توضیحات
جورج همراه دوستش به مراسمی رفتند که در آن برای بیمارستان کودکان پول جمعآوری میشد. در آنجا جورج بوی کیک به مشامش رسید. مرد شیرینیپز حواسش به جورج نبود. جورج تمشک ها را روی کیک گذاشت و همه از خوردن آن لذت بردند. کیک تمام شده بود و عدهای هنوز کیک نخورده و منتظر بودند.
جورج کنجکاو تصمیم گرفت که خودش دست به کار شده و کیک درست کند که آقای شیرینیپز با دستیار جدیدش برگشت و با عصبانیت دنبال جورج دوید.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.