توضیحات
جورج به اتفاق دوستش به مسابقات زمستانی رفت. جورج از این که بالای کوه بود، خوشحال بود. او یک چیز جالب دید و فکر کرد که شبیه یک فضاپیما است. جورج سوار آن وسیله شد، صاحب وسیله سعی کرد او را متوقف کند ولی دیگر دیر شده بود. آن وسیله سورتمه بود. جورج سوار بر آن شده بود و نمیتوانست آن را متوقف کند
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.