده می‌کنند تا با دیگر افراد ارتباط برقرار کنند.

در آزمایشی برای اثبات نقش ارتباطی این نوع تقلید به افراد گفته شد اسباب بازی ای را از جعبه ای دربیاورند. در این آزمایش هم از افراد بزرگسال و هم از کودکان استفاده شد. برای آزمایش ابتدا نمایشی از عمل نشان داده می‌شد. در نمایش فردی را می‌دیدند که جعبه را باز می‌کند و اسباب بازی را بیرون می‌آورد اما نکته کلیدی این است که همراه این عمل یک فعل اضافه انجام می‌شد. در واقع ابتدا به بالای جعبه با انگشت ضربه زده می‌شد و سپس در آن را باز می‌کردند.

مشخص شد که هر دو گروه کودکان و افراد بالغ از هر سنی آن فعل را کپی برداری می‌کنند. آنها می‌دانستند برای باز کردن در جعبه نیازی به ضربه زدن نیست اما آن کار را تنها برای اینکه عملی اجتماعی بود انجام می‌دادند. آنها در صورتی که می‌دانستند شخصی تماشایشان می‌کند و یا افرادی بطور اجتماعی اینکار را با آنها انجام می‌دادند، عمل را بیشتر اجرا می‌کردند. البته در بزرگسالان این رفتار متفاوت است و تنها در بعضی بافت ها اجرا می‌شود اما کودکان در همه ی بافت ها بدون تمایز آن را انجام می‌دهند.

معوق(Deferred imitation)

پیاژه اصطلاح تقلید معوق را ابداع کرد و بیان کرد این تقلید در نتیجه افزایش توانایی کودکان برای شکل دادن نمونه های ذهنی رفتار اجرا شده توسط دیگران به‌ وجود می آید. درواقع این تقلید توانایی تولید دوباره رفتار یا سلسله رفتارهای قبلی است که نمونه ای از آنها درحال حاضر در محیط درحال اجرا نمی‌باشد.

با افزایش سن کودک توانایی اش برای تقلید معوق افزایش می‌یابد، به ویژه در دوسالگی. از دوسالگی کودکان قادر به تقلید سلسله رفتار، با تاخیری تا حداکثر ۳ ماه هستند. این توانایی به این معناست که آنها قادر هستند دانشی که از یک موقعیت محیطی یا یک شی بدست آورده اند را به موقعیت یا شی دیگری تعمیم دهند.

 

مرضیه اکبری

محمد حسین حمداللهی

رشد بینایی و تماس چشمی

اهمیت ارتباط اجتماعی و کنش و واکنش با دنیای اطراف بر هیچکس پوشیده نیست. شکل گیری ابزارها و شیوه های این ارتباط از همان سالهای اولیه زندگی پایه ریزی می‌شود. نقش والدین و محیط زندگی کودک در هرچه بهتر شکل گرفتن تماس چشمی و قوه بینایی اگر از خود کودک بیشتر نباشد، قطعا کمتر نیست.

یکی از کارآمدترین ابزارهای انسان برای ارتباط، تماس چشمی و استفاده از قدرت بینایی برای انجام این مهم است.

کودک تازه به دنیا آمده دید مبهمی نسبت به دنیای اطراف خودش دارد و در طول سال ها در معرض محرک‌های مختلف قرار گرفتن و البته رشد عصبی_حرکتی، به مرور تصویر واضح تری از دنیای اطراف خودش خواهد ساخت.

طبیعتا سال اول زندگی کودک حاوی مهمترین تغییرات در مسیر رشد و  تکامل بینایی کودک و ساخت تصویر روشنی از دنیای اطراف خودش است. این تصویر در تعامل کودک با دنیای اطراف خودش نقش حیاتی خواهد داشت. در نهایت تعامل کودک با دنیای اطراف با استفاده از تماس چشمی و تکامل بینایی به رشد و بالندگی کودک در سایر جنبه ها نیز کمک شایانی خواهد کرد.

رشد بینایی

۱ ماهگی

سیستم عصبی نوزاد تازه به دنیا آمده هنوز به طور کامل رشد نیافته است. حس شنوایی نوزاد در همان دوران جنینی و در رحم مادر تکامل می‌یابد اما حس بینایی اینگونه نیست. نوزاد تازه به دنیا آمده دید مبهمی نسبت به دنیای اطراف خودش دارد و تقریبا همه چیز را بصورت تار می­‌بیند.

نوزاد حتی در تشخیص رنگ ها نیز به همین صورت عمل می­‌کند و رنگها را به صورت سیاه و سفید می‌بیند. در ابتدا حساسیت مردمک چشم نوزاد نسبت به نور دریافتی نیز بسیار بالاست اما رفته رفته این حساسیت پایین آمده و نوزاد تحمل بیشتری در دریافت نور و رنگ از دنیای اطراف خودش نشان خواهد داد. به تدریج روند تکامل این حس به پیش می‌رود و نوزاد درک واضح تری نسبت به دنیای اطراف خودش پیدا می‌کند.

در هفته اول دید کودک به حدود ۳۰سانتی متر می‌رسد و این فاصله تقریبا با فاصله صورت مادر با نوزاد هنگام شیر دادن برابر است. سپس کودک می‌تواند به تدریج چهره ها را تشخیص دهد. البته هرچه این چهره ها بیشتر در معرض دید کودک قرار گیرند قاعدتا کودک بهتر آنها را به خاطر خواهد سپرد.

به طبع آن ابتدا کودک قادر به تشخیص چهره پدر و مادر و سایر نزدیکان خودش خواهد بود. این اتفاق تقریبا در پایان هفته دوم نوزادی رخ خواهد داد. در این زمان کودک به کسانی که در حوزه دید او قرار گیرند خیره خواهد شد.

در هفته سوم کودک به میزان بیشتری به محیط اطراف خود دقت خواهد کرد و به مدت بیشتری خیره خواهد ماند.

در پایان ماه اول میتوان انتظار داشت که کودک با مادرش تماس چشمی برقرار کند و دریچه های جدیدی از ارتباط با دنیای اطراف برقرار کند. البته بازه زمانی برقراری ارتباط چشمی حتی تا ۸ هفتگی هم ممکن است طول بکشد

 سایر توانایی های کودک در پایان ماه اول:

  1. برگشتن به سمت منبع نور
  2. دنبال کردن اشیا به صورت افقی
  3. تشخیص و تمرکز بر روی صورت افراد

۲تا ۳ ماهگی

در دوماه اول هماهنگی بینایی نوزاد چندان بالا نیست اما پس از دو ماه به تدریج میزان این هماهنگی بالاتر می‌رود. نوزاد در این زمان حساسیت و کنجکاوی بیشتری نسبت به محیط اطراف خود نشان خواهد داد.

به طبع توانایی نوزاد برای مواردی نظیر:

  1. افزایش تعادل بین دو چشم
  2. افزایش هماهنگی دو چشم برای ردیابی اشیا
  3. ارتباط چشمی با افراد بالاتر می­‌رود

در این بازه رفته رفته حرکات چشم کودک در عین حال که افزایش می‌یابد، منظم تر و هماهنگ تر هم می‌شود. کودک رفته رفته می‌تواند هر دو چشم خود را بر روی یک جسم ثابت نگه دارد و برای تمرکز بر روی اجسام بدون چرخش دادن سر خود تنها از حرکات چشمانش استفاده کند. در عین  حال حرکات افقی و نیز حلقوی اجسام را با چشمان خود دنبال می‌کند.

در پایان ۳ ماه کودک علاقه بیشتری به تماشای اجسام هندسی نظیر اجسام حلقوی نشان می‌دهد. در این سن کودک می‌تواند متوجه دست و پای خود شده و تدریجا هماهنگی میان حرکات چشم و بینایی نوزاد با حرکات دست و پا نیز بالاتر می‌رود. یکی از نتایجش می‌تواند تکان دادن دست ها و پاهایش با دیدن یک جسم خاص باشد.

کودک در ۲ ماهگی با استفاده از قدرت بینایی خود توانایی بیشتری برای تشخیص چهره ها و افراد نشان می‌دهد. از دیدن چهره ها و افراد آشنا لذت می‌برد و اولین لبخند را در واکنش به دنیای اطراف نشان می‌دهد. و به طبع آن اشتیاق بیشتری به تماس چشمی با دنیای اطراف نشان می‌دهد.

در نظر داشته باشید :

از آنجایی که در این بازه توجه نوزاد نسبت به محرک های سمعی_بصری افزایش یافته، می‌توان با استفاده از آویزان کردن این محرک ها از جمله عروسک های رنگی روی تخت نوزاد به تقویت بینایی نوزاد کمک کرد.

محدوده دید نوزاد در این سن حدود ۳۰سانتی متر و در یک حوزه ۱۸۰درجه ای میباشد.

رشد بینایی


۴تا۶ ماهگی

۶ماهگی نوزاد همزمان است با تغییرات و پیشرفت های شگرف در مراکز بینایی مغز کودک که به نوزاد کمک خواهد کرد که واضح تر ببیند و چشمان خود را سریع تر و دقیق تر حرکت داده و اجسام متحرک را با چشمان خود زیر نظر گرفته و دنبال کند.

از ابتدای این بازه سنی به تدریج دقت و عمق بینایی کودک افزایش یافته و میدان دید او نیز گسترده تر می‌شود، این مساله به نوزاد این امکان را می­‌دهد درک عمیق تری از محیط اطراف خود داشته باشد.

هماهنگی میان چشم و سایر اعضای بدن از جمله دست های کودک در این زمان تدریجا بیشتر می­‌شود. این مساله به کودک این امکان را می­‌دهد که اشیا را راحت تر مکان یابی کرده و آنها را در دست بگیرد.

در حیطه بازی نیز نوزاد با استفاده از این توانایی به تدریج راحت تر می­‌تواند دست و پای خود را تکان داده و با اسباب بازی ها بازی کند. همچنین نوزاد به تدریج می‌تواند چشم هایش را مستقل از سر تکان داده و اشیا را دنبال کند.

تصور کنید در این زمان اسباب بازی از دستان کودک بیفتد، نوزاد شما باید قادر به دنبال کردن آن با استفاده از چشمانش باشد. به تدریج دنبال کردن اشیای کوچکتر نیز به توانایی های کودک اضافه خواهد شد. همچنین از ۵ ماهگی کودک به دستان خودش علاقه نشان می­‌دهد و حرکات انگشتانش را در حین بازی زیر نظر خواهد گرفت.

از حدود ۴ ماهگی کودک به تدریج می­‌تواند رنگ ها را واضح تر ببیند و رنگ های تندتر را تشخیص دهد. حتی می‌توان اظهار داشت که رفته رفته از این لحاظ همانند بزرگسالان عمل کرده و البته قادر خواهد بود همه رنگ های موجود در رنگین کمان را تشخیص بدهد.

والدین گرامی:

مجموعه این توانایی ها به شما این امکان را می‌دهد که در این بازه سنی اولین معاینه چشمی و بینایی را روی کودک انجام دهید که این خود نقطه عطفی در روند رشد کودک می‌باشد.

یک آزمایش ساده برای درک توانایی های بینایی کودک در این زمان می‌­تواند قرار دادن جسم مورد علاقه کودک در طرفین او به گونه ای که نسبت به آن دید نداشته باشد و کودک باید با تکان دادن خود وضعیتش را نسبت به آن جسم تنظیم کند.

با قوی تر شدن ماهیچه های چشم نوزاد در این سن و ارسال پیام هایی از جانب مغز هماهنگی میان چشم های کودک افزایش یافته و به تدریج دید دو چشمی پیدا می‌کند. سپس کودک قادر خواهد بود مردمک چشمان خود را همزمان به چپ یا راست تکان دهد.

هشیاری نوزاد نیز نسبت به محیط خود بیشتر می­‌شود و همچنین نسبت به انعکاسات و تحرکات محیطی حساس تر می‌شود.

توانایی های بینایی کودک در پایان ۶ ماهگی:

  1. افزایش مدت زمان تمرکز
  2. تشخیص دادن بطری و هدایت آن به سمت دهان خودش
  3. دیدن خودش در آینه
  4. افزایش علاقه به اجسام و اسباب بازیهای رنگی

۷تا۱۰ماهگی

به تدریج کودک از دنیای تار و مبهم خود فاصله گرفته و دنیای اطراف را واضح و دقیق می­‌بیند. درک فاصله و عمق برای کودک راحت تر شده و در پرتاب اشیا نیز دقیق تر می­‌شود. خودش کم کم می‌تواند به سمت اشیای مورد علاقه اش حرکت کرده و دستش رابه سمت آنها دراز کند. انجام دادن بازی هایی مثل دالی موشه نیز که بینایی نقش مهمی در آنها دارد، اندک اندک به توانایی های کودک اضافه می­‌شود .

سایر توانایی های بینایی کودک در این سن :

  1. علاقه نشان دادن به تصاویر
  2. توجه بیشتر به اشیای کوچک
  3. تشخیص بهتر در مورد اشیایی که پنهان شده اند
  4. افزایش آگاهی از بدن خود
  5. تشخیص بهتر و بیشتر رنگها

رشد بینایی کودک از ۱۰ ماهگی تا ۳ سالگی + فیلم  .

 

کمال بنام

رشد شنیداری کودک

برخی از نوزادان با مشکلات شنوایی بدنیا می آیند، برخی نیز در ابتدا شنوایی طبیعی دارند و با گذر زمان و در طی رشد دچار مشکلاتی در رشد شنوایی می‌شوند. بنابراین مهم است که بدانید با رشد کودکتان باید چه انتظاراتی از او داشته باشید، زیرا مشکلات شنوایی می‌تواند باعث تاخیر در رشد مهارت های زبانی، گفتاری و صوتی شود.

آشنایی با اجزای مختلف گوش انسان بالغ +فیلم 

سوال !

آیا نوزادِ من قبل از تولد می‌شنود؟

گوش های نوزاد شما در حدود هفته ۸ ام بارداری شروع به رشد کرده و حدودا در ۲۴ هفتگی بطور کامل شکل می‌گیرند. اما کودک شما حدود ۱۸ هفتگی هنگامی که استخوان های گوش داخلی و اعصاب منتهی به مغزش به اندازه کافی رشد ‌کردند، شروع به شنیدن اولین صداهای زندگی اش مثل، ضربان قلب شما یا جریان خون عبوری از بندناف می‌کند.

او حتی ممکن است با صداهای بلند وحشت زده شود!

در هفته ۲۵ ام کودک شما می‌تواند شروع به شنیدن صدای شما و شریک زندگیتان کند و به زودی آن ها را تشخیص خواهد داد. بنابراین این دوره، زمان خوبی برای گفتگو با او یا خواندن برای اوست.

یکی از حقایق جالب دیگر اینکه ضربان قلب جنین اغلب هنگام صحبت های مادرش کند می‌شود، حقیقتی که نشان دهنده آن است که او نه تنها صدای مادرش را می شناسد بلکه با آن آرام میشود!

همچنین شما ممکن است متوجه شده باشید که کودکتان در پاسخ به صداها حرکاتی داشته باشد (مثلا ضربه ناگهانی به در)؛ بعضی از پزشکان توصیه می‌کنند که کودک را قبل از تولد با یکسری از صداهای معمول مثل (ماشین لباسشویی یا ظرفشویی) آشنا کنید تا به این صداها عادت کند.

جنین صداها را به چه صورتی می‌شنود؟

زمانی که جنین در رحم در حال رشد است، در معرض هوای آزاد قرار نمی‌گیرد و مایع آمنیوتیک در اطراف او وجود دارد به علاوه تمام لایه های بدن شما و کیسه آب و … بین او و جهان قرار دارد، بنابراین حتی زمانی که گوش هایش بطور کامل رشد کرده باشند باز هم صداها را بصورت خفه شده می‌شنود.

والدین گرامی :

چک لیست زیر میانگین سنی را نشان می‌دهد که در آن اکثر نوزادان و کودکان انواع مهارت های شنیداری، زبانی و گفتاری را کسب می کنند. ممکن است کودک شما تمام مهارت های ذکر شده در یک رده سنی را کسب نکند و آنها با رشد بیشتر در او ظاهر شوند با این وجود درصورت مشاهده انحراف ازین خط طبیعی به متخصص مربوطه مشورت فرمایید.

رشد شنیداری


تولد تا ۳ ماهگی

  • واکنش به صداهای بلند با پریدن دست و پا بصورت رفلکسی (تنها پاسخ معتبر در این سن همین پاسخ های رفلکسی هستند.)
  • هنگام صحبت با او آرام می‌شود یا لبخند می‌زند.
  • به واکه ها(مصوت ها) بهتر از همخوان ها(صامت ها) واکنش نشان می‌دهند.
  • هنگام تغذیه، مکیدن را در پاسخ به صدا شروع یا متوقف می‌کند.
  • صداسازی می‌کند و بنظر میرسد از شنیدن صدای خودش لذت می‌برد.
  • برای نیاز های مختلفش، به شکل های گوناگون گریه می‌کند.
  • در پایان سه ماهه اول بنظر صدای مادرش را تشخیص می‌دهد و با آن آرام می‌شود.

۴ تا  ۶ ماهگی

  • صداها را با سر و چشمانش دنبال می‌کند.
  • به اسباب بازی های صدادار واکنش نشان می‌دهد و بنظر میرسد آنها را دوست دارد.
  • در هنگام هیجان یا ناراحتی صداسازی می‌کند.
  • به تغییرات صدای شما واکنش نشان می‌دهد.
  • اگر صدای مادرش را بشنود ولی بدنبال آن چهره ی فردی دیگر را ببیند، گریه می‌کند.
  • به موسیقی توجه می‌کند.
  • صدای خودش را تقلید می‌کند.
  • به سمت صدای جدید برمیگردد و یا واکنش نشان می‌دهد.

۷ تا  ۹  ماهگی

  • از بازی دالی-موشه و چام چام (بازی با دست ها و شعرخواندن) لذت می‌برد.
  • در حالت نشسته، در جهت صداها می‌چرخد و به آنها نگاه می‌کند.
  • برای جلب توجه صداسازی می‌کند.
  • هنگام صحبت با او توجه می‌کند و گوش می‌دهد.
  • کلمات معمول و پرکاربرد مثل آب را متوجه می‌شود.
  • به اشیا یا تصاویری که دیگران در مورد آنها صحبت می‌کنند، نگاه می‌کند.(Joint attention)
  • پاسخ به در خواست هایی ساده مثل: بیا اینجا
  • به اسم خود، صدای تلفن ، صدای دیگران حتی اگر بلند نباشد واکنش نشان می‌دهد.

۱۰ تا ۱۲ ماهگی

  • با شنیدن موسیقی، جنب و جوش فیزیکی دارد.
  • برای پاسخ به سوالات جستجو می‌کند.
  • بدنبال شی خارج از دیدی که نام آن گفته شده است، می‌گردد.
  • برخی از عبارات رایج را می‌فهمد.

۱ تا ۲ سالگی

  • دستورات ساده یک مرحله ای را دنبال می‌کند مثل: توپ بنداز یا شوت کن
  • به سوالات ساده پاسخ می‌دهد. مثل: بابا کو
  • به شنیدن صدای تلویزیون و رادیو علاقه نشان می‌دهد.
  • با نامیدن اعضای بدن به آنها اشاره می‌کند.
  • حافظه ۲ آیتمی دارد.
  • با نامیدن اشیا آشنا به آنها اشاره می‌کند.
  • سوالات «بله – نه» را متوجه می‌شود.مثل: گرسنه ای؟
  • در اواخر این دوره وقتی از اتاق دیگری او را صدا می‌زنید، میشنود و پاسخ می‌دهد.
  • آنچه را که با توالی خاصی گفته شده است به یاد می‌آورد.(توالی شنیداری) «مثلا: ماهی را در آب بنداز و لاک پشت رو توی چمن.»

۲ تا ۳ سالگی

  • تقریبا برای هرچیزی کلمه ای دارد.
  • از عبارات ۲ یا ۳ کلمه ای استفاده می‌کند.
  • صحبت هایش توسط اعضای خانواده و نزدیکانش قابل درک است.
  • برای جلب توجه یا درخواست اشیا، نام آن ها را می‌گوید.
  • به سوالات ساده مربوط به یک داستان پاسخ می‌دهد.
  • شروع به پردازش شنیداری درمورد چیزهایی که می‌شنود میکند. مثل: درباره شهربازی که دیروز رفتی تعریف کن.

۳ تا ۴ سالگی

  • تلویزیون و رادیو و موسیقی را در همان سطح صدایی که برای اعضای خانواده مناسب است گوش میدهد.
  • داستان ها را به دقت گوش می‌دهد و میتواند آن ها را دوباره تعریف کند.
  • درمورد اتفاقات روزمره اش توضیح می‌دهد.
  • سوالات ساده ی «چه کسی» ، «کجا» ، «کِی» و «چی» را پاسخ می‌دهد.
  • بدون نیاز به تکرار هجاها یا کلمات صحبت می‌کند.
  • اشیا را بر اساس توصیف کردنشان، تشخیص می‌دهد.

۴ تا ۵ سالگی

  • +۵ آیتم از یک داستان آشنا را به یاد می‌آورد.
  • بیشتر مواردی که درخانه یا در مهدکودک به او گفته می‌شود را می‌شنود و درک می‌کند.
  • از جملاتی با جزییات زیاد استفاده می‌کند.
  • از قواعد بدرستی استفاده می‌کند.
  • با کودکان و بزرگسالان به راحتی ارتباط برقرار می‌کند.
  • اکثر صداها را بدرستی تولید می‌کند.
  • از کلمات ریتمیک و قافیه دار استفاده می‌کند.

والدین گرامی :

 

رشد شنیداری

شما چگونه می توانید به رشد شنوایی کودکتان کمک کنید؟

  1. بررسی کنید که آیا فرزند شما می‌تواند بشنود؟
  2. بررسی کنید که آیا به سمت صداها برمی‌گردد؟
  3. به مشکلات گوش و عفونت ها توجه داشته باشید و به پزشک مراجعه کنید.
  4. به فرزندتان پاسخ دهید.
  5. وقتی صدایی تولید می‌کند به او نگاه کنید.
  6. با او صحبت کنید.
  7. صداهای تولیدی او را تقلید کنید.
  8. وقتی می‌خندد، شما هم بخندید.
  9. تقلید فعالیت ها و بازی هایی مثل دالی موشه، دست زدن، بای بای کردن، بوس فرستادن را به او آموزش دهید. این کارها توجه و نوبت گیری را به او آموزش می‌دهد.
  10. در مورد کارهای روزانه خود با او صحبت کنید.
  11. در مورد جایی که می‌روید و کاری که می‌خواهید انجام دهید برای او توضیح دهید. «مثلا: به خونه ی مامان بزرگ میریم، اونجا قراره آش بپزیم.»
  12. صدای حیوانات را به او آموزش دهید.
  13. با زبانی که برای او راحت تر است با او صحبت کنید.

 امیدواریم که مطالب مربوط به رشد شنیداری کودک و به دنبال آن رشد سایر مهارتهای زبانی و گفتاری وابسته به آن مورد استفاده و توجه شما عزیزان قرار گرفته باشد.

در صورت عدم ظهور هریک از این مهارتهای رشدی، در محدوده ی سنی ذکر شده به متخصص مربوطه مراجعه کنید و راهنمایی های لازم را دریافت نمایید.

میترا تاجیک